
روش های جلب اعتماد والدین
گاهی اوقات به نظرت می رسه که پدر و مادرت نمی تونند بهت اعتماد کنند یا مسئولیتی را به تو بسپارند. یا ممکن که تو کار اشتباهی انجام داده باشی که به خاطر اون پدر و مادرت دیگه بهت اعتماد نکنند. تو این شرایط چه کاری باید انجام داد؟ تلاش می کنی تا دوباره اعتماد آن ها را بدست بیاری؟ دوست داری که پدر و مادرت به تو اعتماد داشته باشند و مسئولیت هایی را به تو بسپارند؟
تو این شرایط می تونی از راه کارهایی که تو این مقاله هست استفاده کنی و سعی کنی که ارتباط بین خودت و والدینت را بهتر کنی و اعتماد آن ها را جلب کنی.
فهرست مقاله
-
احترام بین والدین و فرزندان
-
صداقت | کلید جلب اعتماد والدین
-
به صحبت های والدین گوش دهید
-
دلایل را برای والدین توضیح دهید
-
تعهد نسبت به خانواده
-
به والدین خود کمک کنیم
-
ارتباط خوب باعث جلب اعتماد می شود
-
جبران اشتباهات گذشته
-
به والدین خود فرصت دهید
احترام بین والدین و فرزندان
احترام گذاشتن به یکدیگر راهی است برای داشتن یک ارتباط خوب با دیگران و جلب اعتماد والدین. احترام گذاشتن گاهی اوقات به نظر سخت میاد مخصوصا اگر طرف مقابل ما دید متفاوتی داشته باشد اما در هر صورت ما موظف هستیم که با پدر و مادر خود با احترام رفتار کنیم. هرچقدر که ما تلاش کنیم که به آن ها احترام بگذاریم، آن ها هم تلاش می کنند که به ما احترام بگذارند و این شروعی است برای یک ارتباط خوب بین ما و آن ها.
صداقت | کلید جلب اعتماد والدین
خب نیازی به توضیح نیست، دروغ گفتن قطعا می تواند باعث از بین رفتن اعتماد خانواده و دیگران نسبت به ما شود. اگر ما کار اشتباهی را انجام دادیم، دروغ گفتن در آن مورد نمی تواند به ما کمکی کند هرچند که در لحظه ممکن است به نظر بیاید خطای ما را پوشانده اما در دراز مدت، ما را دچار مشکلات دیگری می کند. در این شرایط به نظر جرائت زیادی لازم است تا ما حقیقت را صادقانه بگوییم اما ما با این کار و قبول اشتباه مان هم مسئولیت پذیر بودن خود را نشان می دهیم و هم اعتماد دیگران و به خصوص اعتماد خانواده را از دست نخواهیم داد.
دلیل مشکلات نوجوانان و والدین در دوره نوجوانی چیست؟
به صحبت های والدین گوش دهید
درسته که تو برای خودت نظر و عقیده ایی داری و دوست داری کارها را به روش خودت انجام بدی اما یادت نره که پدر و مادرت هم برای خودشون نظری دارند که آن را در طول سال ها بدست آوردند. حتی اگر نظر آن ها با نظر تو متفاوت است، به نظرات آن ها خوب گوش بده و از آن ها مشورت بگیر. گوش کردن و مشورت کردن با هم می تواند ارتباط بین افراد را محکم کند. و باعث جلب اعتماد خانواده و بهبود شرایط بین والدین و فرزندان شود.
دلایل را برای والدین توضیح دهید
یکی از راه کارهای خوب برای برقرای یک ارتباط مناسب با پدر و مادر و جلب اعتماد خانواده، این است که ما دلایل کارهایی را که انجام می دهیم یا می خواهیم انجام بدهیم برای آن ها توضیح دهیم. با این کار آن ها می توانند بیشتر ما را درک کنند و بفهمند.
تعهد نسبت به خانواده
یکی از راه های نشان دادن این که ما مسئولیت پذیر هستیم و لایق اعتماد خانواده به خودمان هستیم، داشتن تعهد در انجام کارهای مان است. اگر قرار است که کاری را انجام دهیم یا اگر پدر و مادر ما از ما می خواهند که کاری را انجام دهیم، حتما سعی کنیم آن کار را درست انجام دهیم و تا کار را تمام نکرده ایم، از آن دست نکشیم.

به والدین خود کمک کنیم
یکی دیگر از کارهایی که می توانیم انجام دهیم این است که بدون این که پدر و مادر مان از ما بخواهند، به آن ها در کارها کمک کنیم. مثلا اگر کاری هست که در هنگام آماده شدن شام ما می توانیم در آن کمک کنیم، آن کار را انجام دهیم یا بدون این که به ما بگویند اتاقمان را مرتب کنیم و . . . یا در کارهای دیگر می توانیم از پدر و مادر مان بپرسیم که به کمک احتیاج دارند یا خیر. گاهی می توانیم به جای فقط انجام دادن کارهای خودمان از خواهر یا برادر کوچکترمان مراقبت کنیم تا والدین مان کمی استراحت کنند.
ارتباط خوب باعث جلب اعتماد می شود
سعی در برقراری یک ارتباط خوب می تواند اعتماد والدین را در پی داشته باشد. باید سعی کنیم که با پدر و مادرمان یک رابطه دوستانه داشته باشیم، با آن ها صحبت کنیم و نظراتمان را بیان کنیم و نظراتشان را بشنویم. اگر در مواردی باهم اختلاف نظر داریم می توانیم با احترام مخالفت خودمان را بیان کنیم. سعی کنیم که به والدین مان توجه و علاقه خودمان را نشان دهیم. اگر آن ها را ناراحت دیدیم از آن ها بپرسیم که چه اتفاقی افتاده و یا اگر از ما سوالی کردند سعی کنیم با آن ها صادقانه صحبت کنیم و نگوییم که به آن ها مربوط نیست. یکی از روش های جلب اعتماد والدین، برقرار کردن ارتباط خوب با آنهاست.
در مورد ارتباط نوجوان با والدین و دوستان بیشتر بدانید.
سکوت کنید.
زمانی که ما حرفی را از پدر و مادرمان می شنویم که با آن موافق نیستیم، یکی از کارهایی که می توانیم انجام دهیم این است که سکوت کنیم. با این کار هم احترام گذاشته ایم و هم توانسته ایم قدمی برای جلب اعتماد خانواده برداریم. سکوت کردن به جای داد و بیداد کردن یا حرف نامناسب زدن می تواند نشان دهد که ما تا چه اندازه بالغ شده ایم .
پس از اشتباه ، چگونه اعتماد پدر و مادرمان را جلب کنیم؟
جبران اشتباهات گذشته
اشتباه کردن برای هرکسی پیش می آید مهم این است که فرد زود متوجه اشتباه خود شود و سعی کند که آن را جبران کند. می توانیم از اشتباه مان درس بگیریم و سعی کنیم بفهمیم که چرا این کار اشتباه است. زمانی که دیگران متوجه کار اشتباه ما شدند نباید بهانه بیاوریم و باید مسئولیت کارمان را برعهده بگیریم. با این کار به دیگران و والدین خود نشان می دهیم که دیگر اشتباه خودمان را تکرار نمی کنیم و به آن ها اطمینان خاطر می دهیم.
عذر خواهی کنید
زمانی که کار اشتباهی مرتکب می شویم اولین کاری که باید انجام دهیم معذرت خواهی است. بعد از معذرت خواهی می توانیم درباره کارمان به والدین خود توضیح دهیم و به آن ها بگوییم که از اشتباهمان درس گرفته ایم. همچنین می توانیم از آن ها بخواهیم که فرصت دیگری به ما دهند، تا ما اشتباه مان را جبران کنیم. معذرت خواهی می تواند فرصتی دوباره برای جلب اعتماد خانواده باشد.
به والدین خود فرصت دهید
به والدین خود فرصت دهیم که در مورد مسئله مورد نظر فکر کنند، برای کار اشتباهی که انجام داده اید به آن ها حمله نکنید و با آن ها دعوا نکنید. مسئولیت اشتباهت را بپذیرید و به والدین خود نشان دهید که از اشتباهت درس گرفتید و عوض شده اید و در این راه صبور باشید. مطمئنا بعد از مدتی دوباره می توانید اعتماد خانواده را جلب کنید و توانایی هایتان را به آن ها نشان دهید.
سخن پایانی:
یادتان باشد که حتما از پدر و مادرتان تشکر کنید و سپاس گذار زحمات آن ها باشید. سپاس گذاری می تواند نشان دهنده احترام و علاقه شما به آن ها باشد و به آن ها نشان دهد که شما در راه بالغ شدن قدم های درستی برمی دارید و قدردان زحمات دیگران هستید. این کار در نهایت می تواند اعتماد بین شما را بیشتر کند. ساختن اعتماد زمان می برد و گاهی برخی اشتباه ها می تواند به اعتماد دیگران نسبت به ما خدشه وارد کند. پس ما در راه جلب اعتماد والدین باید صبور باشیم و گام هایمان را محکم برداریم. اشتباه هایمان را بپذیریم و سعی کنیم که آن را اصلاح کنیم یا کارمان را جبران کنیم.
هرچقدر که ما مسئولیت پذیرتر باشیم، به پدر و مادرمان علاقه و احترام نشان دهیم، مشورت کنیم و دلایل کارهایمان را توضیح دهیم، اعتماد خانواده را بیشتر جلب خواهیم کرد.
سوالات متداول:
- چگونه اعتماد والدین خود را جلب کنیم
- روش های جلب اعتماد والدین
- اهمیت جلب اعتماد والدین در ارتباط بهتر با دانش آموزان
برای رزرو و ثبت نام جلسات مشاوره تحصیلی بارسا
( مشاوره تحصیلی تلفنی و حضوری ) با شماره ۲۲۶۷۷۹۱۷-۰۲۱ تماس بگیرید.
یا عدد 66 را به سامانه ۳۰۰۰۹۰۹۰۳۰ ارسال کنید.
عالی
عالی متن ها تون خیلی خوبه
سعی میکنم تمرین اش رو انجام بدم
امیدوارم تعصیر گذار باشه خیلی خیلی ممنونم
💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍💜🤍
ممنون از نظر خوبت
باعث خوشحالی ماست که مطالب برای شما مفید بوده.
موفق باشی
عالی بود بااین روش ها پدر و مادرم به من اعتماد کردن😍
سلام
اصلا با این کار ها هم نمیتونم اعتماد خانوادم رو جلب کنم
خسته شدم خستهههه
هر روز ارزوی مرگ دارم خستم کردن
هر شب دعا میکنم ک صبح از خواب بیدار نشم و بمیرم
اگه امکانش هست یه مشاور خوب بهم پیشنهاد کنید
مچکرم 🙂🌹
سلام دوست عزیز
بهبود روابط و درست شدن اوضاع و مشکلاتی که پیش اومده، قطعا به زمان نیاز داره. پس انتظار نداشته باش با چند بار استفاده از این روش ها، سریعا اعتماد پدر و مادر خودت رو جلب کنی.
برای دریافت مشاوره می تونی با شماره ۰۲۱۲۲۶۷۷۹۱۷ تماس بگیری یا فرم انتهای صفحه رو پر کنی و درخواست مشاوره داشته باشی تا باهات تماس بگیریم.
برات بهترین ها رو آرزو می کنیم
راستش من سر یه سری مسائل اصلا پدر و مادرم بهم اعتماد ندارن و اصلا نمیتونم با دوستام بیرون برم یا هرجایی لطفا راهنمایی کنید چطور حسن نیت خودمو ثابت کنم
سلام آنا جان
سوال شما پاسخ شخصی و متفاوتی داره که نیاز داریم بیشتر با شما و والدین شما آشنا بشیم.
می تونی فرم انتهای صفحه رو پر کنی و درخواست مشاوره داشته باشی. یا اینکه از یکی از پدر یا مادر درخواست کنی تو وبینار پدر و مادر آنلاین دکتر میرصادقی شرکت کنند تا تجربیات خوبی به دست بیارند و رابطه و اعتماد بین شما بهتر بشه. لینک اطلاعات وبینار در انتهای همین مقاله موجوده که پیشنهاد می کنم حتما مطالعه کنی.
برات آرزوی موفقیت داریم
سلام من پارسال یه اشتباهی مرتکب شدم که دوستامم توش سهیم بودن البته بیشترش تقصیر خودم بود.از اون قضیه خیلی وقته گذشته و هم خودم هم دوستام به شدت پشیمونیم و من چند بار از پدر مادرم عذرخواهی کردم و یک سال تمام تو خونه نشستم و با دوستام هیچ جا نرفتم .حالا میخوایم با دوستام بعد از مدت ها بریم بیرون ولی پدر مادرم دیگه نمیتونن بهمون اعتماد کنن.میشه بگید چطوری میشه نظر اونا رو راجع به دوستام عوض کنم؟بخدا خودشونم خیلی بچه های خوبین و خانواده دارن .اشتباهه دیگه برای هرکی پیش میاد😔
سلام من به مامانم گفتم که اتاقمو جمع میکنم
ولی نکردم بعدش گوشی مو ازم گرفت واز اون قضیه ۴ ماه میگذرد
الانم دارم با گوشی بابام که از کش
رفتم تایپ میکنم
چکار کنم مامانم گوشیمو بهم برگردونه؟؟
سلام من پدر مادرم بهم اجازه بیرون رفتن و با دوستام بودن رو بهم میدن ولی من پارسال مردود شدم و پدرم کلی بهم بد و بیرا گفت و حالمو گرفت و الان بهم خیلی شکاکه میگه که تقصیر دوستامه و الان کاری کرده که با همه ی دوستام قطع رابطه کردم مادرمم که پارسال فهمید که با یه دختری تو رابطه بودم و کاری کرد که به اون رابطه در عرض دو ساعت پایان بدم و از اون روز به بعد کلا در مورد دخترا بهم بی اعتماد شده و گوشیمو چک میکنه
جفتشون هم که هی منت میذارن که ما بهتون پول میدیم شما ها هیچ کاری نمیکند شماها همش طلبکارید و این چیزا موندم چجوری راضی شون کنم
هرچند از تاریخ صحبت ومشکلی که داری گذشته وامیدوارم مشکلت حل شده باش. الان تو صحبت هات وقتی میگی دوستام . هر چیز زیادش خوب نیس. اینو تو خوراک و پوشاک که هم تجربه داری ومطمئن هستم انجام دادی. یکی از بهترین دوستان رو به خانواده کم کم معرفی و آشنا کن . ولی برای بیرون رفتن با بقیه هماهنگ کن و لازم نیس که همه چیزو به پدر و مادر یا هرکس دیگه ای بخوای بگی. موفق باشی
مادرم بهم اعتماد نداره و نمیخواد من هیچ دوستی داشته باشم بلایی که تو بچگیش سر خودش اوردن حالا داره سر من میاره چیکار کنم بهم اعتماد کنه و بزاره با دوستام برم بیرون یا بزاره برم خونه دوستام لطفا کمکم کنین
سلام من خیلی با پدر مادر خودم مشگل دارم نه بهم اعتماد دارن نه اجازه هیچ کار رو بهم نمیدن نه میزارن بیرون برم نه میزارن براشون کاری انجام بدم من واقعا دارم اذیت میشم دیگه خسته شدم از دستشون واقعا دوس تا یه راهی باشه تا مشکلاتم حل بشه اگع میشه یه راهی رو به من پیشنهاد بدین تا از این عذاب راحت شم
مثل خودم میمونی:)
واسه خودت کار انجام بده و ارزش قائلشو
من چند بار اشتباه کردم ولی باز دست خودم نبوده و اون کارو تکرار وردم و الان اون اعتماد رو خانواده من بهم ندارن میشه یکم بهم در مورد این موضوع توضیح دهید ؟ ممنون میشم 😔❤
سلام زهرا جان
مسئله ای که درباره اش صحبت کردی، پاسخ کوتاه و روش حل فوری نداره.
می تونی از یکی از پدر یا مادر درخواست کنی تو وبینار پدر و مادر آنلاین دکتر میرصادقی شرکت کنند تا تجربیات خوبی به دست بیارند و رابطه و اعتماد بین شما بهتر بشه. لینک اطلاعات وبینار در انتهای همین مقاله موجوده که پیشنهاد می کنم حتما مطالعه کنی.
براتون آرزوی موفقیت داریم
سوال شما هم مثل نفر قبلی، پاسخ شخصی و متفاوتی داره که نیاز داریم بیشتر با شما و والدین شما آشنا بشیم.
می تونی فرم انتهای صفحه رو پر کنی و درخواست مشاوره داشته باشی. یا اینکه از یکی از پدر یا مادر درخواست کنی تو وبینار پدر و مادر آنلاین دکتر میرصادقی شرکت کنند تا تجربیات خوبی به دست بیارند و رابطه و اعتماد بین شما بهتر بشه. لینک اطلاعات وبینار در انتهای همین مقاله موجوده که پیشنهاد می کنم حتما مطالعه کنی.
برات آرزوی موفقیت داریم
سلام یگانه جان
آخر مقاله درباره این موضوع صحبت کردیم و پیشنهاد می کنم مقاله رو بخونی و این راهکارها رو اجرا کنی. اگه خوب این راهکارها رو اجرا کنی، مطمئنا تاثیر خواهند داشت.
برات آرزوی موفقیت و روابط خوب با خانواده رو داریم
من هر کاری میکنم که با دوستام بیرون برم باهاشون وقت بگذرونم ولی مادرم اجازه همچین کاری رو نمیده بهم اعتماد نداره
من هیچ وقت خطا نکردم ولی بهم اعتماد ندارن دختر هستم میگم برم بیرون با دوستام میگه نه اصلا گریه میکنم اصلا عین خیالش نیست خیلی افسرده شدم نمیتونم خوش بگذرونم چون اصلا بهم اعتماد نداره مامانم همه دوست هام مامان هاشون پایه کار هاشون با هم خوبن ولی مامان من هیچ وقت اینجوری نیست میشه راهنمایی کنید هرچی هم باهاش ارتباط برقرار میکنم عصبی تر میشه
من هنوز استفاده نکردم ولی یه سوال دارم
میشه یگین من چطوری بتونم اعتماد مامان بابامو جلب کنم که تبلتم رو بهم بدن
فکر میکنن من میخوام با دوستم چت کنم
لطفا کمکم کنید
و من هر موقع به مامانم گفتم میشه گوشیتو بدی کلی سرم داد میزنه
و من قبل از اینکه این مقاله رو بخونم یه اتفاق برام افتاد
من به مامانم گفتم میشو گوشیتو بدی و بعد دعوا کردو خیلی حرف زد و من سکوت کردم و میگه چرا حرف نمیزنی
لطفا کمک کنید
سلام فاطمه جان
بهت پیشنهاد می کنم راهکارهای ارائه شده در مقاله رو به کار بگیری و البته انتظار نداشته باش با گذشت یکی دو هفته همه چیز کاملا عالی بشه. بهبود روابط نیازمند گذشت زمان و البته انجام کارهای درست در این زمان هست.
پس از راهکارها استفاده کن و در کنارش صبر داشته باش. مطمئنم می تونی این کار رو انجام بدی.
سلام من خیلی خستم حقیقتش امروز هم بیشتر از همیشه یه کار بدی کردم یه فیلم های منفی برای رفیقم فرستادم و مادرم اون فیلم ها ور دید خیلی دعوام کرد و اصلا دیگه بهم اعتماد نداره چکار کنم
چقدر عالی
باعث خوشحالی ماست که راهکارهای ارائه شده باعث به دست آوردن اعتماد والدین شما نسبت بهت شده.
برات آرزوی موفقیت داریم
از راهکارهای ارائه شده در این مقاله استفاده کن زهرا جان
و باید بدونی به دست آوردن اعتماد پدر و مادر نیاز به صبر و شکیبایی شما و گذشت زمان و رفتار مناسب و درست شما در این مدت زمان داره.
پس تلاش کن و از این راهکارها استفاده کن و مطمئن هستم که موفق میشی اعتماد والدین رو با رفتار درست و صادقانه و احترام آمیزت به دست بیاری.
برات بهترین ها رو آرزو می کنیم
سلام
چیکار باید کنم تا اعتماد خانوادمو بدست بیارم خیلی اشتباه کردم ار
ولی الان دوساله بهم اعتماد ندارن
حتی نمیتونم کلاس زبان برم
تا سر کوچمون نمیتونم برم
با رفیقام بیرون نمیتونم برم خیلی دارم اذیت میشم افسردگی دارم میگیرم
دوباره یه راهکاری بده ک بتونم جبران کنم
سلام
بقران من دیگ از زندگی کردن خسته شدم و حس میکنم با مردنم همه چی حل میشه
از وقتی مامانم فوت کرده بابام دیگ حتی اجازه نمیده من با دوستام برم بیرون
دیگ خسته شدم
از شدت تنهایی ب ادمای غریبه رو بردم .حس میکنم محبت اونا ب من بیشتره تا خانوادم
سلام مامانم چون امسال خیلی تو درسیم ضعیف بودم منو تو پینتبال ثبت نام نمیدن باید چی کار کنم
خانواده ام هیچ جورهه بهم اعتماد ندارن میگن ما به تو اعتماد داریم به روز گار اعتماد نداریم ولی اگه به من اعتماد داشتن مطمئنن این حرفو نمیزدنن نمیزارن خونه دوستم برم بهم گوشی نمیدن بیرون نمیزارن برم
سلام
مامان من خیلی خوب بود
اما تا وقتی.که اون بچه به دنیا بیاد
از وقتی اومد زندگیم بهم ریخت
داغون شدم
الان اون 7 سالشه
مامانم سر گرم کارای اونه و به من اصلا اهمیت نمیده
شبا اونو بغل می کنه و میخوابه
منم خیلی دلم میسوزه و گریم میگیره
الان چند وقته چشمام ضعیف شده
نمیدونم چطوری به مامانم بگم که باور کنه و ببرم دکتر
لطفا کمکم کنید
سلام پسرعمم ۹سالشه وبچس خیلی وبامازندگی میکنن طبقه بالا بابام بمن اعتمادنداره وقتی من میرم پیشش تاباهم فیلم ببینیم بایدچیکارکنم؟
سلام
من مادرم از وقتی که برای دریام گوشی خریده اصلا بهم اعتماد نداره نمیس دونم چکار کنم درسام رو میخونم بهشون هم کمک میکنم خسته شدم حتی چند بار منو بخاطر همین موضوع منو کتک زد واقعا دیگه نمی دونم چکار کنم😔
سلام . و خسته نباشید
من ۱۴ ساله ام و من الان حدود سه روز است که روزه ام بعد مامانم میگه چرا وقتی که ادم روزه است دهانش بو میدهد ولی لز تو هیچ بویی ندارد در صورتی که من روزه ام و هیچ چیزی تا حالا نخوردم بهش میگم مگه به من اعتماد نداری من اصلا جیزی نخوردم
اون میگه نه . من با اینکه درس ها مجازی شد یکی دوتا از درسام را بدد نبودم و ۱۷ شدم ان دو را بعد مامانم میگه روزه گرفتنت هم مثل درس خوندنت است واقعا من خسته شدم شما چه راهکاری پیشنهاد میکنید هر وقت هم که میخوام برم پیش مادرم اصلا به من اهمیت نمیدن انگار که من در این خانه اضافی ام
سلام من با پدرم و نامادریم زندگی میکنم اونا خیلی باهام بد اخلاقن و اصلا بهم اعتماد ندارن با اینکه من همش باهاشون خوبم و بهشون احترام میزارم نمیدونم چکار کنم خسته شدم لطفا راهنمایی کنید ممنون میشم😢😢
سلام
من یه اشتباهاتی تو زندگیم کردم که پدرو مادرم بهم بی اعتماد شدم من یه بار با پسر عموم دوست شدم که مادرم از پدرم پنهان کرد ولی من واقعا اونو دوست دارم و گفته میاد خاستگاریم ولی بابام میگه پسر خوبی نیست و نمیزاره به هم برسیم بعد هم من تو اینیستا یه پسری و فالو کردم و پست هاشو لایک کردم ولی حالا لو رفته اخه خانواده ما یه جوریه که باید دخترو محدود کنن من لباسام امروزیه همه فامیل بهم گیر میدن الانم که گفتن دیگه اونجوری لباس نمیپوشی و اینیستامم حذف کردن مامانم میگه اگه اینیستارو نصب کنی من از این خونه میرم واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی بهم بی اعتماد شدن ولی من میخوام برم اینیستا و جوری که دوست دارم لباس بپوشم تازه گفتن با دوستاتم قطع رابطه میکنی لطفا کمکن کنین
من مادر و پدرم اصلا که چه عرض کنم،هیچی صفر درصد بهم اصلا اعتماد ندارن فکر میکنن هنوز نی نی کوچولو ام،و خسته شدم،نه اجازه میدن برم بیرون،دوستانم میرن بیرون منم دلم میخواد حسودیم میشه،دوستانم وسیله ست میگیرن بازم حسودیم میشه،چون که نه میزارن برم تولد دوستم،نه دوستی دارم که اصلا بخوام دعوتش بکنم،تنهام،فکر میکنن باید مثل خودشون باشم،تمام بچه ها از مادرم میترسن،اصلا نزدیک من نمیشن،من شنیدم یه بار میگفتن ااا نزدیک این دختر مو طلاییه نشو مامانش خیلی قلدره میاد پدرتو در میاره،منم ناراحت شدم دوستانم بهم اعتماد ندارن،من چیکار بکنم،اصلا خوشم نمیاد زندگی بکنم،ما قرار گذاشتیم ۲۰ سالگی بریم آمریکا اما مامانم میگه نه خیلی خامی نمیتونی بری،تحقیرم میکنن،تو به درد هیچ کاری نمیخوری،تو آشغالی،یه بار اضافه
من از هیچ نظر با پدر مادرم مشکل ندارم ولی واقعا نمیتونم درکشون کنم چرا به من اعتماد نمیکنند و یک گوشی که دیگه الان همه دارند رو برام نمیخرند از نظر مالی هم مشکلی نداریم و به همین دلیل من فکر میکنم واقعا به من اعتماد ندارند درحالی که من اصلا دختری ناسازگاری نیستم واقعا تا الان اصلا به پدر و مادرم با بی احترامی رفتار و یا صحبت نکرده ام .دروغ و پنهان کاری اصلا از من بعیده و واقعا اصلا از این کار ها نمیکنم .به حرف هاشون هم هممیشه گوش میکنم.
بهشون توضیح میدهم که من هم گوشی میخواهم و به چه دلیل ولی از اونجایی که اصلا بهم اعتماد ندارند قدمی به جلو برام بر نمی دارند . کمک هم هرچقدر از دستم بر بیاد میکنم .اگر کار اشتباهی اجام داده باشم قبول میکنم و عذرخواهی هم میکنم و اگه باهاشون هم عقیده نباشم سکوت میکنم و من از نظر درسی هم مشکلی ندارم توی کل کلاس فقط معدل من ۲۰ شده اما با تمام این ها باز هم به من میگویند بزرگتر باید بشی تا بتونیم یک گوشی برای خودت بهت بدهیم واقعا نمیدونم دیگه چقدر باید صبر کنم تا بهم اعتماد کنند و مادرم خودش روان شناسه هرچند به نظر من تاثیری روی زندگی من نداره
سلام
من همه این کار هارو خیلی وقته انجام میدم اما متاسفانه مامانم با اینکه بارها قایمکی یا حالا هر طور شده سعی کرده گوشیمو چک کنه با اینکه چیزی توش نیست !
من بخواطر این کارای مامانم همه دوستامو از دست دادم چون نمیتونم باهاشون به صورت رایانه ای صحبت کنم حتی نمیتونم عکس کسایی که دوسشون دارم یا طرفدارشونم رو داشته باشم!
چون سریع شک میکنن بهم با همون ی دونه دوستی هم ک دارم تنها نمیتونم بیرون برم
سلام به همه ی عزیزان من خیلی مشکل دارم میشه اینجا بگم؟
باشه میگم:👇🏻
۱-مادر و پدرم اجازه نمیدن برم اردو
۲-اجازه نمیدند خونه ی دوستم برم و قرار بزارم
۳-حتی نمیزارن صحبتی باهاشون بکنم
۴-تحدید و تحقیرم میکنن،میگم من در آینده میرم فلان کشور میگن که هه😏تو بخوای بری دنیا حای گندی میشه،دنیا همچین آدمایی مثل تو و دوستای سوسولت نمیخواد،به حد کافی آدم خوبی داره،حق دارم گریه کنم؟! به دوستام و خودم توهین میکنن،یا مثلا اگر این امتحان بهمان رو ۲۰ نگیری میزنم تو دهنت تا بفهی درس بخونی،درس نمیخونی برو گمشو تو خیابون زندگی کن گدا،اینجا حق دارم عصبانی بشم و همچنین ناراحت؟! حقیقتا ازشون میترسم،درخواستی دارم تو خودم نگه میدارم و حسرت میخورم،افسوس شب ها منو نمیبینن اما من با گریه میخوابم با خودم حرف میزنم،میگم که خدایا درسته این وضعیت زندگی؟نه تورو خدا درسته!یه شب نشده با بالشت خیس نخوابم انقدر در طول ۲۴ عذاب میکشم،یا دائم میگن خاک بر سرت چقدر سرت تو مبایله،یکم از اون آشغال سرتو بیرون بکش،شب فقط به یاد مامان مامانبزرگمم گریه میکنم،اون تنها مسی بود که منو درک میکرد،اصلا به نظرم اخترام نمیزارن حتی میگن نه
اصلا ابدا حتی حق ندارم در اتاقمو ببندم،بیچاره شدم دیوانه شدم،تو مدرسه تو خونه تو هیچ جا آسایش ندارممممم،مردم😭😭😭😭😭
میگن تورو مینویسیم مدرسه شبانه روزی از دستت راحت بشیم،من چه گناهی کردم،میخواستین بچه نیارین
فقط حس میکنم هر شب روح مامان مامانبزرگمم میاد آرومم میکنه،و میره،و آرزو میکنم پیش مامان بزرگ و بابا بزرگم زندگی بکنم اونا خیلی مهربونن به نظرم احترام میزارن،کلا خیلی دوستشون دارم،خیلی خیلی خوبه،و حتی دایی و زن داییم فقط به این چهار عضو خانواده اطمینان دارم،حتی به مامانم اعتماد ندارم چون اونم ندارهههه
من چندبار کارایی کردم ک نباید میکردم و پدرم برام گوشی نمیخره دیگه واقعا از کارام پشیمونم نمیدونم چیکار کنم تازگیا دوباره ی کاری کردم دیگه واقعا بهم اعتماد ندارن میشه کمکم کنید
سلام
راه های دیگه ای نیست که زمان کمتری بخواهد .
سلام کوثر جان
به دست آوردن اعتماد مادر و پدر (و کلا هر شخص دیگه ای) یه فرآینده تقریبا طولانیه و بهتره دنبال راه کوتاه نباشی.
پیشنهاد می کنم از راهکارهای گفته شده استفاده کنی.
برات آرزوی موفقیت داریم
من ۱۲سالمه یه اشتباهی کردم دوست پسر داشتم قبلاً البته پسر عموم بوده مامانم. فهمیده دیگه بهم اعتماد ندارم نمیدم چرا میدونم اشتباه کردم اما اجازه بیرون رفتن بهم نمبدوه میشه یه راحل سریع بهم بدید حتی با. دوستام نمیرارع برن بیرون میگن به تو کثیفی 😭😭
من خیلی با پدر ومادرم مشکل دارم اون ها خیلس مضحبی هستن و اصلا درکم نمیکنن نمیتونم مشکلات خودم را براشون بیان کنم چون خیلی آدم ها کینه ای هستن وقتی اتفاقه بدی میفته خیلی استرس میگرم کمک
من داشتم تو پارکینگ امتحان میکردم ببینم سیگار چه چیزی داخلشه به خاطر همین روشن کردم ولی واقعا نکشیدمش...میخواستم ببینم چ شکلیه... ولی والدینم سه دفه اومدن و منو دیدن... میشه بگید برای اینکه اعتمادشونو جلب کنم و اشتباهمو جبران کنم ؟ 🙂
میشه بگید...
من خیلی اشتباه کردم هر بار با ی پسر ارتباط برقرار کردم مادر فهمیده اونم فقط بخاطر دوستای بد بوده ک دگ عادتی ک خودم برای ارتباط برقرار کردن با پسرا کرده بودم مادرم منو پیس مشاور بود من قول دادم تصمیمم گرفتم درست شم الان چند وقته فقط درس میخونم هیچ کاری نمیکنم اما مادرم بهم اعتماد نکرده همش گوشیمو چک میکنه گیرای الکی تهمت الکی میزنه ب پیامای دوستام گیر میده اگ دوستام چیزی بهم بگن من پاک کنم اون پی ویشونو ببینه فکر میکن پسره و هزار هزار تا گیرای الکی این راهکارایی ک گفتین انجام دادم انگار ن انگار توروخدا بگید چیکار کنم اگ ادامه پیدا کنه من ک دگ طاقت ندارم از استرس و اضطراب پلک چشام همش میپره قلبم تیر میکشه اگ بازم ادامه پیدا کنه خودمو میکشم
من ۱۳ سالمه
۱۳ سال دارم این کار ها رو میکنم
ولی ....................
نا امید شدم 💔
مامانم بهم اعتماد نمیکنه چون یه بار دروغ گفتم الان هم این راه کار هارو انجام دادم اما مشکلم حل نشد و هر درخواستی دارم ازشون واسم انجام نمیدن فکر میکنم بین منو خواهر برادرم فرق میزارن من تنها 12 سالمه نمیدونم دارم کار درستی انجام میدم یا نه*
سلام خسته نباشید.راستش م یکبار با یه پسر دوست شدم که کاملا اتفاقی شد اصلا اهل این کار ها نبودم اون پسرم پسره همسایمون بود بعده ی مدتی خانوادم فهمیدن و بهم بی اعتماد شدن اما من بهشون گفتم از کارم پشیمونم و بهم یه فرصت دیگه بدن و معذرت خواهی کردم .
اما باز الان بعده ی مدتی با یه نفر اشنا شدم مجازی تو روبیکا خیلی ازش خوشم اومد و کم کم بهش علاقه مند شدم اولش ب مامانم گفتم اما اجازه نداد باهاش چت کنم و گفت بلاکش کن منم بش احترام گذاشتم گوش کردم و بلاکش کردم اما بعده چند روز باز از بلاکی درش اوردم بش علاقه مند شده بودم و اونم بم علاقه داشت ومهمتر این که تاحالا با هیچ دختری روست نشده بود به هرحال مامانم دیشب فهمید که باهاش چت میکنم بابامم فهمید میگ ت بمن خیانت کردی و گوشیمو گرفتن حالا چیکار کنم دوباره بم اعتماد کنن خیلی سخته
من پدرم دعوام میشه پدرم کتکم میزنه بعد پدرم خیلی عصبانی همش اخم حالا من چیکار کنم میخوام از خونه فرار کنم لطفان جوابمو بدین😘❤
سلام ، من کاری کردم که پدر و مادرم بهم بی اعتماد شدن .
چون من با یکی از دوستام رابطه خیلی صمیمی دارم
برای همین خیلی باهم چت میکنیم و در ارتباط هستیم
اونا میخوان رابطه ما بهم بخوره و خورده .
من نمیتونم اینکارو کنم و اونو فراموش کنم و نمیتونم ساکت بشینم.
ممنون میشم یه راه حل بگین تا این مشکل برطرف بشه🙏 .
سلام
با احترام کامل به نویسنده ...
ولی این مقاله طی یه فرآیند طولانی مدت هر چند به هدف ، که جلب اعتماد هست برسه ! باز هم در نهایت شخص خسته میشه ؛ از اونجایی که فاصله ی بین دهه ها مشکلات قابل توجهی رو برای ما به وجود آورده و اصل ماجرا که درک کردن هست دچار اختلال شده دیگه انجام روش های فوق غیر از خستگی ، سردی ، نامیدی و در نهایت شکستگی شخص ، از نظر من فایده ی دیگه ای نداره.
سلام
با احترام کامل به نویسنده ...
ولی این مقاله طی یه فرآیند طولانی مدت هر چند به هدف ، که جلب اعتماد هست برسه ! باز هم در نهایت شخص خسته میشه ؛ از اونجایی که فاصله ی بین دهه ها مشکلات قابل توجهی رو برای ما به وجود آورده و اصل ماجرا که درک کردن هست دچار اختلال شده دیگه انجام روش های فوق غیر از خستگی ، سردی ، نامیدی و در نهایت شکستگی شخص ، از نظر من فایده ی دیگه ای نداره.
سلام خسته نباشید.
من دوسه سال پیش فن ی خواننده شدم بدون اطلاع از اینکه اون ادم چقدر تاثیرات منفی میتونه روی من بزاره.از مادرم مخفی کردم اما بالاخره فهمید و با کلی دعوا و راهنمایی فهمیدم چ اشتباهی کردم.از اون موقع بم اعتماد ندارن.بعد از اون اتفاق من طرفدار یک گروه کیپاپ به نامbts شدم.این بار این مسئله رو مخفی نکردم.اوایلش با کیپاپر بودن من هیچ مشکلی نداشتن خانوادم، اما یکم ک گذشت من ی فنپیج زدم و کلی ادیت از این پسرهای خواننده ساختم.از اون موقع توهین هاشون شروع شد.هرچی فحش بود بهشون میدادن.تا امروز هم ادامه داره.خسته شدم.گروهی ک من فنشم، اگر بشسناسینشون، میدونین ک چقدر تلاش کردن تا امروز بزرگترین بوی بند جهان هستن. خیلی سختی کشیدن. اونا بیشتر برا من ی الگو هستن تا خواننده مورد علاقه.نمیدونم چکار کنم. هم اعتماد پدر و مادرم بهم رو از دس دادم هم ب علایقم توهین میشه.
خیلی خستم خیلی.
من الان ۱۴ سال دارم . پدر و مادرم فکر میکنن هنوز بچه هستم و نمیزارن با زنداییام ، دوستام ، خالههام بیرون برم . نمیزارن کاری که دلم میخواد رو بکنم . همش بهم میگن تو بچهای هنوز .😔💔
سلام
من ی اشتباهی کردم ک دایم ک خالم و اجیم متوجه شدن قول دادم ک دیگ اون اشتباه رو نکنم ولی من بار حماقت کردمو انجام دادم حالا واقعا بم بی اعتماد شدن
واقعا نمیدونم چی کار کنم 🖤🚶🏾♀️
من با ی نفر هستم ک خیلی دوسش دارم و اونم دوسم داره هدفمونم ب هم رسیدنه
ولی واسه ی سری قضیه ها ک ی بار از قبل با یکی رابطه داشتم مامانم فهمید و از همون موقع روم شکاکه
و رابطه داشتن با این کسی ک خیلی دوسش دارم سخته برام همش میترسم ک بفهمه
تروخدا اگ راهکار های دیگری هس بگید
فقط میخوام بم اعتماد کنه
ولی متاسفانع اصلا اعتماد نمیکنه
بابام ی بار فهمید من دوست پسر دارم بعد دو سال به زور بهم اعتماد کرد ک بازم رابطه منو فهمید میخام دوباره اعتمادشو ب دست بیارم
من چند بار اشتباه کردم و مادرم بهم اعتماد ندارن نمیدونم چیکار کنم واقعا خیلی دارم ازیت میشم انگار هر روز منو سر زنش میکنن ممنون میشم کمکم کنین
سلام من میخام برم بیرون بادوصتم مامانم بم اجازه نمیدع وبم اعتمادندارع چیکارکنم سریع تزبزارع برم حوصلم سررفدع دیگع توخونه اَه تابستونم ک هس...😑💔
سلام، من هجده سالم هست یک بار در فضای مجازی گول یک پسر رو خوردم ولی خداروشکر والدینم زود متوجه شدن و جلوگیری کردن، بهم اعتماد کردن و بهم گوشی دادن ک ازشون ممنونم اما چند روز پیش بهم تهمت زدن اصرار داشتن که تو با کسی قرار داشتی برای همین میخواستی مارو بپچونی من قسم خوردم ک همچین قصدی نداشتم میخواستم هدیه بخرم براشون اما گفتن اسم طرفو بگو به زور میخواستن اسم کسی که نیست رو بشنون، نمیدونم چکار کنم الان از طرفی نمیخام درباره هدیه بگم از طرفی هم حرف منو باور نمیکنن و بهم تهمت زدن
چکار کنم؟؟
سلام و خسته نباشيد
من تقریبا یا سال پیش یا کار اشتباهی انجام دادم و خودم هم از اون اشتباه به شدت پشیمونم و سعی کردم عوض بشم چه شدم واقعا خیلی فرق کردم ولی مادرم اینو نمیبینه نمیتونه قبول کنه میگه نمیتونی مواظب خودت باشی ولی من میگم آدن تا خودش نخواد کن بهش اجبار نمیکنن اما بازم قبول نمیکنه من الان با بقیه خیلی فرق دارم تعذبف از خودم نیست وای تا حالا به صورتمم دست نزدم نه اینکه مادرم نذاشته تا حالا بهش نگفتم کن بخواد مخالفتی بکنه مثلا بهش میگم با دوستام در ارتباط باشم در حد یه استوری چیزی میگه تا ۱۸ سالت نشه نمیشه الان ۱۴ سال دارم واقعنم قصد اینو ندارم که با کسی باشم چون تو سنی نیستم واسه این کار اما فقط بخاطر همون اشتباه اعتماد مادرم از بین رفته و این موضوع واقعا اذیتم میکنه الان یک سال گذشته من همه این کار هارو انجام دادم ولی بازم نشده دیگه خسته شدم واقعا از رفتارای سردی که باهام میشه🙂
سلام وقتتون بخیر
من مشکلی که با خانواده دارم اینه که اونا بسیار وسواسی و ریسک ناپذیر هستن مخصوصا پدرم من میخوام که با دوستانم بیرون برم اما پدر و مادرم با رفتار های عجیب که مثلا کجا با کی ، اصلا نمیخواد بری بیرون ، خلاصه طرز فکری دارن که متاسفانه نمیتونم ازش عهدش بر بیام و اعصابم خیلی خورد میشه چون همش توی خونه میمونم به نظر شما چکار کنم که اینجوری باهام رفتار نکنن اونا فکر میکنن من بچه ام و خیلی ساده ، از این مه نمیتونم مثل بقیه دوستام باشم حس خیلی بدی دارم و دارم افسرده میشم
من خانوادم بهم اعتماد ندارن واسه یه اشتباه کوچک گوشی رو ازم گرفتن حتی گوشی خودشونو بهم نمیدن امشب بهم هردوشون گفتن بهت اطمینان نداریم از همه چی محروم شدم حتی از بیرون رفتن با دوستام من خیلی ناراحتم چجور میتونم اعتمادشونو جلب کنم
خیلی ممنون بابت سایت خوبتون
سلام من یه مشکلی دارم وقتی میخوام براشون توضیح بدم اصن نمیزارن حرف بزنم اصن به حرفم توجه نمیکنن میگن بهونه الکی میاری
می تونید منو رهنمایی کنید که ایا دوست پسر داشته باشی بده یا خوب
پدرم اصلا بهم توجه نمکیه بامن درد دل نمی کنه خیلی چیزا توی دلم هست که دوست دارم بگم جوری شده که وقتی خونه نیستن گریه میکنم و...
در مورد خاسته هام ازم نمی پرسه برام وقت نمی زاره
دوست دارم وقتی جایی می ریم منم پدرم همرام باشه
اما هیچ جا نمیاد
سلام خسته نباشید ممنون بابت متن بالا خیلی خوب بود
من چن بار اشتباه کردم و مادرم بعم اعتماد نداره و گوشیمو نمیده
من رابطم با مادرم خیلی خوب کردم ولی بهم اعتماد نداره و میترسه اون اشتباه رو کنم ولی من خودم دیگ تصمیم گرفتم ک اون اشتباه تکرار نشه
الان من چیکار کنم ک مامانم بزاره برم بیرون و گوشیم رو بده!؟
لطفا بگین💜💛
سلام
تنها مشکلم اینه که بابام نمیزاره دیگه بیرون برم، بخاطر ی سری اشتباهات قبلیم نسبت بهم بی اعتماد شده،دیگه خسته شدم ازشون..
سلام ببخشید من هر کاری میکنم بازم مادرم بهم اعتماد نمیکنه نمیدونم چه مشکلی داره حرف های بی ربط و الکی میزنه که خودم شک میکنم به خودم لطفا کمک کنین ممنونم
من که مقاله به دردم نهخورد
ی موقع هایی هست ما ی کار رو ۵۰ بار درست انجام دادیم بعدیهو بدون هیچ اتفاقی دوباره برای بار ۵۱ ام ب ما اعتماد نمیکنن باید چیکار کنیم دقیقا؟
سلام خسته نباشید
ممنونم بابت مقاله تون
من با این راه کار ها اعتماد خانوادمو جلب کردم
واقعا ممنونمممممم🙏🏻💙
سلام من تغصیرم نیست هیچ کاری منو نمیزارند همیشه دعوا میکنم اگه این راهکارا رو انجام بدم فکر میکنم که تغصیر منه کمکم کنین نمیخوام یک لحظه زنده باشم
خانواده بهم خیلی اعتماد داشتن تا یه هفته پیش که یک اشتباه خیلی بزرگی کردم و فهمیدن و بعد اون حس میکنم نسبت بهم بی اعتماد شدن با اینکه میگن ما هنوزم بهت اعتماد داریم الان حتی بخوام مغازه هم برم مامانم باهام میاد و من از این کارهاشون خیلی خسته شدم چیکار کنم باز اعتماد کنن؟
سلام مقاله شما خوب بود اما متسفانه من مشکلم خیلی زیاده حتی گوشیمو ازم گرفتن با این که ۲۴سالمه اینم گوشی خود مامانمه خاب هس گوشیشو برداشتم نمیدونم چیکار کنم بیرون اصلا نمیزارنم برم گوشیمم گرفتن اخه یه پسر ک میخاستم و خاستگارم بود رفتم بیرون یه وسیله رو بهش بدم که همسایمون منو دید
کلا خیلی دارم زجر میکشم قابل تایپ نیس
اقا من این کارایی که تو مغازه گفتو انجام دادم بقیه میگن خوب بوده ولی برای من اثری نداشته. نمیدونم شاید مشکل ار خانواده منه 😔😔😔
سلام من یه روزی کراشم بهم پیشنهاد داد و من قبول کردم فقط یه روز گذشت و فهمیدن و الان بهم اعتماد ندارن نه میزارن برم پیش دوستام و برم کلاس زبان چیکار کنم که بهم اعتماد کنن
من اجازه ندارم تنهایی بیرون برم یا اینستا نصب کنم وبرای داشتن اینا باید اعتماد پدر مادرمو حلب کنم یه راه نمایی میکنین
سلام من یہ کاری کردم کہ مادرم نسبت بہ من بی اعتماد شدہ ھر چقدم گفتم کار من نیس باور نکرد الان اون اعتماد چند سالہ ای کہ بہ من داشت رو از بین بردم چطور میتونم دوبارہ اعتمادشو جلب کنم؟
و اینکہ چطور بھش اثبات کنم کہ واقعا اون کار رو نکردم!
من کار اشتباهی کردم وقول دادم دیگه. تکرار نکنم ولی باز انجام دادم دیگه اصلا بهم اعتماد ندارن خانوادم
خیلی منونم از توضیحاتتون
سلام وقتتون بخیر من چند وقت با یه گروه پسر دوست شدم و بعد از مدتی قط رابطه کردم من پدر بسیار شکاک و بد دلی دارم متاسفانه بعد از قط رابطه با گروه پسرا من پیامارو پاک نکردم و پدرم گوشیه منو وقتی میگشت پیامارو دید اون منو شدیدا کتک زد و اعتمادشو از دست داد از این موضوع پنج ماه میگذره ولی اوضاع خیلی خوب نشده و نمیدونم چیکار کنم😭
قبلا دچار مشکل بودم(تو چاهی افتادم که رفیقام انداختنم ) مامانم فهمید با دوستام جدام کرد
البته بهتر شد ک جدا شدم
الان حدوده 3سالی هست با رفیقام ارتباط خیلی خیلی کمی دارم و تو پسر بازی نیستم و...
ولی هنوزم مامانم بهت اعتماد نداره
فوش دادنش، نفرین کردناش مثل خنجریه که تو دلم فرو میرع وهرگز زخمش خوب نمیشه
بعضی موقعه ها اخلاقش خوبه
ولی بعضی موقع ها از دست حرفاش فقط مرگو میخام
که اونم اصلا مارو نمیخاد😏
خسته شدم سره یه مسعله کوچیک یا چیزی حرفای گذشته رو به روم میکشونه
مثلا امشب دره اتاقم بسته بود داشتم درسامو میخوندم
درسم که تموم شد دراز کشیدم رفتم سره وقته کوشیم با رفیقم داشتم چت میکردم
بابام وارد اتاقم شد گفت چرا درو میبندی بخاری روشنه شاید گازش تو رو خفه کنم
با ارامش با دلیل ب پدرم گفتم بابا سروصدای تلویزون روی مخمه میخام اروم باشم ساکت باشه
بابام قانع نشد دوتا کلام سربالا بهم دادو درو بست
مامانم با اعصبانیت با لگد دره اتاقو زد اومد تو گفت داری باز داری ب چ کسی نخ میدی
گفتم مامان نخ میدی چیه بخدا خاستم اتاقم اروم باشه همین قانع نشد بست منو ب فوش حقیقا برای هزارم قلبم پاره شد
سلام
من یه اشتباه تو زندگیم کردم که الان پشیمونم و اولین اشتباهم بود اولش نتونستم با مامانم مشکلمو درمیون بزارم و رفتم با بابام صحبت کردم و اون گفت برو به مامان بگو منم میترسیدم که به مامانم بگم تا اینکه بابام قضیه رو غیر مستقیم به مامانم گفته بود مامانم اود باهام حرف زد و من قشنگ براش ماجرا رو توضیح دادم و اونم گفت اینکه مهم نیست که خودتو داری عذاب میدی من میبخشمت ولی خودم هنوز حالم بده و افسردگی گرفتم و احساس میکنم دختری که مامانم میخواست نبودم و الان اعتمادش رو به من از دس داده
گرچه که خودش میگه اینطور نیست ولی من بازم حالم خوب نیست
سلام
من هروقت از مامان بابام چیزی میخوام برام بخرن چیزایی که هر دختری دلش میخواد و.. نمیخرن یا باید اینقدر التماس کنم بخرن
من با ی پسری دوست شدم بهش گفتم واسم خط چشم بخر اونم خرید در صورتی ک مامان بابام برام نمیخریدن چون میگفتن زشته دختر ع اینجور چیزا داشته باشه
بعد ی روز مامانم فهمید قضیع خط چشمو بعد کلی دعوا کرد خو اگه واسم میخریدن من حسودی ب دخترای دیگه نمیکردم یا ع اون پسره بخوام ک واسم بخره
کلا مامان بابام درک ندارن
بعد ی سری مشکلات بهم اعتماد ندارن
خو درستع اشتباه کردم دست خودم نبودع ...
میخواستن ترک تحصیلم بدن میخواستن همچیمو ازم بگیرن منی که اصن چیزی نداشتم
هر روز دعوا هر روز گیرای الکی بخدا خسته شدم
خیلی دوسشون دارم ولی اونا ندارن
دلم میخواد بمیرمممممم...🙂💔
لطفا ی راهی بم بدین
سلام من فرم و پر کردم الان پشیمونم لطفا زنگ نزنید
سلام وقتتون بخیر بنده ۱۷ سالمه و برای اولین بار میخوام به سفر راه دور حرکت کنم و پدرم با این موضوع مخالفه و من درکش میکنم اما چیکار کنم و چی بگم ک اجازه سفر رو به من بده ممنون میشم چند لحظه وقتتون رو به من بدین و بفرمایین ک با این شرایط چه راه حلی هست ک بشه راضی کرد
سلام چند مدته که پدر و مادرم بهم اعتماد ندارن نمیزارن برم بیرون یا نمیزارن تو خلوت خودم باشم ترو خدا کمکم کنید دارم اذیت میشم
سلام مطالبتون عالیه امیدوارم به منم کمک کنه❤🌸
سلام وقت بخیر
ببخشید من به هدفی دارم که اگه نباشه خیلی بد میشه و باید به اون برسم ولی پدر و مادرم اون رو جدی نمیگیرن و فکر می کنن برای تفریح و سرگرمی اون رو انجام میدم و میگن دیگه ادامه نده
میشه بگید چطور ثابت کنم که اون هدفمه و اجازه بدن؟؟🥺🥲
خب پدر من به من هر اجازه ای رو درباره ی گوشی و همه چی داد و من شاید به نظر خودم سوء استفاده کردم و خیلی سرم تو گوشی بود که یهو امروز بابا یهو گفت که اینستا و واتساپ و تمام آهنگ هایی که داری رو پلک کن و من الان خیلی ناراحتم و نمیدونم چطوری دوباره هم این اجازه هارو بهم بده و به من اعتماد کنه
و اگه میشه راهنماییم کنید
سلام
من خیلی حالم بده پدرم بهم اصلا اعتمادی نداره یعنی میتونم بگم که کلا دوسم نداره با اینکه ازدواج کردم و خونه خودمم
خستم از زندگی اگه میشع برام ارزو کنید بمیرم 😔
سلام؛
مامان و بابای من بهم اعتماد داشتن اما بادیدن ی عکس پسر توگوشیم اعتمادشون از بین رفته یعنی من کاری نکردم فقط هول شدم و پاک کردم سریع و عکس دوست پسرع همکلاسیم بود ک فرستاده بود همین☹
به مامانم میگم اما باور نمیکنه نمیدونم باید چیکار کنم!؟
و اینکه امیدوارم بتونم دوباره اعتمادشونو جلب کنم چون کاری نکردم و عذرخواهی نمیکنم اونا باید عذر خواهی کنن چون زودقضاوت میکنن ن من😕
حالا با خوندن این مقاله امیدوارم بتونم ک دوباره مثل قبل بشه🙃و اگ میشه پیشنهادهای دگ هم هس بگیدممنون🙃من نمیخام مامان و بابام از اینک گوشیم برام خریدن پشیمون بشن یا خودشونو سرزنش کنن ک کجا رو اشتباه رفتن بخدا من اصن همچین بچه ای نیسم😕☹اش نخورده و دهن سوخته:(من کاری نکردم واقا عکس و یادم رف پاک کنم از ی عکس خیلی حرف دراومد بیرون😵🥴الانم نمیدونم چیکار کنم گوشیم رمز ندره همه چیو پاک کردم😔😬من کاری ندرم و اصن برام مهم نیس فقط مهم اینه ک بابامممم خیلی بهم اعتماد داره نمیخام کاری کنم....البته شده😔🥺
پدر و مادر من به من اعتماد دارن و در همه مسائل منو قبول دارن.ولی حدود یکساله که یه مسئله ای رو ازشون مخفی کردم ،البته چیز خیلی خاصی نیست.میخوام بهشون بگم ولی نمی دونم چه عکس العملی نشون میدن.اگه هم نگم میترسم خودشون یه روز بفهمن و نسبت به من بی اعتماد شن.اینکه تاحالا چیزی بهشون نگفتم داره منو اذیت میکنه.نمی دونم واقعا باید چیکار کنم،میشه راهنماییم کنید؟
سلام وقتتون بخیر من یه کار ناپسندی انجام دادم وخانواده کلا بهم بی لعتماد شدن وهمیشه بد نگام میکنن واجازه نمیدن برم بیرون تنهایی حتی تا حیاط نشدم مراقبت من کلی تغییر دادم خودمو ک دوباره کلر ناپسندی انجام ندم الان باید چیکار کنم خسته شدم ک مثل یه زندانی خونه پدرم
سلام من امروز داشتم فیلم نگاه میکردم بعد مامانم مچمو گرفت سال پیش هم همینطوری شد ولی اصلا دست خودم نبود و بازم دارم نگا میکنم بعد مامانم بهم گفت که دیگه هیچ وقت بهم اعتماد نمیکنه امیدوارم این راهکارها کمکم کنه
سلام مادر پدرم باهام بدرفتاری میکنن خیلی اذیت میشم از هر لحاظ
سلام و خسته نباشید
دوستان من یکبار با ماشین حرکات نمایشی انجام دادم به متاسفانه در عقب به فنا رفت و سر همین دیگه اعتماد ندارم بهم که ماشین بدن دستم لطفاً یه راهکار میگید
سلام
خسته نباشید
من امروز با پدرم دعوام شد و باعث شد که اعتماد پدرم نسبت به من از بین بره
البته من داشتم با مادرم صحبت میکردم در مورد خوب و بد پدرم که حرف های من و مادرم رو پدرم شنیده و خودش هم گفت من روی تو یه جوری دیگه اطمینان داشتم که از بین رفت و پدر من یک آدم کینه ای که فکر نکنم با زمان درست بشه ممنون میشم اگه راهنمایی کنید
اهميت نمیدن میشه راهنمایی کنین
سلام یه اتفاقی واسه من افتاده قبلا پدر و مادرم نمیزارن گوشی دستم باشه از اون اتفاق درس گرفتم و خیلی پشیمونم من توی دوره بلوغ هستم و دوست دارم چیزایی که توی این سن میخام رو داشته باشم
اما ذهن والدینم خیلی قدیمیه بعضی وقتا خیلی فکر ها زده به سرم و نمیدونم چیکار کنم ترخدا کمکمک کنید😭😭
خیلی خوب ممنون
سلام
من چند ماه پیش با یک پسری در ارتباط بودم بعد گذشت زمان به مادرم گفتم اونم رفت به پدرم گفت
الان دیگه بهم اعتماد ندارن
کلاس رفتنی همش باهام میان
گوشیمو چک میکنند
به نظر شما چیکار کنم ؟
من پدرومادرم بهم خیلی اعتماد داشتن اما یک مشکلی پیش اومد که یکم اعتمادشون کمتر شد من مادرم خیلی بهم اعتماد داره اما پدرم کمتر چیکار کنم که به حرف هام توجه کنند و یکم درکم کنند پدر و مادرم یکم در مورد فضای مجازی بهم اعتماد کمی دارند و من خودم از چیز های بدی که در فضای مجازی هست دوری میکنم چطوری به خانوادم این رو بفهمونم میشه یک راه حل بدید
من پدرومادرم بهم خیلی اعتماد داشتن اما یک مشکلی پیش اومد که یکم اعتمادشون کمتر شد من مادرم خیلی بهم اعتماد داره اما پدرم کمتر چیکار کنم که به حرف هام توجه کنند و یکم درکم کنند پدر و مادرم یکم در مورد فضای مجازی بهم اعتماد کمی دارند و من خودم از چیز های بدی که در فضای مجازی هست دوری میکنم چطوری به خانوادم این رو بفهمونم میشه یک راه حل بدید
من چون سرم زیاد تو گوشی بوده و مامانم چند بار گوشی رو چک کرده و فش هام با دوستان و دیده دیگه بهم اعتماد نداره😑
با اینکه من تو گوشیم کاری انجام نمیدهم و چیزی ندارم ولی خب اون خیلی حساسه و حتی سر چیزای کوچیک باهام دعوا می کنه
گوشیمو یه دفعه از دستم می کشه و خب منم طبیعیه ک همون لحظه مثلا نخوام اون پیاممو با دوستم ببینه
و الان همش همین کارو انجام میده و فک می کنه من تو گوشی چیزی دارم
میگه تو با گوشی خودتو بدبخت کردی و درس نمیخونی...😐💔
به نظرتون چیکار کنم که دوباره اعتمادش جلب بشه
توروخدا یه راهنمایی کنین که واقعا تاثیر داشته باشه...
سلام . ممنونم مقاله خوبی بود
مادر پدر من با من خوب نیستند درس خوندم هام ناراحتی هام و.... نمی بینن نمره خوب میارم اهمیت نمی دهند معدل من ۱۹ شد اهنیت ندادند با شرایط حضوری بعد از دو سال آنلاین
همش طرف برادر کوچک من هستند و به من سر کوفت می زنن برای کار های کوچک سریع از من ایراد می گیرند واقعا نمی تونم تحمل کنم لطفا کمک کنید ممنونم ...
خانوادم به من اصلا اعتماد ندارم حرف های بد بد میزنن بهمن چیزی که من نکردم رو میگن تو کردی داداشم رپ از من بیشتر دوست دارن از راه مار ها هم امتحان کردم ولی اصلا فرقی نکرد
سلام ببخشید من پدرم همش دنبال دوست و رفیق بازی است به ما محل نمیزاره هر کاری هم که میکنیم سرمون داد میزنه فقط موقع خواب یا ناهار میاد خونه بعضی از شب ها هم اصلا نمیاد خونه میشه راهنمایی کنید که چکار میتوانیم کنیم تا توجه او را به خود جلب کنیم با سپاس فراوان
باسلام و درود خدمت نویسنده عزیز و گرامی 👋🌹
من یک پسر 15 ساله هستم
ومشکلاتم از زمانی شروع شد که خواهرم به دنیا اومد زمانی که به دنیا اومد خیلی خوشحال بودم و تا زمان حدودا 3 سالگیش همیشه خودم باهاش بازی میکردم و خیلی رابطم باهاش عالی بود تا اینکه از چهار سالگی گزشتو من هر کاری کردم نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و بعد که بزرگتر شد یک حس نفرت در او به من به وجود آمد و در حال حاظر هم یک سالی میشه که از اون موقع گذشته و واقعا دیگه تبدیل به فردی شده که هیچ جوره نمیشه باهاش صحبت کرد 😔
همیشه دنبال دعوا میگرده تا اینکه من از اتاقم میام بیرون شروع میکنه به پرخاشگری و مشکل دیگه اینه که پدرم هم همیشه پشت اونو میگیره ودیگه اصلا به من اعتماد ندارم 😣
و واقعا ممنون میشم ازتون اگر بشه راه کاری به من بدید که بتونم لا اقل کاری کنم که پدرم به من اعتماد داشته باشه 🌹🙏
پدر و مادر من به من اعتماد ندارند نمی گزارند که هیچ جا بروم و هیچ کاری را به من نمی سپارند من هیچ اشتباهی هم نکردم اما کلن بهم بی اعتمادند و فقد باید همراه خودشان جایی بروم😔
سلام پسری هستم ۱۸ساله تقریبا
با ماشین بابام کوروس گذاشتم تصادف کردم
۴۰۰میلیون ماشین پرید الان باز ماشین خریده
ولی ب من دیگه اعتماد نداره باهام خیلی بده خیلی درباره ماشین بهم حرف میزنه که داغونش کردم ماشینو
دیگه بهت ماشین نمیدم باید خجالت بکشی از اینا حرف های دردناک
خیلی پیشمون هستم نمیدونم چیکار کنم
دوس دارم باز بهم اعتماد کنه مثل قدیم لطفاً کمکم کنید اگه میتونید😔😔🤦♂️🖤
سلام
اعتمادهمه آدما رو باپول میشه خرید اگه پولدارباشی جوری اعتمادجلب میکنی همه چی یادشون بره حتی پدر و مادر
سلام من یه پدر و مادر خیلی سختگیر دارم که هی بهم گیر میدن موهاتو بکن تو حجابتو درست کن مایه ننگ مایی واقعا خسته شدم . چیکار کنم آزاد باشم اقای دکتر؟؟
سلام من واقعا از کارهام پشیمونم اما پدر مادرم فکر میکنن من هنوزم توی همون کاراهستم حتی ساعت یازده شب ک میرسه گوشیمم ازم میگیرن و گوشیمو هرروز چک میکنند نمیذارن برم بیرون نمیذارن بخندم نمیذارن آزاد باشم نمیذارم با دوستایی ک خودم میخوام دوست باشم حتی رمز گوشیمم میدونن و میگن ما ب تو اعتماد نداریم من واقعا دیگ کار بدی نمیکنم و نمیدونم با گذشت این همه زمان چرا هنوز اعتماد ندارن؟!:)
ببخشید اما هیچ کدوم اثری نداشته من هر روز احترام میزارم بهشون و کلی تو کار های خونه کمکشون میکنم اما اثری نداشته بازهم نمیدونم دیگه باید چیکار کنم
من پدر و مادرم اصلن نمیزارن تنها از خونه برم بیرون یا حتا برم مغازه
حتا مامانم عین بچه های دوساله منو تا باشگاه یا کلاس زبان میبره و میاره
از بچگیم همین بوده
وقتی میگم چرا این کارارو میکنین میگن زمونه ی بدی شدع
میدونم ک مشکلشون تجاوزه
حتا حساسن میگن چرا در روز 4 ساعت تو واتساپی
یا چرا همچین اهنگایی گوش میکنی
میشه کمکم کنین تا این مشکلو حل کنم؟!
چون دلم میخاد خدم راه زندگیمو انتخاب کنم
میخام بفهمن ک بزرگ شدمو میتونم از خدم مراقبت کنم:)
تاثیرگذار
سلام
اقا من میخوام خودمو به والدینم ثابت کنم ولی نمیتونم مثلا میخام امتحانم را 20 بگیرم ولی خرابکاری میکنم
میخوام جلوی اشتباه کردن دبرم را بگیرم ولی بدترشو انجام میدم.
لطفا راهنمایی کنید
زندگی داره نابود میشه.
سلام من نمیددنن واقعا از دست خانوادم چیکار کنم اصلا منو درک نمیکنن چند روزه دارم بهش میگم من اردک میخام میگه نه ننیخاد بخری هی تو گوش من نخون بعدشم به من گفت مرد شورتو بببرن میمون واقعا دلم میخاد بمیرم
پدر و مادر منکار های بقیرو بهتر میدونن و مدام منو سرزنش می کنند من تو همه ی کار های خونه به مامانم کمک میکنم درسته مامانم بچه های مردم رو تو خونه ندیده اما همش میگه بچه های مردم خیلی بهتر از تو کار میکنند میشه کمکم کنید تا از این بدبختی خلاص بشم
الان توی امتحانات اخر سال ک دارم درسممیخونم میاد بالای سرم میگ تو میری تو اتاق با دوست پسرات حرف میزنی درس نمیخونی منم چون اون کارو نمیکنم واقعا زورم میاد
همش اعصابمو خورد میکن نمیزاره درس بخونم انتظار داره بیست شم
دگ خسته شدم
دور همه دوستلمو خط زدم من ی دختر بچه توی این سنو سال اصلا دوست ندارم رفیق ندارم دوست دارم ولی خیلی صممییمی ن مثل بقیه دخترا رابطه ای خشک در حد همکلاسی واقعا خسته شدم از دقتی ک خواهرم بعد من بدنیا اومد دگ ب من توجه نکردن محبت نکردن ک من برای محبت رفتم سمتتت پسر الان هم ک اینجور
سلام من دخترم و ۲۰ سالمه ولی هنوز پدرم اجازه ی خروج از منزل بهم نمیده تا یه زمانی بهش حق میدادم میگفت بچه ای گولت میزنن و اینا ولی الان ک دیگه بزرگ شدم چجوری بفهمونم بهش همه ی دخترای هم سن من حتی کوچیک تر از من راحت بیرون میرن راحت همه کاری میکنن ولی من هنوز باید برای یه سر کوچه رفتن تنو بدنم به لرزه باشه که نفهمه پدرم
من ود گذشته اشتباهاتی داشتم ک باعث سلب اعتمادش بشه ولی برای خیلی وقته پیشه واقعا دیگه خیلی گذشته ک بخواد هنوز راجبش حرف بزنه و منو با الفاظ رکیک صدا کنه
حتی اجازه ی دانشگاه رفتن به من نمیده اینم در نظر داشته باشید ک بسیار خانواده راحتی هستیم و اصلا مذهبی نیستیم همه برای خودشون همه کاری میکنن تنها کسی ک اجازه ی هیچ کاری نداره بنده هستم
راستش دیگه دوس دارم هر چیزی میخوامو تجربه کنم
البته من غایمکی بیرون میرم ولی خب چون همش استرس دارم بهم خوش نمیگذره واقعا زندگی برام زهد مار شده پدرمم پیر نیست ک بگم ذهنیتش قدیمیه
ممنون میشم راهنماییم کنید چجوری باید قانعش کنم جامعه چطوری شده و همه ی دخترا ممکنه کارای بدیم بکنن
سلام
راستش والدین من خیلی سخت گیرن ازم توقع دارن کلی درس بخانم و اصلا گوشی دستم نگیرم و اهنگ گوش ندم و جت نکنم و اجازه نمیدن بیرون برم
و من واقعا از این رفتارشون خسته شدم .
یبار مادر و پدرم توی گوشیم اهنگ و فیلم چندتا خواننده دیدن و فکر میکنن که من خیلی فکرمو و وقتمو درگیر اونا کردم .
بخاطر همین گوشیمو گرفتن و دائما هم بهم میگن بهم اعتماد ندارن و من فقط سکوت میکنم و چیزی نمیگم
و قبل این اتفاق نمراتم عالی در حد ۲۰بود اما الان بخاطر رفتاراشون از درس زده شدم و اصلا تمرکز ندارم و تو یکی از درسام که همیشه ۲۰گرفتم .برای بار اول شدم ۱ و اونا فکر میکنن بخاطر گوشی و ...هست ولی اینطوزی نیست .رفتارشون منو از درس زده کرده
میشه بگید من باید چیکار کنم ؟
راسی اینم بگم که من نهمم و تا هشتم حتی یک بار به مامان و بابام دروغ نگفتم .اما وقتی اومدم نهم از وقتی شروع کردم از علاقه هام حرف زدم همش سرکوبم کردن و دعوامون زیاد شد .بخاطر همین زیاد اهنگ گوش میدم تا ازشون فاصله بگیرم که تا همین چند وقت پیش گوشیمو ازم گرفتن چون توش عکس و فیلم خواننده پیدا کردن و اینکه خوانواده من بشدت مذهبیه وعقایدشون....و کلامخا
سلام من نازنین هستم
من از بچگی چون مادر و پدرم بعد از من سه تا بچه دیگه دارن همه کارها رو از من توقع دارن و اون ها رو دوست دارند و همش مادرم با خانواده پدرم مشکل داره منو با اون ها یکی میکنه و من هم خوشم نمی یاد و مادرم با خوانده خودش مشکل نداره و اون ها رو بالاتر می دونه و میگه اون ها خیلی از تو بهتر هستن و تو لیقات هیچی نداری و هیچ کاره می شی و همشسرم دادمی زنن سر این موضوع و همش ارزوی مرگ رو دارم و زمین خوردن خانواده مادریم لطفا کمک م کنید
سلام
من خانواده ام بعد از من سه تا بچه دیگه داره که اونها رو بیشتر از من دوست دارن تازه امتحان شون هم کرده چون مامانم با خانواده پدری ام مشکل داره توزندگی ام هم تاثیر گذاشته و مامانم خانواده خودش رو بالاتر می دونه و همش به من میگه اونها لیاقت همه چیز رو دارن ولی تو اصلا لیاقت هیچی نداری و همهش اونها شدن مثل میخ تو سر کسی سرکوب شدن تو سر من و همش سر این موضوع سرم دادمی زنه و اصلا درک م نمیکنه و من هم دو تا ابجی کوچیکم رو نگه می دارم ولی اصلا فایده نداره و من با بابام هم نصف این مشکل رو دارم و چون همه چیز برام می خرند میخوان که از لحاظ عاطفی هم هیچ مشکلی نداشته باشم و بیشتر شب ها فکر میکنم می خوان که منو با پول بخرند لطفا کمک م کنید
سلام
من خانواده ام بعد از من سه تا بچه دیگه داره که اونها رو بیشتر از من دوست دارن تازه امتحان شون هم کرده چون مامانم با خانواده پدری ام مشکل داره توزندگی ام هم تاثیر گذاشته و مامانم خانواده خودش رو بالاتر می دونه و همش به من میگه اونها لیاقت همه چیز رو دارن ولی تو اصلا لیاقت هیچی نداری و همهش اونها شدن مثل میخ تو سر کسی سرکوب شدن تو سر من و همش سر این موضوع سرم دادمی زنه و اصلا درک م نمیکنه و من هم دو تا ابجی کوچیکم رو نگه می دارم ولی اصلا فایده نداره و من با بابام هم نصف این مشکل رو دارم و چون همه چیز برام می خرند میخوان که از لحاظ عاطفی هم هیچ مشکلی نداشته باشم و بیشتر شب ها فکر میکنم می خوان که منو با پول بخرند لطفا کمک م کنید
سلام من چندین بار مرتکب خطا شدم و یجورایی تقصیر من نبود و تحت تاثیر اطرافیان قرار گرفتم به همین خاطر اعتماد خونوادم از دست دادم و هرچی که ازادی داشتم از من گرفته شد
موبایلم ازم گرفتن و اجازه بیرون رفتن ب تنهایی ندارم و نمیتونم با دوستام وقت بگذرونم یه جورایی میشه گفت من مثل زندونی هام اگه میشه بگید من چیکار کنم چون مدتی میگذره ولی اعتمادشون نسبت ب من بر نگشته
سلام اگه بشه لطف کنید بگید من چیکار کنم کل خانواده پسر پرستن من بدبختی که دختر شدم مامانم تا منو کلاس اینا ثبت نام کرده داداشم به دروغ میگه منو اصن نکردی ببینین چقدر منو اذیت کرده که چرا باید دختر ۱۳ سال از موهاش موی سفید در بیاد چرا نتونه با مامانش درد و دل کنه چرا بایدجلو مادربزرگم دعوا بندازه بعد منم که حق ندارم بزنمش مث خودش، تنها چیزی که میتونم انجام بدم جیغ زدن اونم میگن دعوا رو تو شروع کردی، مادر بزرگم میگه تو آینده فقط داداشت بهت کمک میکنه و صد تا حرف دیگه:||دقیقا مادربزرگم بین خاله هام و داییم هم فرق گذاشت نتیجشم این شد الان زنداییم میخواد به پدر بزرگم حرص بده پدربزرگم زبونم لال سکته کنه مال و ثروت مال زنداییم بشه، بعضی موقع ها میگم خودکشی کنم تموم شه این زندگی:)من حتی اتاق هم ندارم ولی میتونیم خونمون رو بفروشیم و یه پنت هاوس بگیریم ولی نمیکنن مامانم بعضی موقع ها بهم میگه ایشالا جنا موقع خواب بیان دهنتو سرویس کنن من با اینا چیکار کنم:(((
سلام من دختری ۲۱ ساله که تازه عروسی کردم پدر و مادرم از وقتی پا به دوره نوجوانی گذاشتم خیلی باهام سردشدن و تا الان که تازه عروسی کردم بازم باهام سرد رفتار میکنن انگار که بچه اونا نیستم نه بهم سر میزنن نه زنگ میزنن واقعا خیلی سخته برام 😔😔میشه راهنماییم کنین...
پدر مادرم از اولشم بهم اعتماد نداشتن با رفیقام نمیزاشتن برم بیرون...
الانم یه اشتباه کردم هر چی میگم میگن بمیری هم نمیزارم-!
اینطوریم فق هی بجز خودکشی چیز دیگ بع ذهنم نمیاد ولی رفیقام نمیزارن هیچ کاری بکنم
چیکا کنم راهنمایم کنید😭💔
مادر و پدرم هیچ اعتمادی بهم ندارن نمیزارن جایی برم حرف های من رو نشیده میگیرند من هر ساعت، هر روز، هر هفته، هر ماه، و هر سال دارم بهشون یک چیزی رو درباره ی خواهرم میگم اما هیچ محلی نذاشتن بخدا دیگه خسته شدم خستههههه،هر شب از ته دلم دعای مرگ میکنم و میگم خدایا ای کاش بشه که امشب رو بخوابم و فردا بیدار نشم و بمیرم این چه زندگی ای هست، و درباره ی این مقاله متاسفم ولی بدردم نخورد
من پدر مادرم بهم اجازه نمیدن برم خونه ی دوستام یا اینکه شب پیششون بمونم و بهم میگه دوستات ادمای بی بندو بارین و.....
تروخدا بگین چیکار کنم؟؟:(((((((
سلام من اصلا مامانمو بابام بهم اعتماد ندارن
مامانم به درصد آخر رفته اما بابام ۸٠ درصد بهم اعتماد نداره
هر کاری میکنم درست نمیشه از این مقاله هم یکساله استفاده میکنم، انگار نه انگار
مامانم بهم گیر میده چادر بپوش، گوشی نمیدم دستت رمزشو عوض میکنه، نمیزارا برم بیرون تنهایی، میگ دوست و رفیق هم تعطیل
با این کارهاش کاری کرده ک ازش نفرت پیدا کردم
دیگ درسته نمیشه
چی کار کنم؟
مشاوره هم نمیخوام فقط ی راهی بگین
چقدر شبیه منی فقط من 4 بار رگمو زدم
دوست پسر بازی میکنی همین میشه دیگه
سلام من یه اشتباه کردم که واقعا برای خانوادم غیر قابل قبول بود
الان مادرم واقعا بهم بی اعتماد شده نمیتونم هیچ کاری کنم
اما بازم تمایل دارم به انجام همون اشتباه ولی خیلی از اشتباهات من هنوز لو نرفته میترسم اگه لو برم دیگ واقعا خانوادم ازم دس بکشن
ولی الان نمیدونم چی کار کنم که هم تمایلم به کار قبلی از بین بره هم خانوادم دوباره بهم اعتماد کنن
نمیدونم این روش ها کمک میکنه یا ن ؟؟؟
سلام من عاشق کره هستم ولی مامانم مخالفه اونجوریم نیستا مثلا یبار گفته بود بیا اسماشونو بهم یاد بده و باهم نگاهشون کنیم حتی یبار به سوجین جی ایدل گفت قشنگه ولی من میخوام تنها نگاه کنم میشه یکم کمک کنید
این همه روش هست و همشون امتحان کردم ولی هیچ جوابی نگرفتم نمیدونم فکر وذهن اینا چیه که درکم نمیکنن😔
سلام خسته نباشید من پدر و مادر خوبی دارم ولی گاهی وقتا بیش از حد محدود میکنن مثلا من الان پوششم دست خودم نیست و هرچی اونا میخوان باید بپوشم و به اجبار چادر سرم کنم حتی نمیزارن با دوستام بیرون برم یا برم خونشون یا اونا بیان خونه ما میگه هرجا میخوای بری منم باید باشم خب من نمیخوام من الان 15 سالمه دوست ندارم مثل بچه 5 ساله باهام رفتار بشه حتی یبارم بهم اعتماد نکرده ک بزاره خودم برم بیرون همش میگه جامعه خرابه خب آره درست ولی آدم وقتی بتونه از پس خودش بربیاد مشکلی نداره واسش یا مثلا میگم چرا نرم خونه دوستام میگه تو نمیدونی اونا چیکار میکنن تو خونشون خب خدایی منطقی نیست دلیلش ... نمیدونم باید چیکار کنم واقعا خسته شدم
سلام خسته نباشید امیدوارم حالتون خوب باشه
روش هاتون خیلی خوبن من تا این ساعت هنوز انجامشون ندادم الان داشتم میخوندم نظرات روهم خوندم میخوام بگم که به نظر خودم من خیلی پدر و مادرم رو اذیت کردم دوست دارم یه زندگی خیلی خوبی رو داشته باشم دوست دارم بهشون چشم و قربونت برم و عزیزمی و اینا.. بگم ولی انگار خجالت میکشم دوست ندارم اینطوری باشه دوست دارم انقدر از من راضی و خوشحال باشن که هر روز خداروشکر کنن از زندگیشون اهان راستی یه چیز دیگه هم هست منو آبجیم هم خیلی دعوامون میشه هرروز بلا استثنا دعوا داریم به خاطر همون مامان ک بابام هرروز دارن ناراحت میشن و این خوب نیست مامانم هم که کمر درد و گردن درد و همهی اینا دوست دارم درد های مامانم همین کمر درد و اینا.... همه خوب بشن یه زندگی عالی داسته باشیم میشه کمک کنید؟ بدون نیاز به مشاور ؟
هعی صلام خسته نباشید.
میگم ک اصن هیچ کدوم اینا نمیشه ینی کلن مامانم بم اعتماد نداره و نخواهد داشت چون ی اشتباهمو چندین بار تکرار کردم ولی واقعن دیگه نمیخام تکرار کنم و مامانم باور نمیکنه ک عوض شدم نمیزاره برم بیرون ، خونه رفیقام میگه سابقتو نشون دادی حتا اختیار گوشیمم دست خودم نیست و هر روز چک میکنن خسته شدم بخدا همش باید حسرت رفیقامو بخورم هروقت میگن بریم بیرون با شرمندگی باید بگم نمیتونم بیام .
ی راه حل بهتر و سریع ترگ بدین لطفاً. ممنون
خدا کنه این مقاله جواب بدهد
سلام خانواده من اصلا بعم اعتماد نمیکنن مخصوصا خانوادم همش میگن با کسی در رابطه هستی همش تهمت میزنه همش تحقیرم میکنه همش ناراحتم میکنه و چند با اعتنادشو از دست داده نسبت بهم دیگه نمیدونم چی کار کنم باهام سرد برخورد میکنه باهام حرف نمیزنه خسته شدم خستهههه
لطفا کمکم کنید؟😪😔
مادرم بهم اعتماد نمیکنه چی کار کنم😔
من پدرو مادرم برا اینکه دخترم بهم استقلال نمیدن و تبعیض دختر پسر زیاد دارن من چی کار کنم
این راه ها که گفتین جواب نمیده
من کار بدی نکردم و همیشه خوب بودم
چی کارکنم مامان و بابام درست شن
خانوادم نمی زارن برم بیرون می ترسن هرچقدر هم شرط قانون می زارن رعایت میکنم ولی باز یک بهانه جدید روبه روم می زارن واقعن نمیدوم چیکار کنم
سلام ممنون بابت نصیحتاتون من یک اشتباه کردم با یه پسری صحبت کردم ولی خانوادم فهمیدن بهم اعتماد ندارن فکر میکنن دوباره تکرار میکنم لطفا بهم بگین چگونه اعتمادشون رو دوباره بدست بیاورم
سلام من الان ۱۴ سالمه و تا حالا تنهایی یا با دوستام یه جا هم نرفتم.تو مدرسه الکی میگم من همه جا تنهایی میرم و از اینجور حرفا ولی در واقعیت تا این مغازه کنار خونمون هم به بدبختی میرم. آدمای تو سن من دوست دارن که با دوستاشون خوش بگذرونن و کم توی خونه باشن. همه ی دوستام همه جا میرن بجز من، منم برای اینکه مسخرم نکنن میگم منم میرم. بعد وقتی چیزی میشه میگه من درکت میکنم....بابا بخدا درک کردن نمیخوام فقط حسرت یبار تنهایی با دوستام بیرون رفتنو رو دلم نزارین🖤🙃
بعضی پدر مادرا هستن سکوت کنی میگن چیه جواب نداری منم جات بودم سکوت میکردم یا اگه بخوای دلیل بیاری میگن اشتباه کردی حاضر جوابی هم میکنی یا اگه بخوای کمکشون کنی که توجهشون جلب شه میگن چیه کارت گیره باااااااااااااااز خلاصه هرچی بگیم و نگیم یه حرفی دارن که بگن و حرصمونو دربیارن تا اخر عصبی شیم یه چیزی بگیم همه چی بدتر شه
اینو همه تجربه کردن
تورو خدا بهم کمک کنین مشکلاتی بدی برام پیش اومده و مخصوصا کم شده اعتماد خانواده همش مشکلات بد ب سراغم میاد خانواده بهم شک کردن و داخل خیلی شرایط بدی هستم😕
خیلی مقاله خوبی بود دوستان یک نصیحت قدر پدرو مادرتان را بدانید اگر ندانید روزی می رسد که میگویید کاش مادرو پدرم بودنند
من با خانوده ام مشکل کمی داشتم با این کارها اعتمادشون زیاد تر شد
نیلی ممنوینیم موفق باشد:)))
خانوادم بهم اعتماد ندارن نمیدونم باید چیکار کنم بخاطر پسر اینجوری شدم من الان 16سالمه از سن 14سالگی دارم تلاش میکنم ولی نمیشه واقعان دارم خسته میشم
تورو خدا کمکم کنید. من یه بار سرچ کردم چیز های عاشقانه اما وقتی مامان و بابام موچمو گرفتن از اون موقع دیگه بهم اعتماد نکردن.
با اینکه دیگه سرچشون نکردم. الانم با کلی تمنا بابام گوشیمو بهم داد. تازه هر وقت میرم تو گوگل چیزی سرچ کنم دیگه سرچام برام نمیاد. حتی با اینکه قبلا بلد نبودم سرچ هامو پاک کنم. کمممممممک.
من اشتباهی کردم ک خودم خیلی پشیمونم ولی میخوام اعتماد خانوادمو جلب کنم اما خودمم خیلی مشکل روحی دیدا کردم اما نمیدونم باید چیکار کنم ک مثل قبل بشه رفتار خانوادم باهام
سلام ببخشید من چندین بار به پدرو مادرم قول دادم که دیگه اذیتشون نکنم و دست خودم نبود که دیگه پدرومادرم کلا ازم ناامید شدن و همیشه ازم ناراحتن و مدام بهم میگن تو از بچه ی فلانی بدتری یا اون از تو بهتره میشه یکم راهنماییم کنین😢😔😔
سلام وقت بخیر روانشناسان تربیتی و خانواده در این زمینه کمک تخصصی برای شما دارند از نظر اینکه خانواده نهاد بسیار مهمی میباشد خواهشمندم دقیق پیگیری کنید
من یه مدتی دوست پسر داشتم و مامانم این موضوع رو فهمید و الا حتی نمیزاره با همکلاسی هام هم ارتباط داشته باشم خیلی سخته اعتمادشان هم نمتونم به دست بیارم همه روش ها رو امتحان کردم اما نمیشع و اینکه نمیزاره دوستام هم باهام ارتباط داشته باشن از همه سخت ترع برام
من یه مدتی دوست پسر داشتم و این موضوع رو مادرم فهمید و الان اون اعتمادی که قبلا داشتع رو نداره و حتی نمیزاره با بهترین دوستام ارتباط داشته باشم و این از همه سخت تره لطفا راهنماییم کنین ممنون😭
میشه با شما حضوری مشاوره بگیرم آخه من حتی این روش ها هم رو پیش برم اعتمادشون بدست نمیارم میدونم و مطمئن هستم چون اشتباه خانم خیلی زیادن خیییییییلی اما من پشیمونم دوست دارم دوباره بهم اعتماد کنن زندگیم جهنم نباشه بهم گوشی بدن قول میدم که درست استفاده کنم اما نمیدن حقمه ولی اون الله بالا سرم شاهده که پشیمونم از کارام درگاه خدا دعا کردم که منو ببخشه اما مامان و بابام میگم کاش خدا نفستو بگیره آره کاش بگیره🥺🥲🙂
من خودم گوشی ندارم و از گوشی بابا بزرگم پی ام دادم بهتون اما شماره تون رو دارم و حتما مشاوره میگیرم بعضی وقتا دست به کارهای میزنم که خودمو بکشم اما نمیتونم بنده بودن خدا این که بنده خدام بهم اجازه این کارو نمیده ولی اگه گناه نبود از هیچ کدوم درد مردن نمیترسم خودمو میکشم اما میدونم یه روزی خودمو میکشم اون دیگه دست من نیست ولی یه روزی میکشم خودمو وقتی تحمل من 1درصده به0برسه دیگه تمامه من از کارام پشیمونم تو فضای مجازی چت کردم از بی عقلی نو جوونیم بوده ولی کاملا پشیمونم کاش درکم میکردن اما نمیکنن همیشه از بچگی حرفمو باور نمیکنن خدایااااااااااااااااااااااااا🥺🥺🥺🥺🥺
من هر کاری که مادرم میگه رو انجام میدم ولی برای کارای خواهرم منو میزنه هر روز سرم داد میزنه میگه تو فلانی تو بیسالی همش منو با اینو اون مقایسه میکنه
مادرم نمیذاره با هیچ پسزی دوست بشم همیشه هم بهم سر همه چی گیر میده نمیزاره کار هایی که دوست دارم رو انجام بدم من تمام نمراتم رو 20 میگیرم ولی کاری بهم قول داده رو انجام نمیده نمیزاره فیلم های مورد علاقم رو ببینم میگه بد اموزی داره و من دیگه خسته شدم منو با این و اون مقایسه میکنه هیچوقت به استعداد های من توجه ای نداشت بخواطر کار های خواهر کوچیک ترم کتک میخورم تموم تن و بدنم کبوده از دستش همیشه بهم میگه ای کاش هیچوقت به دنیا نمی اوردمت یا ای کاش تو به جای پدرت میمردی از دستت راحت میشدم اصلا به حرفم گوش نمیده فقط حرف خودشو میزنه خستم کرده هی هیچی نمیگم سرزنشم میکنه
ملت اعتصاب ناهار میکنن مامان بابا براشون بهترین گوشیا رو میخرن... شما ها یه زندگی عادی با یه والدین عادی دارین بد نمیتونین ... یکم زبون ندارین خواسته هاتونو برطرف کنین.
من مامان بابام طلاق گرفتن مامانم دکترای ادبیات فارسی داره و دارم با مادرم و مردش زندگی میکنم تو بد ترین جای ممکن رسماً ته دنیا .
گوشی ندارم من مجبورم زیست دهم یازدهم و دوازدهم رو از الان بخونم که هشتمم و میرم نهم همیشه بهم توهین میشه گوشی قبلیمم خود مامانم شکست فقط چون چند تا دوست مجازی همینم داشتم و باهاشون کالاف و ماین بازی میکردم .
الان هرچی بگم بهم میگه قیافه ی چسناله ی ک..ریتو ببر تو اتاقت و من نبودم کسی نگهت نمیداشت و این حرفا :///
خودتو بزار جای من
خدایی گوشی داشتن و لذت بردن از زندگیو نوجوونی کردکردن تو زندگی من فانتزیه .
من تا حالا یه بارم با همکلاسی ام نرفتم بیرون حتی حق ندارم خونه. ی مامان بزرگم و بابام برم تا حالا هیچوقت با همکلاسی ام برنگشتم خونه .
هعی ... خر ما از بچگی دم نداشت
خدا برای شما درست نکنه امیدوارم خوشایی که من تو زندگیم تا الان که چهارده سالمه رو ندیدم شما ببینید
با سلام دوست عزیز باتوجه به اینکه شناخت شما از خانواده ی خودتون بیشتر از هر راهنمای دیگه ای هست و در حال حاضر به این مسئله اگاه هستید که باید برای جلب اعتماد تلاش کنید ، پس با توجه به این موضوع صحبت های به حوقع و توضیحات بیشتر و وقت گذروندن های بیشتر و ترمیم ارتباط موثر با والدینتون علاوه بر موضوعی که فرمودید در کل به رضایت و ارامش شما کمک میکنه
سلام وقت بخیر ای راهکار های مقاله علمی و قابل استناد هستند پیشنهاد میکنم حتما امتحان کنید
ببخشید من پیامم طولانی شد نتونسم ادامه بدم یه کامنت دیه گذاشتم
،خلاصه بعد از کلی کتک کاری من بیخیال شدم ولی پسره نه هرروز مادرشو میفرستاد خونمونو و میفرستاد مدرسه خالش میومد جلوی کلاس زبانو داداشاش داییاش میومدن فروشگاه بابام ولی بی فایده بود ،ما محرم پارسال باهم اشنا شدیم یکی دو هفته قبل این محرم ،پسره با یکی دعواش میشه و میزنن با تبرو تفنگ میکشنش ،و مرد دیگه ندارمش،دارم دیوونه میشم،با اینکه مرده ولی پدر مادرمم دیه بهم اعتماد ندارن ،بخدا خسته شدم،دنیا داره دور سرم میچرخه،عشقمو ک از دست دادم ،اعتماد خانوادمم ک نیس ،دارم خدمو نابود میکنم کمکم کنید خیلی ممنون میشم ،حسرت اینو دارم یبار تنهایی دربیام بیرون و هوایی ب سرم بخوره فراموشش کنم حرفای مامان و ابجی یاسر ک میشه عشقم عذابم میده ک میگن یاسر ارزو ب دل موند یاسر دوست داشت یاسر واست میمرد
ولی کسی نمیدونه بیشتر از اونم منم دوسشداشتم
،حالم خیلی خرابه کمکم کنید
ببین ادمین سایت هیچ کودومتون نمیتونین عذاب منو و دوستای نو جوونمونو درک کنید. من الان 3 ماهه خانوادم گوشیمو گرفتن ب خاطر دلایلی ک واقعا ازشون پشیمونم. توم گریه هستش روم خنده.
واقعا حالت خفه شدن دارم و امیوارم همه ی هم جنسام که الاهی دردتون به قلبم بخوره یه روزی از این عذاب خلاص بشیم. ببخشید فقط خواستم یکمی دردو دل کنم...
میشه ازتون خواهش کنم که بگید چطوری میشه خشم خودمو کنترل کنم حس میکنم اینطوری هم به نتیجه برسم 🙂
سلام مامان و بابام فکر میکنن من هنوز بچه ام ولی من ۱۵ سالمه از دید دوستام که نگاه میکنم اونا مادر و پدرشون رضایت بیشتر کار هارو میدن..
منم دوست دارم برم بیرون ،، اعتماد داشته باشن بهم ، با حرف بهم بفهمونن این کار درسته یا غلط نه با کتک یا دعوا کردن ،،
راهنمایی کنیددددد لطفا
من الان خیلی وقته که
این مقاله رو خوندم و الان سه یا چهار ماه میشه که هنوز اعتماد نمی کنن عمرمون داره الکی تلف میشه مشاوره و...هیچی کمک نمیکنه برای یه اشتباه کوچیک چقدر باید صبر کنیم خسته شدم دیگه لطفا یه جواب خوب بدین که این مشکل رو بتونم حل کنم ن مشاودمشاوره نه مقاله بالا کمکم کرد لطفا کمکم کنید شاید یه راهی باشه درست شه
سلام پدر من به من اصلا اعتماد نمیکنه ماشین دست من نمیده میگه ت دایره میزیو ترمز میکشی مث بچه ادم رانندگی نمیکی چکار کنم تا ماشین با خیال راخت بهدستم بده وقتی خودش پیشم میشینه ماشین میده دست کنارم میشینه ولی من میخوام تنها رانندگی منم 😔 ولس ماشین دست من مکیده بهم اعتماد نداره چکار کنم ؟؟
سلام چکار کنم ک بابام ماشینش دست من بده نمیده میگه ت ترمز میکشی درست رانندگی نمیکنی چه کار کنم تا ماشین با خیال راحت به دستم بده اگ باهم باشیم میزاره رانندگی کنم وقتی ک نیست ماشین برمیدارم میرم میگردم وقتی هستش بهش میگم ماشین بده اصلا به حرفم گوش نمیده چیکار کنم😮💨؟؟.
سلام من قبلا موبایل داشتم مامانم فهمید که با پسری دوست بودم موبایلمو ازم گرفت سرمم شلوغ کلی کلاس مجازی دارم چکار کنم مامانم قسم میخوره اعتماد دارم اما با خرید حتی موبایل ساده ک برای زنگ زدن مخالفه و استادام ب موبایل مامانم زنگ کیزنن مامانمم همش مهمونی نمیتونم تو کلاسام شرکت کنم چکار کنم بهم اعتماد کنه میدونه ک پشیمونم دیگه انجام نمیدم قول حضرت علی دادم بهش
حتی ازادی بیرون رفتنم ندارم ماامانم میگه نادونی عقلت کمه و همه دوستام بهم تیکه میندازن موبایل نداری تنهایی جایی نمیری هیچ اما همه موبایلو دارن دیگه تو دختر درستی نیستی مامانت بهت اعتماد نداره
سلام ببخشید چیکار کنم ک مادرم بهم اعتماد کنه برای گوشی دست گرفتن ؟و اینکه آنقدر روی یسری دوستام حساس نباشه؟
من جدیدنا احساس میکنم مادرم به چشم ی دختر بد بهم نگاه میکنه نمیدونم واسه سن بلوغم هستش یا واقعا اینجوری من خیلی دوست دارم بیشتر با خانواده بگردیم و برام دوچرخه بخرن اما اونا مخالف هستند ک هی باید بیرون باشیم به نظر شما چیکار کنم تا دوچرخه برام بخرن و به منم توجه کنند
من ۱۲ سالم ممکنه همه ی این اتفاقا برای سن بلوغ باشه
من با یکی از دختر های فامیل چند بار رابطه جنسی برقرار کردم وقتی خونشون بودیم و بعد از یه مدتی مادرم فهمید و خیلی عصبانی شد از دستم و تا یه مدتی کنایه میزنه میگه خجالت نکشیدی اون کارو کردی همش به روم میاره اون موضوع رو و میگه تو خیلی آدم بدی هستی ...چطور تونستی این کارو بکنی ...و من واقعا از کارم پشیمونم و اشتباهم رو قبول کردم و عذرخواهی کردم بابتش همه راه کار های بالا رو امتحان کردم با روش های مختلفی خواستم اعتمادش رو جلب کنم تا دیگه دست از سرم برداره ولی هیچ فایده ای نداشت ...لطفا راهنماییم کنید 😔
من 14 سالمه و تازه با یه پسر که فامیل دور محسوب میشه دوست شدم و اون پسر 20 سالشه و خیلی بزرگه حتی پدر و مادرمم میدون این موضوع و توی اون جمع دختر داییام که بزرگ تر هستن هم میان
اما پدرم از این ارتباط راضی نیست
میگه خوشم نمیاد و این حرفا با اینکه من نیاز دارن برای ورود به جامعه با خیلیا رفاقت کنم
میخام پدرم راضی باشه چون خودم از این رفاقت راضیم و خیلی دوست دارم ادامه دار باشه
بابام تقریبا 48 سالشه و افکارش قدیمیه من نمیدونم دیگه باید چیکار کنم میشه راهکار بدی خیلی نیاز دارم
بابای و مامان من اصلا حرفمو گوش نمیدن اصلا براشون مهم نیستم انگار با این حال که فرزند بزرگم ادم حسابم نمیکنن و فقط خودشونن و افکارو کارهاشون یذره وقت بزارن با من صحبت کنن به حرفام گوش بدن و کمکم کنن نه اینکه همش بخوان منو توجیه کنن که حواسم نبوده و سرم شلوغه و نمیتونم حرفاتو بزار برای بعد.....
من چیکارکنم با اینکه احترام میزارم و به حرفشونم گوش دادم اشتباهایی هم داشتم که معذرت خواستم و جبران میکنم و دارن فراموشش میکنم ولی بازم فکر میکنم براشون مهم نیستم.!
سلام من اشتباهاتی کردم و واقعا پشیمونم معذرت خواهی کردم و صحبت کردم من میخوام خونوادم منو همونوبچه کوچکشان بدونن چون من درسته اشتباه کردم اما تموم انسان ها اشتباه میکنن و بعد که متوجه شدن پشیمون میشن من هم همینطور اما احساس میکنم خونوادم فکر میکنن که من پشیمون نیستم و قراره اون کار ها را ادامه دهم ولی اصلا اینطور نیست .. من حاظرم از همه چی بگذرم : گوشی ، دوستی ها ، بیرون رفتن، فضا های اجتماعی و... چون واسه من خونواده از همه چی مهمتره من عاشق پدرم هستم و دوست دارم هر کاری کنم تا مثل قبل شیم با هم و تو این راه هم هیچ تردیدی ندارم .... اونقدری بابام رو دوست دارم که از ته دل میخوام هیچ چیز نداشته باشم فقط بابام باشه و اصلا هم از محدودیتهای ناراحت نیستم فقط ناراحتم که فکر میکنه پشیمون نیستم ، موقعیت مشاور هم ندارم .. به دنبال راهی هستم که بتونم به پدرم بگم واقعا دوسش دارم و ازش ممنونم و پشیمونم و تموم تلاشمو جدی مییکنم تا اشتباهاتم رو جبران کنم لطفا بهم راه حل بدید و لطفا پیشنهاد مشاور و اینا ندید چون نمیشه. با تشکر
من چند ساله که با مادرم مشکل دارم چند وقته پیش هم مامانم گوشیمو ازم گرفت و میگه بهت نمیدن دیگه و از این حرف ها پیش مشاور مدرسه رفتم و از دختر عموم هم که پیش مشاور میره کمک گرفتم ولی مادرم اصلا راضی نمیشه که بیاد توی جلسه ی مشاوره و حرف های خونه رو به مشاور بگه و باهاش در میون بزاره و اصلا هم به حرف هایی ک بهش میگم گوش نمیده
حرف هامو توی کاغذ نوشتم . توی پیام نوشتم . رو در رو گفتم و .. ولی به هیچ عنولن به حرفام اهمیت نمیده
من میخوام برم پیش یه متخصص و گشاور خانواده ولی مادر مخالفت میکنه و این عقیده رو داره که ما هیپ مشکلی توی زندیگمون نداریم بریم پیش مشاور ( توهین نباشه یه وقت )
و واقعا هر وقت هم که میگم رفتم پیش مشاور مدرشه کلی عصبی میشه و داد و بیداد میکنه
لطفا شما یه نظری بدیننن
با سلام ، بهتر بود قبل از اینکه تصمیم بگیرید برید با مادرتون مشورت میکردید و اجازه بدید مدتی ایشون شما رو به کلاس ببرن تا با دوستتون و مادرشون بیشتر اشنا شود و اعتمادشون دوباره جلب شود .
روش های جلب اعتماد والدین
با سلام ، بهتر است شما به همراه والدینتان از روانشناس یا مشاور مشورت بگیرید
با سلام ، بهترین راه میتواند برای شما گفتگو با والدین خود باشد و شما احساسات و خواستههاتون رو بهشون بگید ، همینطور خانوادتون رو بیشتر با دوستاتون اشنا کنید .
با سلام ، بهتر است شما با مشاور یا روانشناس ماهر مشورت کنید تا با توجه به شرایط خانواده و بررسی موقعیت شما بتواند بهترین کمک را بهتون بکنن
با سلام ، بهتر است با هم در این مورد بیشتر گفتگو داشته باشید و سعی کنید خانوادتون رو بیشتر با دوستانتون اشنا کنید .
با سلام ، گفتگو قطعا میتونه یکی از موثر ترین راهها برای حل کردن مشکلات و بهتر است شرایط و موقعیت خانواده را برای خرید دوچرخه بسنجید که ایا معقول است یا خیر !
با سلام ، بهتر است شما با مادرتون صحبت کنید و ازشون فرصت دوباره بخواهید و همچنین کارهای شخصیتون و مسئولیتش رو خودتون به عهده بگیرید و انجام بدید .
من که همشون رو انجام میدم ولی بازم اعتماد ندارن چی
سلام خسته نباشید
من با یه پسر دوستم و میخام این موضوع رو به مادرم بگم تا ما بتونیم راحت تر همو ببینیم و موقع حرف زدن و دیدن هم انقدر استرس نداشته باشیم میشه بهم کمک کنید و بگید چجوری میتونم به مادرم بگم میخام باهاش دوست باشم تازه ما باهم نسب فامیلی خیلی نزدیکی هم داریم اگر بخام دقیق بگم بچه پسر عموی پدرم میشه من فقط ۱۲سالمه لطفا اگر میشه کمکم کنید
من مامان بابام درکم نمیکنن فقط ازم نمرات خوب میخوان منو همش با بقیه مقایسه میکنن فلانی درس خون ولی تو نیستی نمیزارن با دوستام بیرون من معمولا وقتی حالم خوب نیس سیگار میکشم یه بار هم سیگارمو مدرسه دیده بود و میخواست اخراجم کنه اونا کلا بهم اعتماد ندارن چه برسه به اینکه سیگارم ازم گرفتن اعتماد ب نفس ندارم تو مدرسه هم دوستی پیدا نمیکنم چن بارم خواستم خودکشی کنم مامان بابام هم با هم دعوا میکنن حتی دیگه بهم اعتماد نمیکنه پول بهم بده مدرسه خوراکی بخرم چون به دوستام پول میدادم برام سیگار بیارن و مدرسه اینو متوجه شده
سلام وقتتون بخیر، بهترین راه این هست شما یه مشاور متخصص در این حیطه رو کنار خودتون داشته باشید و از راهنمایی ها شون استفاده کنید
سلام مادرم گوشیمو ازم گرفته نمیزاره جایی میرم گوشیمو ببرم بهم اعتماد نداره چیکار کنم بهم اعتماد کنه
سلام مادرم گوشیمو ازم گرفته نمیزاره با گوشیم جایی برم چیکار کنم بهم اعتماد کنه لطفا کمک کنید
سلام ببخشید من مادروپدرم چیزی را که میخوام برام تهیه نمکنند برادرم مجب همه ی بی اهمیت مادر وپدرم به من کم شده
من چند ماه مامانم به خاطر اینکه بدون اجازه ازش سرخود کار انجام میدادم عصبی بود یعد اینکه با داییم اینا رفتن چابهار من ابروهامو اصلاح کردم ولی مامانم خیلی عصبی شدم امروز گل خریدم ولی نمیدونم دونم چطوری باید معذرت خواهی کنم
سلام
مامان من همش قضاوت میکنه و بهم میگه باید نمره هات ۲۰ باشن با اینکه همشون ۲۰ هستن.
و بیشتر مامانم بهم استرس ایندمو میده و باعث میشه نتونم تمرکز کنم و همش بهم دروغ میگه.
لطفا کمکم کنید.
ممنون
چیکار کنم مامانم بزاره به یک نفر ک روش کراشم
پیام بدم و ی سوال بپرسم؟؟
بابام دوست پسرم رو تو گوشیم دیده بود و ازم ناراحته چی کار کنم
داداش من قبلا پدرم فهمید سیگار میکشم با اینکه این همه نصیحتم کرد و من هم قبول کردم تا اینکه امروز تو کوچه داشتم ویپ می کشیدم یکی منو دیده و به بابام گفته و پدرم هم خیلی تعصبیه و میکشه منو لطفاً بگو چیکار کنم ببخشه
سلام وقتتون بخیر باشه، طبیعتا در یک کامنت مشکلات قابل حل نیستند پیشنهاد میکنم طی جلسات با روانشناس و مشاور به بهبود در روابطتتون برسید
من الان ۱۴ سال دارم
تابستون امسال خونوادم گوشیمو چک کردن و من هم یه پیام داده بودم به یکی از دوستام که قراره با یه پسر دوست بشم ولی همش الکی بود الانم هرچی به خونوادم میگم که دروغ بوده و اینا باور نمیکنن و دیگه نمیذارن تنها از خونه بیام بیرون یا سیمکارت داشته باشم پیش مشاور ام رفتیم ولی مشاور نظر شونو عوض نمیکنه میشه لطفا کمکم کنید
سلام. من مشکلم اینه:
۱_مامان و بابام فک میکنن واسشون ارزش قائل نیستم و فک میکنم مامان بابای بدی دارم و هرکاری میکنن به چشمم نمیاد
۲_چون کارای خونه رو زیاد انجام نمیدم یا گاهی اشتباه انجام میدم میگن من از پس هیچ کاری بر نمیام و تاحالا هیچ کاریو درست انجام ندادم
۳_چون ظاهر دخترونه ندارم و استایلم و گیمایی ک میزنم دخترونه نیست و کارای دخترونه نمیکنم هی بی خودی گیر میدن که تو هیچ فایده ای نداری
۴_هرچی ک واسم میخرن منت میزارن و میگن واست ارزش نداره و اینهمه پولمونو هدر دادیم تو لیاقت هیچیو نداری
واقعا نمیدونم چیکار کنم میشه کمک کنین؟
شخصیتمم اصلا طوری نیست که مثل دخترای ناناس و سوسول باشم ولی مامان بابام دقیقا دختری میخوان ک مهربون و ناز و خوش رفتار و ناناسی و کوفت و زهر مار باشه.
سلام
من ی چند وقتیه کار های اشتباه میکنم ک خانوادم خبر داشتن ولی بهم نمیگفتند ک ناراحت نشم ولی بهم اعتماد ندارن در حد اینکه تا سر کوچه هم نرم الان اون اشتباه هارو گذاشتم کنار و میخوام اعتماد شون بهم جلب بشه چیکار کنم
من 15 سالمه بابام نمیزاره اینستا دان کنم نمیدونم چیکار کنم همه دوستام اینستا دارن به جز من
اصلا نمیزارن با دوستام یا تنها برم بیرون
انقدر بهم سخت میگیرن که افسرده شدم
نمره هامم خوبه
ولی خب زیاد بهم گیر میدن
به نظرتون چیکار کنم؟
سلام خسته نباشید
من مدتی با یکی بودم و با مخالفت روبه رو شدم ولی چند بار همون اشتباه رو تکرار کردم و هربار قول دادم
اخرین بار بهم اعتماد کردن ولی باز باعث شدم اعتمادشون سلب بشه
هیچ اعتمادی بهم ندارن ولی میخوام جبران کنم میشه کمکم کنید؟
و ایکه این راه ها جوابگو نیست چون قبلا بعدش باز کار خودمو کردم
سلام به همگی
من از بچگی دوستی نداشتم بخاطر خانواده که نمیزارن اجتماعی باشم احساس میکنم که خیلی تنهام اصلا به حرفام گوش نمیدن نمیان با من حرف بزنن که ببینن چه مشکلی دارم از بس که خجالتی هستم پیش مشاور هم نمیرم
خانوادم خیلی هم مذهبی هستن نمی گذارن یکم آزاد باشم همیشه منو تهدید میکنن که اگر چادر نپوشی اینکار میکنن واینا
من الان اصلا امیدی برا آینده ام ندارم همیشه میرم تنهایی یجا گریه میکنم احساس میکنم زندگی بی معنی هسته لطفا کمکم کنید 😭🙏
اصلا هیچ اعتمادی ندارن داخل گوشیم چیزی برای مخفی کردن ندارم اما همیشه یه اتفاقی میفته که باب میلشون نیست با گوشی تهدیدم میکنن میگن که گوشیت رو ازت میگیریم ،چطور اعتمادشون رو جلب کنم، چون اگه گوشی رو ازم بگیرن از تنهایی و بی توجهی دیوونه میشم ⚰️📜
اصلا اعتمادی ندارن ، حریم شخصی رو درک نمیکنن ،داخل گوشیم چیزی برای مخفی کردن ندارم اما با گرفتن گوشی ازم تهدیدم میکنن تا وقتی که یه مسئله ای پیش میاد ،همیشه با دوستام یواشکی حرف میزنم و میترسم که متوجه بشن خیلی مادرم شکاکه و این موضوع باعث شد پدرم هم نسبت به من بی اعتماد بشه و همیشه با دعوا با من حرف بزنه و بی توجه بشه ، همیشه من رو با همه مقایسه میکنن و میگن اون خوبه ولی تو نه ،از این وضعیت خسته شدم ,چیکار کنم؟🖤📜
سلام خسته نباشید میخواستم بگم که من کلاس ششم هستم و قصد یاد گرفتن سنتور را دارم اول ها پدر و مادرم راضی بودند اما از وقتی که مدرسه تعطیل شدم آنها زنگ زدن به آموزشگاه پرسیدند هر آموزشگاهی که زنگ میزنیم قیمت رو ۲ میلون میگفت بعد اون پدر و مادرم مخالفت کردن و من هرچی بهشون میگم من خودم پول خرید ساز رو میدم شما بقیه رو بدید ولی اون ها میگن هم تو میری زبان ریاضی و... هزینه زیاد میشه ولی درصورتی که اونا میتونن بفرستن من از این حرفشون نا امید شدم و خسته و ناراحت شدم لطفا کمک کنید ممنون