این چهار توصیه به مدیران کمک می کند تا به جای کنترل مدام، بر اعتماد متمرکز باشند.
نکات کلیدی:
مدیران خرد حتی بر کوچک ترین و روزمره ترین وظایف کارکنان خود کنترل بیش از حد دارند.
نظارت دائمی می تواند باعث ایجاد حس کم ارزشی و بی اعتمادی در کارکنان شود.
مدیران خرد می توانند انگیزه و توانایی تفکر خلاق و حل مسئله را در افراد کاهش دهند.
با دادن اختیار کافی می توان فضای لازم برای اجرای وظایف به کارکنان داده شود و اعتماد خود را به آنان نشان داد.
مدیریت خرد به کنترل بیش از حد مدیران بر وظایف جزئی کارکنان اشاره دارد که منجر به کاهش خلاقیت و انگیزه در تیم میشود. این نوع مدیریت معمولاً از ترس از دست دادن کنترل یا عدم اعتماد به تیم ناشی میشود. برای بهبود این وضعیت، مدیران باید به جای کنترل، به تیم خود اعتماد کنند و وظایف را به درستی واگذار کنند.
تصور کنید یک مجسمه ساز با استعداد، با دقت روی ساخت یک گل تمرکز می کند. اما نه برای خلق یک شاهکار، بلکه برای تبدیل آن به یک توده بی فرم. (این تصویر به نوعی هدررفت استعداد و تلاش را نشان می دهد. جایی که انرژی و مهارت صرف می شود اما به نتیجه مطلوب و ارزشمند نمی رسد.)
این همان اساس کار مدیران خرد است: یک سبک رهبری سمی که خلاقیت را خفه و انگیزه را از بین می برد. مدیران خرد کنترل بیش از حدی بر روی کارهای کوچک و روزمره کارکنان خود دارند. این مسئله در محیط های کاری با قابلیت دورکاری شدت بیشتری پیدا می کند چراکه امکان نظارت مستقیم کمتری بر فعالیت کارکنان خود دارند. همچنین نمی توانند به راحتی بفهمند که کارکنانشان چه زمان و چگونه مشغول انجام چه کاری هستند.
پشت پرده
مدیریت خرد در اصل به ترس یک رهبر از از دست دادن کنترل، عدم اطمینان به تیم یا ناامنی در حفظ قدرت خود باز می گردد. این نوع رهبری گاهی نشان دهنده نقص های عمیق مدیریتی است که می تواند رشد و موفقیت سازمان را مختل کند.
همچنین ناامیدی، شک و عدم اعتماد به توانایی ها در شخص مدیر می تواند باعث شود که او نتواند به طور موثر اختیارات را به افراد واگذار کند یا به توانایی های تیم خود اعتماد کند. ترس از عدم دستیابی به اهداف ممکن است باعث شود که رهبران به مدیریت خرد روی آوردند و همین می تواند مانع رشد و پیشرفت سازمان شود.
بهترین و بدترین حالت ها
حتی رهبرانی که نیت خوبی دارند نیز می توانند به تدریج دچار مدیریت خرد شوند. به ویژه مدیران جدیدی که ممکن است برای اثبات موجودیت خود فشار احساس کنند. این مسئله می تواند به آرامی به واسطه ی انگیزه ای ساده مانند در جریان اطلاعات باقی ماندن آغاز شود و به مرور زمان به کنترل بیش از حد بر افراد و وظایف و پیگیری منجر شود.
در بدترین شرایط، مدیریت بیش از حد دقیق و کنترل گرایانه می تواند به ابزار سرکوب افراد دیگر و بهره بردای از اعتبار کارکنان به نفع خود تبدیل شود و به نوعی ابزار اذیت و آسیب باشد. برخی مدیران کنترل طلب با زیاده روی در کنترل جزئیات، حس ناتوانی و عدم امنیت را در اعضای تیم به وجود می آورند. این امر به نوبه خود این امکان را به آنان می دهد تا اعتبار کارهای انجام شده توسط تیم را به نام خود ثبت کنند و مانع درخشش دیگران شوند. تاثیرات مخرب این رفتار مانند ایجاد حس اضطراب، کاهش نوآوری و ترس از اشتباه گزارش شده است که این تاثیرات به ویژه بر نسل هزاره قابل مشاهده است. (هزاره به نسلی از افراد اطلاق می شود که معمولا متولد دهه های 1980 تا اوایل 2000 - پس از نسل ایکس و پیش از نسل زد- هستند. این نسل معمولا به دلیل تجربه ها، واکنش ها و مقتضیات جامعه خودشان متمایز از نسل های قبلی شناخته می شوند.)
مدیریت خرد به دو دلیل ناموفق است
فقدان اعتماد: نظارت مداوم می تواند باعث ایجاد احساس بی ارزشی و کاهش اعتماد به نفس در کارمندان شود. این موضوع می تواند منجر به کاهش رضایت شغلی و انگیزه آنان شود.
کاهش خلاقیت: مدیریت خرد می تواند باعث کاهش انگیزه برای تفکر خلاقانه و حل مسئله شود. این اتفاق اغلب به این دلیل است که کارمندان ممکن است احساس کنند ایده هایشان مورد قبول نیست یا به درستی ارزیابی نمی شود.
فقدان استقلال: این امر به معنای عدم داشتن حق تصمیم گیری و اقدام مستقل کارمندان است. وقتی که یک کارمند از استقلال کافی برخوردار نباشد، هر بار برای تصویب یا انجام هر تصمیمی نیاز دارد که به مدیر خود رجوع کند. این موضوع باعث ایجاد یک توقف در فرایند می شود، به طوری که همه تصمیمات به تصویب مدیر نیاز دارند و تا زمان تصویب معلق اند.
مدیریت خرد ممکن است در کوتاه مدت نتایج مثبتی را به دست آورد، اما در بلندمدت، رشد تیم را مختل می کند، به تولید و فعالیت ها ضربه می زند و وابستگی هایی ایجاد می کند که قدرت سازمان را تضعیف می کند. ممکن است متوجه شده باشید که برخی مدیران توانایی خوبی در انجام کارها و مدیریت بودجه دارند، اما وقتی به مقام بالاتری ارتقا می یابند دچار مشکل می شوند. می توان گفت آنها بیش از حد در انجام جزئیات کارهای کوچک خوب عمل می کنند. در واقع این افراد به دلیل توانایی های عملی و اجرایی خود ارتقا شغلی دارند. اما در سطوح بالاتر مدیریت نقش و وظایف آنها تغییر می کند، در این شرایط وظایف روزمره و اجرایی کمتر اهمیت پیدا می کند و بیشتر به دیدن تصویر کلی تر و استراتژیک سازمان و همچنین واگذاری بخشی از امور و اختیارات به دیگران تمرکز می شود.
مشکل این مدیران این است که آنها اغلب به مهارت های عملیاتی خود اتکا می کنند. آنها عادت دارند همه چیز را جزئی نگری و کنترل کنند، چراکه همین نوع عملکرد باعث موفقیت و ارتقای آنها تا به اینجا بوده است. این افراد اغلب در این حالت گیر می افتند و نمی توانند به خوبی به سمت تفکر استراتژیک تغییر مسیر دهند.
برای جلوگیری از این مشکلات، رهبران می توانند این چهار نکته را برای غلبه بر تمایلات خرده مدیریتی خود اعمال کنند:
استخدام درست و واگذاری هوشمندانه کارها
بر ساختن تیمی با مهارتها و تجربیات لازم تمرکز کنید. وظایف را با تعیین انتظارات مشخص و واضح واگذار کنید، نه با ارائه دستورالعملهای جزئی. اهداف را به روشنی تعریف کنید و به تیم اجازه دهید راهحلهای خود را بعد از یک طوفان فکری بیان کند. بازخوردهای مفید و نقادانه بدهید و برای نتایج موفقیت آمیز جشن بگیرید.
قدرت دادن، نه کنترل کردن
اعتماد کلید هر تیم موفقی است. به کارمندان استقلال و فضای لازم برای اجرای وظایفشان را بدهید. منابع و پشتیبانی مورد نیاز را فراهم کنید و از تمایل به کنترل هر جز حرکت خودداری کنید. آنها را قادر سازید تا در محیطی که اشتباهات را میپذیرد تصمیمگیری کنند و از اشتباهات یاد بگیرند. محیطی فراهم کنید که در آن تیم شما برای پرسیدن سوالات و مطرح کردن نگرانیها احساس راحتی داشته باشد.
سرمایهگذاری در خود و ارزیابی منظم
رهبرانی که احساس ناامنی یا فشار میکنند، بیشتر تمایل به مدیریت جزئیات دارند. در توسعه مهارتهای رهبری و خودآگاهی خود سرمایهگذاری کنید. ارزیابی منظم میتواند به رهبران کمک کند تا گرایشهای مدیریت جزئیات خود را شناسایی کنند. از همکاران، مربیان یا تیم خود بازخورد بخواهید تا بینشهایی در مورد چگونگی درک سبک مدیریتی شما و نقاط قابل بهبود به دست آورید.
تغییر تمرکز از عامل به رهبر
افرادی که در انجام وظایف عالی هستند، ممکن است هنگام گذار به نقش رهبری دچار مشکل در واگذاری وظایف شوند. وظایف را واگذار کنید، به تخصص تیم خود اعتماد کنید و تمرکز خود را بر تصویر بزرگتر بگذارید تا به رشد دیگران نیز کمک کنید.
مدیریت خرد یک سبک رهبری سمی است که با کنترل بیش از حد بر وظایف کوچک کارکنان، خلاقیت و انگیزه آنها را از بین میبرد. این نوع مدیریت ناشی از ترس رهبر از از دست دادن کنترل یا عدم اطمینان به تیم است. برای غلبه بر این مشکل، مدیران باید به جای کنترل مداوم، به استخدام صحیح، واگذاری هوشمندانه وظایف، اعتماد به کارکنان و سرمایهگذاری در خود توجه کنند.
مترجم : منیبا متانی