آیا شما هم از شکست خوردن میترسید؟ طبیعی است که هر فردی در زندگیاش این نوع ترس را تجربه میکند ولی موضوع مورد اهمیت این است که: چگونه به ترس از شکست خوردن غلبه کنیم؟ و چگونه میتوان یاد گرفت که به جای ترس از شکست، آن را به نفع خود استفاده کرد؟ ادامهی این مقاله را دنبال کنید.
ترس از شکست و 3راهکار کلیدی غلبه بر آن:
هر کارآفرینی که از شکست میترسد. این طبیعت انسانی است که وقتی از منطقه راحتی خود خارج میشود احساس ترس میکند. به عنوان یک کارآفرین، منیت و هویت ما چنان درگیر کارهایی هست که انجام میدهیم، به طوری که وقتی اوضاع مطابق انتظار پیش نرود، به معنای واقعی کلمه میتوانیم احساس کنیم که میخواهیم بمیریم. چگونه میتوان یاد گرفت که به جای ترس از شکست ، آن را به نفع خود استفاده کرد؟
چگونه با ترس از شکست مقابله کنیم؟
1. موانع را تجسم کنید:
مطالعهای که در سال 2011 در مجله روانشناسی اجتماعی تجربی منتشر شد، از دو گروه از دانشجویان خواست که در مورد آن چه در هفته آینده در انتظار آنها است بنویسند. از یک گروه خواسته شد تصور کنند که هفته عالی خواهد بود. از گروه دیگر فقط خواسته شد هرگونه اندیشه درباره هفتهای را که به ذهنشان خطور میکنند بنویسند. از دانش آموزاني كه از آنها خواسته شد تصور كنند هفته بسيار خوب است، گزارش كردند كه كمترين انرژي منفی را دارند و در طول هفته موفقتر از گروه دوم بودند. تفکر مثبت به تنهایی کافی نیست. تحقیقات نشان داده است که بهترین نتایج هنگامی ایجاد میشوند که تفکر مثبت را با تجسم موانع و مبارزاتی که در آینده روبرو خواهیم شد، متعادل کنیم. به موقعیتی فکر کنید که از شکست میترسید. خود را در حال برخورد با یک مانع تجسم کنید، به خود اجازه دهید ترس را احساس کنید و سپس خود را در حال حرکت به جلو ببینید. بعد، چند دقیقه وقت خود را صرف برنامهریزی کنید تا از پس موانع موجود بر سر راه خود بر بیایید. سپس خود را با وجود این موانع در حال موفقیت ببینید.
2. داستان خود را کشف کنید:
هنگامی که هر یک از ما شکست میخوریم، همیشه با یک داستان بزرگتر در مورد خودمان ارتباط برقرار میکنیم. ما شکست را به این معنا میگیریم که "من به اندازه کافی خوب نیستم"، "من هرگز به عنوان یک کارآفرین موفق نخواهم بود"، "تیم من وحشتناک است" و غیره. وقتی از یک شکست خاص بسیار ناراحت شدید، از خود بپرسید " اعتقاد من نسبت به این وضعیت چیست؟" ببینید آیا میتوانید داستان اغراق آمیز بزرگی را که درباره این شکست خاص برای خود تعریف میکنید، کشف کنید. سعی کنید داستان را از واقعیتها جدا کنید. حقیقت: در واقعیت به جای 100.000 دلار، فروش 20.000 دلار درآمد کسب کردم. داستانی که برای خود میسازیم: پدر من حق داشت، من هرگز خودم نمیتوانم کارم را به درستی انجام دهم. من یک بازندهام. وقتی داستان را کشف کردید متوجه میشوید که فقط همین است. یک داستان. و ببینید آیا میتوانید با ایجاد پاسخ مثبتتری مانند " من تمایل به ریسک کردن دارم، از اشتباهات خود یاد بگیرید و به جلو حرکت کنید." داستان را یکبار دیگر برای خودتان تعریف کنید.
سه سوال قدرتمند از خودتان بپرسید:
بهترین پاسخ به شکست تجربه شده، پرسیدن این سه سوال قدرتمند از خود است:
1)از این وضعیت چه چیزی یاد گرفتم؟
2)چگونه میتوانم از این تجربه به عنوان رشد شخصی استفاده کنم؟
3)سه مورد مثبت در مورد این وضعیت چه چیزی میتواند باشد؟
هنگامی که برای اولین بار سعی میکنید سه نکته مثبت در مورد "شکست تان" ذکر کنید، ممکن است ذهن شما بسیار مقاوم باشد. اما اگر به تمرین پایبند باشید، قبل از اینکه آن را بشناسید، یک فرصت جدید را پیش روی خود خواهید دید که میتواند از این "شکست" بیرون بیایید. به عنوان مثال، ممکن است فکر کنید؛ "خوب، از دست دادن بزرگترین مشتری من این فرصت را پیش روی من میگذارد تا روی مشتریان کوچکترم تمرکز کنم و بیشتر به آنها بفروشم، و همچنین وقت بیشتری برای تعقیب مشتری جدید احتمالی دیگر خواهم داشت. و من فهمیدم که نسخهی نمایشی محصول من باید بهبود یابد، بنابراین میتوانم قبل از هدف قرار دادن این مشتری جدید تغییراتی ایجاد کنم."
3. تسلیم شوید و ترس را احساس کنید:
بسیاری از ما اجازه میدهیم ترس ما را فلج کند زیرا احساس ترس را دوست نداریم. اما اگر به سادگی به خود اجازه دهید ترس را هنگام بروز احساس کنید، متوجه میشوید که به سرعت از بین میرود و ناگهان وضعیت قابل کنترلتر میشود. دفعه بعدی که متوجه شدید دچار استرس شدهاید یا از اینکه چیزی به درستی کار نمیکند ترس دارید، آرام کنار خود بنشینید، تایمر خود را به مدت دو دقیقه تنظیم کنید و نفسهای عمیق بکشید. توجه داشته باشید که در کدام قسمت از بدن احساس تنش یا فشار میکنید و به راحتی دو دقیقه آن قسمت را رها کنید و نفس عمیق بکشید. وقتی تایمر بعد از دو دقیقه خاموش شد، احتمال اینکه احساسات تغییر کرده باشند وجود دارد. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، پاسخ طبیعی بدن را تحریک کرده و با سهولت بیشتری از آن ترس عبور خواهید کرد.
چه عواملی باعث میشود از شکست خوردن بترسیم؟
برای یافتن دلایل ترس از شکست، ابتدا باید درک کنیم که "شکست" در واقع به چه معناست. همه ما تعاریف مختلفی از شکست داریم، فقط به این دلیل که همه ما معیارها، ارزش ها و سیستمهای اعتقادی مختلفی داریم. عدم موفقیت در یک شخص ممکن است به سادگی یک تجربه یادگیری عالی برای شخص دیگری باشد. بسیاری از ما حداقل در بعضی از اوقات از شکست میترسیم. اما ترس از شکست، زمانی است که اجازه دهیم این ترس مانع انجام کارهایی شود که میتواند ما را برای رسیدن به اهدافمان پیش ببرد. ترس از شکست میتواند به دلایل زیادی مرتبط باشد. به عنوان مثال، داشتن والدین انتقادگر یا بدون حمایت که از نظر برخی افراد ناراحت کننده است. از آنجا که برخی از افراد در کودکی به طور معمول تضعیف یا تحقیر شدهاند، این احساسات منفی را در بزرگسالی با خود حمل میکنند. تجربه یک واقعه آسیبزا در برههای از زندگی نیز میتواند یک دلیل باشد. به عنوان مثال، به یاد بیاورید که چندین سال پیش شما در مقابل یک گروه بزرگ یک سخنرانی مهم ارائه دادهاید و بسیار ضعیف عمل کردهاید. این تجربه ممکن است آنقدر وحشتناک باشد که شما از شکست در کارهای دیگر ترسیده باشید. و این ترس را حتی اکنون، سالها بعد، با خود حمل میکنید.
چگونه ترس از شکست را تجربه میکنید؟
اگر ترس از شکست داشته باشید ممکن است برخی یا همه این علائم را تجربه کنید:
عدم تمایل به امتحان چیزهای جدید یا درگیر شدن در پروژههای چالش برانگیز.
خود تخریبی: به عنوان مثال، به تعویق انداختن، اضطراب بیش از حد، یا عدم پیگیری اهداف.
عزت نفس یا اعتماد به نفس پایین: معمولاً از عبارات منفی مانند "من هرگز به اندازه کافی خوب نیستم تا آن جایگاه را کسب کنم" ، یا "من به اندازه کافی باهوش نیستم تا در آن تیم قرار بگیرم، استفاده میکنید. "
کمال گرایی: تمایل به امتحان کردن مواردی که فقط میدانید تمام و کمال آنها را به پایان میرسانید.
تعریف شکست | شکست چیست؟
گذر از زندگی بدون تجربه نوعی شکست تقریباً غیرممکن است. افرادی که این کار را میکنند احتمالاً چنان محتاطانه زندگی می کنند که به جایی نمی رسند. به زبان ساده، آنها در واقع اصلاً زندگی نمی کنند. اما نکته جالب در مورد شکست این است که کاملاً به خود ما بستگی دارد که چگونه به آن نگاه کنیم. ما میتوانیم شکست را به عنوان "پایان جهان" یا اثبات میزان ناکافی بودن خود انتخاب کنیم. یا، میتوانیم به شکست به عنوان یک تجربه یادگیری باورنکردنی که اغلب وجود دارد، نگاه کنیم. هر وقت در کاری شکست میخوریم، میتوانیم به دنبال درسی برویم که میخواهیم از آن یاد بگیریم. این درسها بسیار مهم هستند؛ آنها نحوه رشد ما و رسیدن به موفقیت و جلوگیری از تکرار همان اشتباه هستند. شکستها در صورتی که ما به آنها اجازه دهیم ما را متوقف میکنند. یافتن افراد موفقی که شکست را تجربه کردهاند آسان است. مثلا:
مایکل جوردن، به عنوان یکی از بزرگترین بازیکنان بسکتبال در تمام دوران شناخته میشود. و با این حال، او از تیم بسکتبال دبیرستان خود اخراج شد زیرا مربی فکر نمیکرد که او مهارت کافی را داشته باشد.
وارن بافت، یکی از ثروتمندترین و موفقترین تاجران جهان، که توسط دانشگاه هاروارد پذیرفته نشد.
ریچارد برانسون، مالک امپراطوری ویرجین، در دوران دبیرستان ترک تحصیل کرد.
بسیاری از ما در زندگی دچار لغزش شده و سقوط خواهیم کرد. درها به صورت ما برخورد میکنند و ممکن است تصمیمات بدی بگیریم. اما تصور کنید که مایکل جردن وقتی از آن تیم جدا شد از رویای خود برای بازی بسکتبال منصرف میشد، تصور کنید که ریچارد برانسون به حرف افرادی که به او میگفتند بدون دیپلم دبیرستان هرگز کار ارزشمندی نمیتواند انجام دهد گوش داده بودند. به فرصتهایی فکر کنید که اگر اجازه دهید شکستهایتان شما را متوقف کند، از دست خواهید داد. شکست همچنین میتواند چیزهایی درباره خودمان به ما بیاموزد که در غیر این صورت هرگز نمیآموختیم. به عنوان مثال، شکست میتواند به شما کمک کند تا درک کنید که چقدر فرد قوی هستید. شکست در چیزی میتواند به شما کمک کند تا دوستان واقعی خود را کشف کنید، یا به شما کمک کند انگیزه غیر منتظرهای برای موفقیت پیدا کنید. اغلب اوقات، بینش ارزشمند تنها پس از یک شکست حاصل میشود. پذیرش و آموختن از آن بینشها برای موفقیت در زندگی کلیدی است.
چگونه با وجود ترس ، تصمیمگیری مناسبی داشته باشیم؟
با تعیین چند هدف کوچک شروع کنید. این باید اهدافی باشد که کمی چالش برانگیز باشند، اما نه به طرز چشمگیری. این اهداف را "پیروزیهای اولیه" بدانید که برای کمک به افزایش اعتماد به نفس شما طراحی شدهاند. به عنوان مثال، اگر بیش از حد از صحبت با رئیس بخش جدید ترسیدهاید، آن را اولین هدف خود قرار دهید. قصد داشته باشید در طول هفته آینده به دفتر او بروید تا خود را معرفی کنید. یا تصور کنید که آرزو داشتید برای گرفتن مدرکMBAخود به دانشکده بازگردید، اما مطمئن هستید که آنقدر باهوش نیستید که در دانشکده بازرگانی پذیرفته شوید. هدف خود را تعیین کنید تا با یک مشاور مدرسه یا افسر پذیرش صحبت کنید تا ببینید چه چیزی برای پذیرش لازم است. سعی کنید اهداف خود را به صورت گامهای کوچکی در مسیر رسیدن به اهداف بسیار بزرگتر بردارید. روی تصویر نهایی تمرکز نکنید، فقط کافی است روی مرحله بعدی تمرکز کنید: معرفی خود به رئیس بخش و صحبت با یک مسئول پذیرش. برداشتن قدم کوچک حتی برای یک بار به شما کمک میکند تا اعتماد به نفس خود را تقویت کنید، شما را رو به جلو حرکت میدهد و مانع از غرق شدن در دیدن هدف نهایی میشود.
نتیجه گیری
ترس از شکست خوردن و عدم موفقیت موضوعیست که اکثر ما در زندگی تجربه میکنیم. ما در این مقاله راههای غلبه بر ترس از شکست و همچنین تصمیم گیری درست در هنگام ترس از شکست را برای شما بازگو کردیم.
پرفروشترین رمان کشور (کتابراه)
ستایش شده توسط دو تن از نویسندگان بزرگ جهان
ترجمه شده به دو زبان عربی و انگلیسی مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید