هنگامی که یک شخصیت مقتدر مثل مدیر صبح وارد دفتر می شود، نحوه رو به رو شدن با همکارانش بسیار مهم است. بسته به اینکه همکارانشان چگونه رفتارشان را درک کنند، ممکن است یک یا دو اتفاق بیفتد. اگر مدیر روحیه خوبی داشته باشد، ممکن است اعضای تیم احساس نشاط کنند یا اگر مدیر مضطرب یا خشمگین و .... باشد، می تواند بر روحیه آنها تأثیر بگذارد.
همین اصل در مورد جلسات مجازی نیز صادق است. انرژی یک نفر حتی در جلسات مجازی قابل درک است. وضعیت نشستن، تماس چشمی، حالات چهره، حرکات دست، لحن صدا، و کلی شاخص های دیگر می توانند انرژی مثبت یا منفی را در فضا منتقل کند. ارتباط در هر بخش از تعامل انسان، چه کلامی و چه غیرکلامی، ضروری است. چهرههای مقتدر باید اهمیت نشانههای غیرکلامی را هنگام ارتباط با فرد دیگری، به ویژه در دنیای رسانههای اجتماعی و هوش مصنوعی، درک کنند. مهم است که بدانیم چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکنیم.
نحوه حضور یک مدیر در اتاق می تواند به طور رسمی یا غیر رسمی به افراد حاضر در اتاق قدرت یا ناتوانی بخشد.رفتار کلامی و غیرکلامی یک مدیر تعیین می کند که اعضای تیم چگونه با او ارتباط برقرار می کنند و به لحاظ احساسی به آن پاسخ می دهند.
سه راه عملی وجود دارد که رهبران می توانند توانایی خود را برای برقراری ارتباط واقعی در سطح احساسی افزایش دهند :
1. استفاده از تماس چشمی
بسته به اینکه در کدام قسمت از جهان زندگی می کنید، تماس چشمی ممکن است معانی مختلفی داشته باشد. افراد در دنیای غرب ارتباط چشمی را نشانه اعتماد به نفس و صداقت می دانند. در این زمینه، برقراری تماس چشمی می تواند وضعیت عاطفی فرد را نیز نشان دهد. تصمیم گیرنده ای که وارد اتاقی می شود تا مخاطب خود را مورد خطاب قرار دهد، باید از حرکات چشم خود آگاه باشد، زیرا چندین پیام کوچک از جمله پیام اضطراب یا آرامش را می تواند از خود منتقل کند. در برخی از نقاط جهان که از نظر فرهنگی فقط بزرگان، والدین و افراد مرجع مجاز به برقراری تماس چشمی هستند، در حالی که زیردستان آنها با فروتنی نگاه می کنند، تماس چشمی همچنان می تواند مفید باشد.
بنابراین، برای تصمیم گیرندگان مهم است که چمدان عاطفی خود را قبل از خطاب به مخاطبان خود کنترل کنند، زیرا می تواند پیامی قدرتمند، چه منفی یا مثبت، در اتاق منتقل کند.
2. قابل دسترس بودن
هیچ فرد از نظر روانی سالمی ، دوست ندارد با یک فرد دشوار و غیر قابل دسترس سر و کار داشته باشد. قابل دسترس بودن یک ویژگی عالی برای مذاکره، گفتگو یا آموزش است. قابل دسترس بودن مهمتر از هوش است زیرا مردم ترجیح می دهند با کسی که با او احساس راحتی می کنند صحبت کنند یا تجارت کنند تا با یک فرد مشکل. به همین دلیل، اخلاق کاری اعضای تیم می تواند تحت تأثیر رفتار یا رویکرد مدیر آنها قرار گیرد.
البته که در دسترس بودن به معنی اینکه هر زمان افراد خواستند بتوانند با مدیر ارتباط بگیرند نیست بلکه اختصاص زمان ها و روش هایی برای ارتباط کارا و داخل چهارچوب سازمانی برای افراد است.
3. تعصبات را کنترل کنید
تعصب یک پدیده انسانی است. توانایی به چالش کشیدن و مدیریت موثر سوگیری ها یک ابرقدرت است که می تواند یک مدیر را از دیگری متمایز کند. نمایش سوگیری صرفاً بر اساس تجربه و قرار گرفتن در معرض در طول زمان است، به ویژه از مکان هایی که در آن زندگی می کنید، عبادت می کنید، بازی می کنید و کار می کنید. همه افراد از تجربیات طبیعی زندگی مستعد سوگیری هستند، اما توجه به تعصبات خود تعیین می کند که چگونه روزانه با مردم برخورد می کنید. بنابراین، تعصبات خود را زیر سوال ببرید تا توانایی شما برای رهبری توسط سروصدای عاطفی، سیاسی، رابطهای و اجتماعی دیگران به خطر نیفتد. متأسفانه، اگر سوگیریها کنترل نشده باشند، میتوانند به محیط دیگری منتقل شوند و باعث شوند که فرضیات آزمایشنشده خود را به صورت کلامی بیان کنید یا بر اساس ان ها عمل کنید. بهعنوان یک شخصیت معتبر، آماده باشید تا فرصتهای دیگر را به عنوان روشی جدید برای دیدن یک چالش قدیمی با لنز جدید ببنید. با این طرز فکر، میتوانید در محیطهای کاری متنوع کار کنید و به روشهای دیگران برای انجام امور روزمره احترام بگذارید.
به طور خلاصه، عواطف انسانی قدرتمند هستند و این ظرفیت را دارد که یا ما را از دردسر نجات دهد یا در موقعیتی دردسرساز قرار دهد. بهترین راه برای مدیریت احساسات این است که حضور آن را بشناسید (نه اینکه از انها فار کنید یا ان هارا نادیده بگیرید) و از آنها به روش های انسانی استفاده کنید تا محیط کار را ایمن، فراگیر و مهمتر از همه برای همه معنادار کنید. به بیان ساده، این کاملاً انسانی است که یک شخصیت مقتدر در صورت لزوم، احساسات خود را نشان دهد.