اختلال آتش افروزی چیست و چه تفاوتی با آتش سوزی دارد؟ آتش افروزی اختلالی است که بسیاری آن را نمیشناسند و مقولهای کاملا متفاوت از آتش سوزی است. از نشانههای این اختلال میتواند علاقه به برپایی آتش بدون در نظر گرفتن عواقب و نتایج، نه به نیت جشن و پایکوبی؛ باشد. در ادامهی این مقاله با ما همراه باشید.
چطور متوجه شویم کسی که دست به آتش افروزی زده است، جنون آتش افروزی محسوب میشود یا خیر؟ شما در این مقاله با این دسته از اختلالات و همینطور علائم و راهکارهای درمانی آن آشنا خواهید شد. تا پایان مقاله با ما همراه باشید.
جنون آتش افروزی(Pyromania):
شاید تصور آتش افروزی برای برخی هیجان انگیز و توام با شادی و هلهله تداعی شود؛ مثلا به یاد چهارشنبه سوری یا آتش بازی بیافتند. در کنار این واژه، واژه دیگری است به نام آتش سوزی. اینجاست که تصاویر، دلهره آور و غم انگیز میشوند. آتش سوزی اتفاقی است غیرعمدی و خود به خودی. همه ما شاهد عواقب مرگبار و اسفبار آن بودهایم. آن چه به عنوان جنون آتش افروزی در اینجا معرفی میکنیم مقولهای متفاوت است. علاقه به برپایی آتش بدون در نظر گرفتن عواقب و نتایج، نه به نیت جشن و پایکوبی. علاقهای متاثر از وسوسه بیمارگونه درونی. اختلالی که بسیاری آن را نمیشناسند.
جنون آتش افروزی اختلال مزمنی است که فرد را بارها وادار به ایجاد به حریق عمدی و لذت بردن از موقعیت میکند. فرد مبتلا به طور منظم به آتش سوزیهایی که در همسایگی یا محله آنها روی میدهد توجه میکند. او مجذوب آتش و زمینههای موقعیتی آن است. وقتی شعلههای آتش را میبیند و به عواقب بعدی آن فکر میکند خشنود میشود. این آتش افروزیها به مقاصد انتقام گیری و اعتراض و پیام دادن انجام نمیشوند. با این حال فرد از خرابیهای به بار آمده سرخوش میشود و آشکارا سرنخهایی به جای میگذارد. گزارش شده این افراد به هر چیزی که با آتش سر و کار دارد، علاقمند هستند. به ابزار و آلات آتش نشانی علاقه زیادی نشان میدهند و دربارهاش کنجکاو هستند. آلارمهای آتش سوزی را بی مورد به صدا در می آورند. وسایل مرتبط با آتش را زیاد خریداری میکنند و اخبار مرتبط با این حادثه را با ولع دنبال میکنند. در نهایت متاسفانه به پیامدهای کارشان مثل به خطر انداختن جان و مال مردم کاملا بیتفاوت هستتند.
علائم تشخیصی جنون آتش افروزی :
فرد در عمر خود بیش از یک بار به آتش زدن عمدی و هدفمند اقدام کرده است.
قبل از آتش زدن احساس تنش و بیقراری و هیجان شدید میکند.
عاشق آتش است و درباره حواشی آن کنجکاوی زیاد دارد.
به هنگام آتش زدن و مشاهده پیامدهایش حس لذت و رضایت و سبکباری دارد.
آتش افروزی به نیت کسب منافع مادی یا خرابکاری و اخلال انجام نمیشود. نوعی ابراز ایدئولوژیک مذهبی یا سیاسی نیست. برای پنهان کردن آثار جرم انجام نمیگیرد. به منظور ضربه زدن به کسی از روی خشم و انتقام انجام نمیشود. هدفی مثل گرفتن بیمه آتش سوزی پشت آن نیست. از روی بیماریهای روانی دیگر که شامل هذیان و توهمند یا بیماریهای زوال عقل و ناتوانی ذهنی رخ نمیدهد. همین طور فرد تحت تاثیر مصرف مواد مخدر و روانگردان اقدام به آتش افروزی نمیکند.
احساس گناه و پشیمانی نسبت به عمل وجود ندارد.
علل رفتار آتش افروزی :
میل شدید به برافروختن آتش، تکانهای است که دلایل فیزیکی و روانی را همزمان دارد. پژوهشها، نابهنجاریهایی در عملکرد دوپامین در مناطقی از مغز که در اعتیاد دخالت دارند را منعکس میکنند. سطوح بسیار پایین برخی عوامل شیمیایی در مایع مغزی نخاعی از دیگر عوامل دخیل در علت است. عوامل روانی چون استرس، کسالت، احساس بیکفایتی و تعارضات درون فردی و میان فردی جرقه این آتش را پیش از هر عملی در ذهن بیمار میزنند.
فروید در این بیماری آتش را سمبل میل جنسی میدانست و معتقد بود گرمای حاصل همان حس برانگیختگی جنسی را در فرد ایجاد میکند. سایر روان تحلیلگران، جنون آتش افروزی را با هوس و آرزوی شدید و غیرعادی برای قدرت و منزلت اجتماعی مرتبط میدانند. برخی بیماران، داوطلب فرونشاندن آتش هم میشوند تا قدرت و شجاعت خود را برای خاموش کردن آتشی که در واقع خود به پا کردهاند، به رخ بکشند! به صورت کلی این تحلیلگران حریق عمدی را روشی میدانند برای خالی کردن خشم انباشته شده از روی حقارت اجتماعی، جسمی و جنسی. مطالعات دیگری نشان دادهاند عدهای از این بیماران، پدرانی داشتهاند که اکثر اوقات از خانه غایب بودهاند. این کار آنها شاید آرزوی بازگشت پدر به خانه در هیات یک ناجی را ثابت میکند. پدری که قهرمانانه باز میگردد تا آتش را خاموش کند و کودک را از زندگی دشوار خود برهاند. تعداد مردان آتش افروز به میزان قابل توجهی بیشتر از زنان است و قدری تفاوت در انگیزههای آنان وجود دارد. به عنوان مثال مردها بیشتر تمایل دارند آتش نشانها را به معرکه بکشانند یا خود درفرایند آتش نشانی مداخله کنند. زنها احتمالا در کنار این اختلال، دله دزدی یا بی بند و باریهای بدون لذت دارند.
انواع دیگر آتش افروزان :
چطور متوجه شویم کسی که دست به آتش افروزی زده دارای جنون است یا خیر؟ باید گفت آتش افروزی همراه با سایر اختلالات هم میتواند رخ بدهد. همین طور میتواند آگاهانه و عادی اتفاق بیفتد. برخی مخالفین سیاسی در راه آرمانهای خود اقدام به آتش زدن اماکن میکنند. افرادی هم بودهاند که برای جلب توجه یا کسب اعتبار جایی را آتش زدهاند و بعد ادعا کردهاند آتش سوزی را کشف و اطفاء کردهاند. بدین ترتیب خود را باهوش، دلسوز و گوش به زنگ جلوه دادهاند. کودکان نیز به عنوان قسمتی از تجارب رشدی خود ممکن است به آتش زنی عمدی بپردازند. نوجوانان به قصد تفریح و خودنمایی چنین نمایشهایی راه انداختهاند. بنابراین این موارد عادی را نمیتوان در زمره جنون به شمار آورد.
جدای از این، در اختلالاتی مانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی امکان آتش افروزی به قصد آسیب و ضربه وجود دارد. وجه افتراق آن با جنون آتش افروزی در عمدی و هدفمند بودن آن است. این یک عمل عامدانه است و با ناتوانی در کنترل یک وسوسه شدید درونی تفاوت دارد. افراد مبتلا به نارساییهای ذهنی نیز به علت ناتوانی در درک عواقب کار، احتمال دارد جایی را به آتش بکشند. ناگفته پیداست این حرکت یک جنون لحظهای نیست و شبیه بسیاری کارهای غیرعادی دیگری است که انجام میدهند. بعضی آتش سوزیها منتسب به عارضههای پزشکی چون صرع یا سوء مصرف مواد هستند. گرچه عمدی در کار نیست، اما علت عمل با جنون آتش افروزی متفاوت است. همان طور که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روان پریشی به جهت توهماتی که دارند یا عقاید هذیانی که پیدا میکنند گاه مرتکب آتش افروزی میشوند. آنها برای رفتار خود دلایل عجیب و غریب و غیرواقعی دارند؛ مثل اینکه آتش زدن ارواح خبیثه را دور خواهد کرد یا گذشته مرا پاک میکند.
درمان جنون آتش افروزی :
سن معمول شروع بیماری دقیقا معلوم نیست. اما اگر در کودکی شناخته و درمان شود امکان بهبودی کامل وجود دارد. آتش افروزی توسط کودکان باید به جدیت مورد درمان قرار بگیرد. خانواده، دوستان و معلمین اولین کسانی هستند که متوجه تمایل غیرعادی کودک به آتش میشوند؛ چیزی فراتر از بازیها و شیطنتهای کودکانه. بچهها به جهت انعطاف پذیری بیشتر، زودتر میتوانند با شیوههای جایگزین تخلیه هیجانی و دفع وسوسههای معیوب سازگار شوند. جلسات درمانی پیوسته و فشرده در کنار خانواده درمانی توصیه میشود. این درمانها باید بدون اعمال مجازات و تنبیه باشد و بیشتر روی پیشگیریهای بعدی متمرکز باشد. بدین ترتیب قبل از اینکه کودک گرفتار، دچار جراحات جسمانی شود یا به دام بزهکاری اجتماعی بیفتد میشود برایش کاری کرد.
در بزرگسالان متاسفانه امکان بهبود کمتر است زیرا آنها عموما اعمال خود را انکار میکنند و از به عهده گرفتن مسئولیت کارهای خود طفره میروند. بینش و خودآگاهی چندانی در آنها دیده نمیشود. بسیاری به الکل معتاد میشوند و درمان را دشوارتر میکنند. درباره درمان این اختلال، راهکاری ثابت و داروی خاصی به عنوان درمان مشخص یا قطعی کشف نشده است. البته رفتاردرمانی شامل نظارت بر بیماران و پیشگیری از تکرار یا شرطی شدن قدری موثر است و ممانعتی در دورههای عود یا فراوانی عمل ایجاد میکند. گاهی هم تنها روش بازداری بازداشت فرد است و ادامه رفتار درمانی در زندان صورت میگیرد.
نتیجه گیری
نهایتا جنون آتش افروزی نه بازی کودکانه است نه سرگرمی بزرگسالانه. این مساله یک اختلال جدی ست و در آسیب شناسی روانی به عنوان اختلالی روانی به رسمیت شناخته شده است. این افراد به راحتی قادرند مخاطراتی برای اطرافیان خود ایجاد کنند که جبران ناپذیر است. آسیبهای جانی و مالی ناشی از بیماری شوخی بردار نیستند. لازم است این افراد تحت کنترل درمانگر و سایرین قرار گیرند و تمهیدات لازم در محیط زندگیشان اندیشیده شود، که علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد.
منابع:
خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک. تالیف بنجامین سادوک، ویرجینیا سادوک و پدرو روئیز. ترجمه مهدی گنجی. نشر ساوالان
آسیب شناسی روانی. تالیف ریچارد هالجین و سوزان کراس ویتبورن. ترجمه یحیی سید محمدی. انتشارات روان
verywellmind.com
پرفروشترین رمان کشور (کتابراه)
ستایش شده توسط دو تن از نویسندگان بزرگ جهان
ترجمه شده به دو زبان عربی و انگلیسی مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید