انسان موجودی زیبا و دوست داشتنی است و تمایل به زیبایی از دیرباز در سرشت انسان ها وجود داشته است، اما امروزه گرایش به زیبایی به مرحله ظاهر پرستی و خودنمایی رسیده است به طوریکه بسیاری از افراد جامعه با مصرف هزینه های گزاف و قبول عواقب جسمی وروانی و حتی جانی در صدد کسب سهم بیشتری از زیبایی هستند. جراحی زیبایی که یکی از آخرین دستاوردهای انسانی برای خلق زیبایی است، رشد فزاینده ای در طی سال های گذشته داشته است.
در قرن بیستم مخصوصاً در چند دهه اخیر برداشت های تازه ای از زیبایی شده است و زیبایی به عنوان مجموعه ای از مؤلفه های چون تناسب اندام، آرایش، پوشش و جذابیت و بی نقص بودن تعریف می شود. امروزه جراحی زیبایی به یکی از دغدغه های انسان تبدیل شده است.
دانشمندان علوم اجتماعی دریافته اند که مردم، زیبایی ظاهری با ویژگی های شخصیتی پسندیده همچون، هوش، شایستگی، دلپذیر بودن و پذیرش اجتماعی ربط می دهند و جراحی زیبایی بیشتر برای از میان بردن ناخشنودی از ظاهر خود و گاهی افزایش عزت نفس انجام میدهند، زیرا عزت نفس پائین و احساس نداشتن جذابیت فیزیکی و جنسی در افراد، احتمال گرایش افراد را به انجام جراحی فیزیکی افزایش می دهد .عزت نفس پائین و تصویر بدنی منفی معمولاً استرس هایی را برای فرد به دنبال می آورد که فرد برای مقابله با آنها راهبردهای خاصی را به کار می گیرد.
تاثیر پیشرفت تکنولوژی های زیبایی بر بدن افراد و تلاش های افراد برای کنترل بر بدن هایشان و مالکیت داشتن نسبت به بدن خود باعث شده است در سال های اخیر افراد به ویژه زنان به یکی از مصرف کنندگان دائمی این تکنولوژی ها بدل شوند. این امر سبب شده است افراد به طور خاص درد کشیدن و به طور عام سلامت خود را از دست دهند.
رشد جراحی زیبایی از گذشته تا به امروز
در گذشته، هدف از انجام جراحی زیبایی بازگرداندن شکل و عملکرد طبیعی عضوی از بدن بود، درحالیکه در دهههای اخیر جراحی زیبایی کارکرد اصلی خود را ازدستداده است.
در میان جراحیهای مختلف معطوف به زیبایی نظیر جراحی افتادگی پلک، گردن، صورت، پیوند مو، لیپوساکشن ،کاشت سینه وعمل بینی، حداقل به لحاظ عمل زیبایی بینی، ایران دارای رتبه نخست میباشد. به عقیده روانشناسان، انگیزههای شناختی و عاطفی افراد از دلایل اصلی گسترش نامطلوب جراحیهای زیبایی در یک جامعه است، بهطوریکه نیازهای عاطفی جوانان بهویژه نیاز به موردتوجه قرار گرفتن بهوسیله جامعه را میتوان از اصلیترین انگیزههای کسب زیبایی تصنعی به شمار آورد.
میتوان گفت که مهمترین انگیزه فرد برای جراحی زیبایی امید به داشتن ظاهری رضایتبخش و افزایش جایگاه اجتماعی است؛ بنابراین، انگیـزه جستجوی جراحی زیبایی را میتوان در ترکیبی از عوامل روانشـناختی، هیجـانی و شخـصیتی پیدا نمود.
توجه به ظاهر در چهارچوبهای اجتماعی، امری بهنجار، پسندیده و در حد متعادل حتی نشاندهنده سلامت روان است؛ بااینوجود در جوامع امروزی به دلیل تأکید بیشازحد بر زیبایی و کثرت تصاویر ارائهشده در صنعت مد و رسانهها، این توجه خصوصاً در بین زنان شکل افراطی به خود گرفته، بهگونهای که تقریباً همه زنان حداقل یکبار در زندگی دچار احساس شرم و نارضایتی از ظاهر خود بودهاند؛ بایستی گفت که این توجه افراطی تا جایی پیش رفته که فرهنگعامه، زیبایی را برابر با احساس دوستداشتنی بودن و موردتوجه واقعشدن میداند و این امر مختص قشر خاص، طبقه اجتماعی و سطح تحصیلات بخصوصی نیست. جراحی زیبایی اکنون تبدیل به عاملی فریبنده و وسیلهای برای تجملگرایی افراد مختلف شده و پایهریزی انتظارات غیرواقعی در افراد و مخدوش شدن حقایق در مورد ماهیت واقعی آن را موجب گردیده است.
اثرات مدگرایی بر جوانان و رابطه آن با عمل های زیبایی
جوانـان داراى علایـق، خواستهها و نیازهایى بوده و در پى پاسخ به آنها در کنـدوکاوند. جوان امروز خواستار نشاط و زیبایى است؛ عناصرى کـه روح و جسم او را به سمت خود میکشاند و هر فرد، هـر فکـر، هر فرهنگ و ایدهای که این عناصر را به وی ارائه دهد او را به سـمت خـود جـذب میکند و در حیطـه اقتـدار خـویش درمیآورد.
اثرات کوتاهمدت و بلندمدت مد و مدگرایی بر جنبههای مختلف سلامت جسم و روان بر کسی پوشیده نیست و پژوهشهای انجامشده که نشاندهنده تأثیر مدگرایی در اختلالات خوردوخوراک، تصویر بدنی منفی، کاهش عزتنفس و گرایش به جراحی زیبایی است نیز مؤید این مطلب میباشد.
مطالعات صورت گرفته در داخل کشور نیز حاکی از آن هستند که با افزایش نگرش به مد، میزان گرایش به جراحی زیبایی در میان افراد افزایش مییابد.
بنابراین میتوان گفت که یکی از عوامل مؤثر در تمایل به جراحی زیبایی برای داشتن ظاهری زیباتر، مدگرایی یا نگرش به مد میباشد.
زنان اغلب در جهت رسیدن به استانداردهای زیبایی و کامل بودن بهسختی تلاش میکنند تا جایی که در بسیاری از موارد این استانداردها منجر به اشتغالات ذهنی فزایندهای میشوند؛ درواقع این امر موجب گسترش تصویری تحریفشده از بدن خود شده و حتی بهگونهای پیشرفت میکند که زمینه ابتلا به اختلال بدریختی بدنی و گرایش به تصویر بدنی منفی را فراهم میسازد.
بدین ترتیب در بسیاری موارد انجام جراحیهای زیبایی بهعنوان اولین گزینه در جهت رهایی از این اختلال، موردتوجه قرار میگیرند.
اختلال بدریختی بدن و ارتباط آن با عمل های زیبایی
افراد مبتلابه اختلال بدریختی بدن دچار اشتغال فکری نسبت به نقصی خیالی در یک یا بیش از یک بخش از ظاهر فیزیکی خود هستند. تصویر بدنی بیانگر نگرش فرد از خود، همراه با احساسات و افکاری است که میتواند تغییردهنده رفتار او در شرایط گوناگون و در جهات مثبت یا منفی باشد و تحت تأثیر عواملی چون رشد جسمانی، تعاملات فرد با محیط اجتماعی، سوانح، آسیب و جراحات بدنی قرار میگیرد.
افراد اغلب در جهت رسیدن به استانداردهای زیبایی و کامل بودن بهسختی تلاش میکنند تا جایی که در بسیاری از موارد این استانداردها منجر به اشتغالات ذهنی فزایندهای میشوند؛ درواقع این امر موجب گسترش تصویری تحریفشده از بدن خود شده و حتی بهگونهای پیشرفت میکند که زمینه ابتلا به اختلال بدریختی بدنی و گرایش به تصویر بدنی منفی را فراهم میسازد.
بدین ترتیب در بسیاری موارد انجام جراحیهای زیبایی بهعنوان اولین گزینه در جهت رهایی از این اختلال، موردتوجه قرار میگیرند.
تصویر بدنی منفی و ارتباط آن با جراحی های زیبایی افراطی
یکی از ویژگیهای تصویر بدنی، تصویری است که فرد از خود بهعنوان چاق، لاغر، کوتاهقد و یا بلندقد دارد و این ویژگی را شاخص توده بدنی مینامند. افرادی که شاخص توده بدنی بالایی دارند، از تصویر بدنی خود ناراضی هستند.
افراد با تصویر بدنی منفی بر این باور هستند که بعضی از جنبههای ظاهریشان جذاب نیست.
یکی از عواملی که در تمایل به جراحی زیبایی میتواند تأثیرگذار باشد، نوع تصوری است که فرد از بدن و ظاهر خودش دارد و این تصویر بدنی منفی یکی از پیشایندهای افراد جهت گرایش به انجام جراحی زیبایی است.
نارضایتی از تصویر بدنی پیامدهایی چون اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روانی، تضعیف خودپنداره و عزتنفس و بروز هیجانات منفی را در پی خواهد داشت.
پس در نتیجه انگیزهی جراحی زیبایی بر اساس ترکیبی از عوامل شناختی، شخصیتی و میان فردی است، با افکار و باورهای افراد در مورد احساس خود ارزشی و ظاهر، ارتباط مستقیم دارد، به این صورت که هرچه میزان نارضایتی از تصویر بدنی در مورد ظاهر بالاتر باشد، احساس کهتری بیشتری نموده و با انجام انواع جراحیهای زیبایی سعی بر سرپوش گذاشتن بر این احساس یا غلبه بر آن ازنظر روانی خواهند بود.
بررسی دیگر اختلالات دخیل در افراد متقاضی جراحی زیبایی
متغیر دیگری که به نظر میرسد در افراد متقاضی جراحی زیبایی میتواند دخیل باشد، راهبردهای تنظیم هیجان است.
افرادی که تنظیم هیجانی پایینی دارند، در پیشبینی خواستههای دیگران توانایی کمتری دارند. آنها فشارهای محیط را درک ننموده و هیجانهای خود را بهخوبی مهار نمیکنند و درنتیجه در مقابل وقایع مقاومت کمتری نشان میدهند.
سطح پایین تنظیم هیجانی که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجانها و مدیریت آنهاست، بر تصمیمگیری به جراحی زیبایی نقش دارد.تحقیقات نشان میدهد که روان رنجوری و گرایش به تجربه حالات هیجانی منفی با تصویر بدنی منفی و انجام عمل جراحی زیبایی رابطه مستقیم دارد.
افراد متقاضی جراحی زیبایی نسبت به افراد غیر متقاضی سطح اضطراب و افسردگی بیشتری داشته و در سایر جنبههای اجتماعی و هیجانی نیز دچار ناسازگاری و اختلال هستند.
میزان عمل جراحی زیبایی در بعضی اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت وابسته، نمایشی و مرزی که در تنظیم هیجانات خود مشکل دارند نسبت به سایر اختلالات شخصیتی بیشتر است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عدم مدیریت هیجانی مناسب میتواند منجر به اقدام برای عمل جراحی زیبایی شود. درواقع عدم توانایی تنظیم هیجانها باعث میشود که احساسات فرد بر عقل و منطقش غلبه داشته باشد و فرد در موقعیتهای مختلف تنها با تکیهبر جو احساسی محیط و بدون توجه به راهحلهای منطقی ممکن تصمیمگیری کند که یکی از این انتخابها میتواند انجام جراحی زیبایی برای فائق آمدن بر هیجانات و احساسات خود باشد.