من بیش از 9000 شوت رو در طی بازیهای که انجام دادهام از دست دادهام. تقریبا حدود 300 بازی رو در طول زندگیام از دست دادم. شخصا بارها و بارها در طول زندگی شکست خوردم و در آستانه دست کشیدن از تلاش بودهام اما همین شکستهای پی در پی من در زندگی بودهاند که در نهایت باعث موفقيت من در زندگی شدند."
نوشته بالا، از بازیکن افسانهای بسکتبال جهان، مایکل جردن از زبان خود اوست. این تفکری اشتباه است که فکر کنید اگر در کاری استعداد ندارید موفقیت شما در آن غیر ممکن خواهد بود. معلم بسکتبال مایکل جردن در زمان کودکی او کاملا از مایکل ناامید بود؛ چرا که او حتی نمیتوانست تا ارتفاع مناسبی پرش کند. اما در نهایت این سالها تلاش مایکل بود که او را به این نقطه رساند نه چیز دیگری.
با داستان بسکتبالیست افسانهای جهان وارد مقاله مهم "موفقیت در زندگی" میشویم. زمان خواندن این مقاله و دیدن ویدیوهای مربوطه حدود 12 دقیقه زمان نیاز دارد. یک روز به 24 ساعت تقسیم میشود که حدود 8 ساعت را میخوابیم. 12 دقیقه از 16 ساعت!!! اگر این زمان را نمیخواهی اختصاص بدهی، همین حالا صفحه را ببند! اگر هم آماده هستی، مقاله را مطالعه کن.
رمز و رازهای موفقیت در زندگی
همهی ما در راه رسیدن به اهدافمان با موانع بسیار زیاد و حتی شکستهای پیاپی مواجه شدهایم. اما چه عاملی سبب میشود افراد موفق بعد از هر زمین خوردن، هر لحظه بیشتر اوج بگیرند و به کلید موفقیت در زندگی دست یابند و برخی دیگر به راحتی کنار زده شوند؟ چرا برخی مردم در هنگام مواجه با سختیها و ورشکستگیها، شاهکارهای زندگی خود را میآفرینند همهی انسانها حق دارند شکست بخورند، اما وقتی یک انسان ذاتا شکست خورده، زمین میخورد توان برخاستن دوباره را پیدا نمیکند، او همان جا میماند و به تدریج خرد میشود، آدم معمولی در تجربهای مشابه روی زانوهای خود میایستد ولی چهار دست و پا از میدان میگریزد و زمانی که به کلی از نگاهها پنهان شد، خود را از سیر تلاش خارج میکند تا دیگر مورد ضرب یا اهانت قرار نگیرد. اما زمانی که یک آدم موفق به زمین میافتد به روش دیگری عمل میکند. او سریعا بلند میشود درسی میگیرد، ضربه را از یاد میبرد و به سمت جایگاهی بلندتر حرکت میکند.
شکست ، هیولایی ترسناک یا فرصتی بی نظیر؟!
پائولو کوئیلو میگوید: “تنها یک چیز وجود دارد که یک رویا را غیر ممکن میکند و آن ترس از شکست است.” ترس از شکست یکی از بزرگترین کابوسهای بشر از گذشته تا امروز بوده است، بسیاری از افراد از شکست متنفر هستند چون آن را مقابل موفقیت، رشد، پیشرفت و کمال میدانند و به همین دلیل با چشیدن طعم تلخ آن، دچار ناامیدی شده و دست از تلاش میکشند. اما اگر شکست واقعا نقطه مقابل موفقیت است پس باید گفت افراد موفق دنیا هرگز رنگ شکست را به خود ندیدهاند! اما آیا این ادعا حقیقت دارد؟ برای پاسخ به این سوال کافی است برگهای تاریخ را ورق بزنیم...
دنیس ویتلی میگوید:
“شکست باید معلم ما باشد … عدم موفقیت نوعی تاخیر است نه شکست. یک انحراف موقتی است نه یک بن بست نهایی. تنها زمانی که هیچ چیزی نگوییم، هیچ کاری نکنیم و هیچ چیزی نباشیم میتوانیم از شکست جلوگیری کنیم!”
بیشک بدون شکست حرکت به جلو وجود نخواهد داشت در حالی که با شکست خوردن در زندگی است که میتوانیم در نهایت به جایی که واقعا به آن تعلق داریم برسیم، زیرا شکست یک وضعیت موقتی است اما تسلیم شدن در برابر آن میتواند به شکست واقعی منتهی شود.بسیاری از ما از شکست هیولایی ترسناک ساختهایم.
حال آن که از نظر دانشمند مشهوری همچون ادیسون ناکامی یک امر کاملا طبیعی در زندگی بشر است، آن جا که می گوید:
“تو به من یک مرد کاملا راضی و موفق نشان بده تا من یک شکست را به تو نشان دهم.”
کلمه شکست اگرچه در ابتدا بار منفی به همراه دارد اما اگر از ترسهای خود عبور کنیم شکست میتواند همانند یک راهنما، جهت درست در مسیر موفقیت را به ما نشان دهد، کافی است به شکست نه به عنوان عامل بازدارنده بیرونی موفقیت، بلکه به عنوان بخش جدایی ناپذیر روح خود نگاه کنیم که برای پیشرفت به آن نیاز خواهیم داشت.
ناپلئون بناپارت هم معتقد است که؛ "بین شکست و پیروزی یک قدم بیشتر فاصله نیست و مردم از ترس شکست، شکست میخودند."
شما برای موفقیت باید از ابزارهای موجود هم استفاده کنید مثلا استیکر برد به شما کمک میکند که نکات مفید روزمره را یادداشت کنید یا ویژن برد، که کمک میکند اهدافتان در زندگی را به طور دقیق تصویرسازی و به طور روزانه مرور کنید.
الگو برداری از زندگی افراد سرشناس موفق
سعی کنید شرح حال و زندگی نامهی انسانهای بزرگ به قلم خود آنها را بخوانید تا بار دیگر متوجه شوید که چگونه هریک از این افراد بارها و بارها میتوانستند در برابر موانع و مشکلات خود سر خم کنند یا میتوانید از زندگی هرکسی که به نظر خودتان موفق است اطلاع کسب کنید. آن زمان متوجه میشوید آنها چگونه بر دشواریها و موانع بزرگ زندگی فائق آمدهاند و به پیروزی دست پیدا کردهاند. در ادامه چند تن از آنان را معرفی و بررسی خواهیم کرد:
1- توماس ادیسون: حتما تا به حال در مورد ادیسون و روش معروف آزمون و خطای او شنیدهاید، او فقط در زمینهی اختراع لامپ 10000 راه پیدا کرده بود که به درستی کار نمیکردند، فردی که در کودکی معلمانش گفته بودند به علت حواس پرتی، در یادگیری ناتوان است ولی بزرگترین مخترع تاریخ شد.
2-الویس پریسلی: یکی از محبوبترین خوانندههای تاریخ، زمانی که میخواست برای اولین بار به یک گروه موسیقی بپیوندد، به علت بد صدا بودن او را نپذیرفته بودند.
3-استیون هاوکینگ: صاحب مجموعه داستانهای کری یک معلم روستایی که 30 بار داستان کری را برای انتشارات مختلف ارسال کرد اما هربار جواب رد شنید و سرانجام در 31 امین مرتبه که به اصرار همسرش آن را ارسال کرد موفق شد.
4-جی کی رولینگ: خالق مجمموعه داستانهای هری پاتر قبل از موفقیت عظیمی که با انتشار مجموعهی هری پاتر به دست بیاورد یک مادر مطلقه افسرده و بیکار بود که به سختی گذران زندگی میکرد. 12 ناشر این مجموعه داستانی را رد کردند. اما سال بعد یک انتشارات کوچک این اثر را پذیرفت و کتاب چندین جایزه در بخش کودکان به خود اختصاص داد و باعث شهرت جهانی این مجموعه و جی کی رولینگ شد.
5-آلبرت انیشتین: وی تا 4 سالگی در برقرار کردن ارتباط مشکل داشت و نمیتوانست صحبت کند و او را فردی کند ذهن تصور میکردند که به سختی توانست وارد دانشگاه زوریخ شود. او پس از کسب مدرک دکترا توانست جایزه نوبل فیزیک را دریافت کند و توانست نام خود را به عنوان یک نظریه پرداز بینظیر در سرتاسر دنیا ماندگار کند.
تفاوت مردمان موفق و عادی
فرصتها، مسائل اخلاقی، ثروت، هوش هیجانی بالا و...از عوامل زمینهساز موفقیت هستند اما هیچکدام عامل تضمین برای تبدیل شکستها به موفقیت نیستند، به نظر میرسد تنها عاملی که به طرز چشمگیری شانس موفقیتهای بعد از شکست را بالا میبرد، تفاوت بینش بین افراد عادی و افراد موفق نسبت به شکست و عکس العمل آنها در قبال هر شکست میباشد.
در زندگی هر فردی ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که طبق میل و خواسته و برنامهریزی شخصی نباشد اما پذیرش شکست و داشتن بینش مثبت به شکست، خود به تنهایی میتواند یک موفقیت محسوب شود. گاهی، بعضی شکستها آنقدر سنگین و ناراحتکننده هستند که تمام انرژی فرد را میگیرد، در این مرحله تمرکز فرد از هدف گرفته شده و سرعت حرکت او کاهش مییابد. افرادی که درک درستی از شکست و راههای تبدیل شکست به موفقیت دارند، در این مرحله راحتتر هستند و شانس بیشتری برای تبدیل آن شکستها به موفقیت دارند.
راههای پذیرش شکست
1.داشتن چهارچوب برای زندگی:داشتن استاندارد برای هر مرحله از زندگی، برای پذیرش شکست بسیار کارآیی دارد، این قوانین شخصی یا چهارچوبها منحصر به فرد شما هستند و به شغل، روابط، محل سکونت و الویتهای شما بستگی دارند. اگر هنگامی که شکست میخورید یا یک موفقیت بزرگ را کسب میکنید، نگاهی به آنها بیندازید متوجه میشوید که زمان شکست، همهی آنها را از دست ندادهاید. ممکن است یک یا دو مورد از استانداردهای شما از دسترفته یا مختل شده باشند ولی معمولا قابل جبران هستند.
2.برنامه ریزی داشته باشید: بعد از شکست، مسائل را به درستی تجزیه و تحلیل کنید و به دنبال راه حل برای آنها باشید، با آیندهنگری با مسائل برخورد کنید و معایب و مزایای کارهایی را که در آینده انجام خواهید داد را در نظر داشته باشید. از آنجایی که هیچ برنامهای از صفر تاصد مطابق میل ما پیش نخواهد رفت، پس برای همهی مسائل خود آمادگی و برنامهریزی داشته باشید.
3.مسئولیت پذیر باشید: برای پذیرش شکست در زندگی خودتان لازم است که مسئولیت شکست را بر عهده گرفته و اشتباههای خودرا قبول کنید و در تلاش برای رفع آنها برآیید.
4.هدف های خودرا فراموش نکنید: طبیعی است پس از هر شکست از انگیزه ها کاسته میشود ولی خواستهها و آرزوها نباید فراموش شوند. ضمن واقع بینی موفقیتها و اهداف بزرگتری برای خود متصور باشید.
سه نگرش سازنده برای تبدیل شکست به موفقیت
نگرش شما به شکست به اندازه تلاشهایی که در برابر شکست انجام میدهید، سازنده و مفید هستند. به هنگام شکست 3 نگرش سازنده وجود دارد که باید در حفظ آنها تمام تلاش خود را به کار گیرید.
1.عدم انتساب کلی شکست به جنبه های شخصیتی خود: افرادی که بعد از مواجهه با شکست، احتمال بیشتری برای راهی سرزمین موفقیت شدن دارن، همانهایی هستند که در فرآیند مواجهه با شکست، آن را به ضعف کلی، ناتوانی یا صفات شخصیتی خود نسبت نمیدهند، بلکه آنها را به مجموعهای از عملکردهای اشتباه خود نسبت میدهند همچنین کسانی که پس از شکست کاملا زمینگیر میشوند، شکست را به عوامل درونی نسبت میدهند.
2.حفظ خوش بینی: بعد از شکست، عاملی که فرد را از مسیر موفقیت برمیگرداند خوش بینی است. افراد خوشبین میدانند که شکست موقعیتی همیشگی نیست و میتوانند همه شکستها را به فرصت تبدیل کنند.
3.پایداری عمل خوش بینی است: انسانهای پایدار با استفاده از تکنیک حفظ خوش بینی به مسیر خود ادامه میدهند و از پا نمیافتند. اتفاقی که برای یک نفر ممکن است یک شکست مهلک به شمار رود، برای فرد دیگری به معنی یک عقبنشینی کوچک یا فرصتی برای عوض کردن رویهی تلاشاش در راه رسیدن به اهدافاش میباشد.
نتیجه گیری
فاصله بین شکست و موفقیت تنها یک قدم است. این دیدگاه ما از شکست است که باعث میشود ما شکست را بپذیریم یا تنها یک مرحله از رسیدن به موفقیت را طی کرده باشیم. در همین رابطه نیز پیشنهاد میشود" پادکست دست بردار! "را بشنوید.
دوره هشتاد ساعته غیرحضوری در ۸ ترم | شکوفایی
این دوره مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر و بر اساس آموزههای رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا و پدر روانشناسی مثبتنگر (دکتر مارتین سلیگمن) میباشد و اکثر درسهای آن توسط پژوهشهای فرا تحلیل و دانشگاهی به اثبات رسیده است. مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید
کتاب راهبی که فراری اش را فروخت
کتاب راهبی که فراریاش را فروخت ، روزنهای از بعد برتر وجودتان را برای شما به نمایش میگذارد، روزنهای که هیچگاه به آن توجهی نکردهاید.
این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای بینالمللی است و در حال حاضر به ۷۰ زبان مختلف ترجمه شده است.