همه ما در اطرافیان خود افرادی را میشناسیم که با کمترین تلاش در درس یا کار خود به شدت موفق هستند و از نظر ما دارای هوش هیجانی بالا و استعداد هستند. از موسیقی تا فیزیک کوانتوم، همیشه افرادی هستند که در اطرافیان ما در جامعه سرآمد هستند و استعدادها و مهارتهایشان تحسین برانگیز هستند. اما آیا این استعداد ذاتی است و به بیانی دیگر انسانها با استعدادهای خاصی به دنیا میآیند؟ آیا اساسا نیازی به کشف استعداد است؟ این سوال از قدیم الایام در میان فلاسفه یونان مطرح بوده است و فیلسوفانی مثل افلاطون و ارسطو دیدگاههایی در این زمینه ارائه کرده بودند
پس از خواندن مقاله کشف استعداد چه چیزی نصیب من خواهد شد؟ اگر میخواهی استعدادت را کشف کنی ما در این مقاله راهکارهای کشف استعداد و رسیدن به موفقیت را توضیح میدهیم. تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
طبق عقیده افلاطون، انسانها با تواناییها و مهارتهای منحصر به فردی به دنیا میآیند که از ابتدا و در بدو تولدشان در وجودشان نهاده شده بوده است. اما ارسطو دیدگاه متفاوتی ارائه کرد، این که یادگیری و تمرین زیاد، ممارست و پشتکار و تکرار میتوانند مهارت آفرینی کنند.
تعریف استعداد چیست؟
امروزه محققان به این نتیجه رسیده اند که استعداد ذاتیست و درون ژنهای ما نهفته شده است، اما کشف و پرورش آن استعدادها اکتسابی میباشد و مرهون تلاش و یادگیری و صبر است. در حقیقت در پاسخ به این سوال که استعداد چیست میتوان گفت، استعداد نوعی توانمندی طبیعیی است که در شکل و اندازههای مختلف دیده میشود و در هر فرد با فردی دیگر متفاوت میباشد. مثلا برخی افراد در تواناییهای جسمی بهترند و برخی دیگر در تواناییهای فکری. اما سرچشمههای استعداد مکانهای سحرآمیزی هستند که در شکوفایی افراد تاثیراتی شگرف دارند تا حدی که میتوانیم نمونههایی از شکوفایی استعداد را در افرادی ببینیم که روزی حتی تصور نمیکردیم چنین استعدادی داشته باشند.
مثلا در محلۀ فقیر نشین کودکی کریستین رونالدو چه کسی فکرش را میکرد بچهای که مادرش به علت فقر مالی تصمیم داشت او را به دنیا نیاورد روزی جزو گرانترین و مطرحترین بازیکنان فوتبال دنیا شود؟!
اگر شما هم نگاهی به اطرافیان و یا اخبار روز بزنید متوجه میشوید که از این قبیل استعدادهای شکوفا شده و برخاسته از زمینهای خاکی، روستاهای دور افتاده و یا مناطق محروم حتی در کشورمان که الان به افتخارات ملی یا بین المللی در زمینههای ورزشی، علمی، ادبی و ... دست پیدا کردهاند، کم نیستند. در واقع میتوانیم بگوییم استعداد نه به جغرافیا و نژاد بستگی دارد، نه به ثروت و امکانات نه معلولیتها و محرومیتها! فقط باید کشف استعداد کنیم.
۹ گام در کشف استعداد ها
در برههای از زندگی، به احتمال زیاد شخصی از شما میپرسد (حتی ممکن است شما از خودتان بپرسید)، در چه چیزی مهارت دارید. این سوال نسبتاً رایج است، اما میتواند در بعضیها باعث ایجاد پریشانی شود. اگر پاسخ فوری به چنین سوالی ندارید و قابل درک است که ممکن است نداشته باشید، ممکن است به این نتیجه برسید که در هیچ کاری مهارت ندارید. متأسفانه این طرز تفکر مضر و غیرمولد است.
بسیاری از کارشناسان و روانشناسان معتقدند که برای تسلط بر یک مهارت حداقل 10 هزار ساعت تمرین لازم است. درست است. 10 هزار ساعت! "موهبت" خوب بودن در هر کاری صرفاً یک افسانه است، زیرا آنچه واقعاً استعداد را پرورش میدهد تمرین است. اکنون آخرین باری که ده هزار ساعت تمرین را برای تسلط بر یک مهارت جدید انجام داده اید کی بوده است؟ پاسخ ممکن است نشانهای از پاسخی باشد که به دنبالش هستید. انعکاس مهارتها، تواناییها، و ویژگیهای شخصی شما جای خوبی برای کمک به شما برای کشف خود و بهبود آنها است.
با ایمان شروع کنید، نقاط قوت خود را تبلیغ کنید و نقاط ضعف خود را خنثی کنید. این کار را در زندگی اجتماعی و با اهداف کوتاه مدت انجام دهید. با گذشت زمان، بسته به اهداف خود، به نقاط ضعفی که مانع شما میشود و مهارتهای بعدی که برای رشد نیاز دارید توجه کنید.
برای کمک به شما، در اینجا یک راهنمای گام به گام آورده شده است تا به شما کمک کند کشف کنید که استعداد های واقعیتان چیست.
1. هدف زندگی خود را توضیح دهید.
دلیل انجام کاری که میکنید چیست؟ من به تعداد بیشماری از مربیان، سخنرانیها و سخنرانان انگیزشی گوش داده ام که این (سوال) را توضیح میدهند و هرکدام معنای خاص خود را دارند. اما آنچه که به آن میرسند، صرفاً دانستن هدف شما است. چرا میخوانی؟ چرا عمل میکنی؟ چرا مینویسی؟ چرا مردم را میخندانی؟
اختصاص دادن زمان برای پاسخ به این سوال برای خود و ارائه فرمول بندی صحیح، زمینه محکمی را برای ادامه کار در جهت رشد و پیشرفت فراهم میکند. پاسخ به این سوال باید در حیطه شخصی شما صورت بگیرد و کشف و تجلیل از هویت شخصی شما باشد. آنچه شما باید به دنبال آن باشید انگیزه ذاتی شماست. وقتی چرایی خود را به طور واضح تعریف کردید و توضیح دادید، به شما کمک میکند تا روی مهمترین موارد تمرکز کنید. این عزم راسخ شما را تقویت میکند و به شما نوعی تاب آوری میدهد که برای ادامه کار در هنگام عقب نشینی یا روبرو شدن با موانع لازم دارید.
2. تکنیکهای مورد نیاز خود را بیابید.
آنچه را باید یاد بگیرید مشخص کنید تا استعداد طبیعی خود را به مرحله بعدی برسانید. تکنیکهای مورد نیاز برای بهبود عملکرد شما چیست؟ درباره کار خود تحقیق کنید.
ژانرها کدامند؟ مهارتهای خود را ارزیابی کنید. شما برای کدام دسته واجد شرایط هستید؟ به این ترتیب شما زمینههای مشترکی را برای توانایی همکاری با دیگران ایجاد میکنید. من خوانندههای بسیار با استعدادی با زیباترین صداها را میشناسم که در نهایت دچار گلودرد میشوند یا بعد از هر اجرا صدای خود را از دست میدهند، زیرا آنها وقتی را برای یادگیری "راه درست" آواز صرف نکردهاند.
بنابراین صرف وقت برای دانستن و تسلط بر تکنیکها از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین به خاطر داشته باشید که این یک موردی نیست که فقط یکبار کارآیی داشته باشد. هرچه بیشتر بیاموزید، فضای بیشتری برای پیشرفت پیدا خواهید کرد، بنابراین دریابید که چه کاری باید انجام دهید.
3. نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید، سپس بر نقاط قوت خود تمرکز کنید.
ما به عنوان یک دانشجو اغلب با تمارین تجزیه و تحلیل SWOT بمباران شده ایم، تا جاییکه به معنای واقعی کلمه از یادآوری آن بیمار می شویم. (Strengths (نقاط قوت) Weakness (نقاط ضعف) Opportunities (فرصتها) Threats (تهدیدها) همان طور که از اسمش پیداست، این تکنیک به ما کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خودمان پی ببریم.) اما اینکه بتوانید نقاط قوت و ضعف خود را به روشنی مشخص کنید برای شما فوایدی دارد.
یکی از ضعفهای من این است که من خیلی اجرا کننده خوبی نیستم. با وجود علاقهای که دارم کمتر به نمایش هیجانانگیزی که مردم می خواهند ببینند توجه دارم و میدانم که این نقطهضعف باعث شدهاست که با کسانی همکاری کنم که میتوانند یک یا دو چیز در مورد حضور در صحنه به من بیاموزند. برخی میگویند من با مشارکت با دیگران راه آسان را انتخاب کردم، اما تلاش برای از بین بردن نقاط ضعف خود با مهارتهای مکمل دیگری یکی از موثرترین راههایی است که میتوانید یاد بگیرید.
تنها تمرکز روی نقاط ضعف ، اعتماد به نفس شما را ضعیف کرده و هیچ کاری برای اطمینان شما انجام نمیدهد. با بزرگنمایی نقاط قوت خود، سود بیشتری کسب خواهید کرد. تماشای پیشرفت خود در مواردی که در آن مهارت دارید پیشرفت بیشتری را به همراه دارد و انگیزه شما را برای پیشبرد فراتر از حد مجاز بالا خواهد برد.
4. مشاوره سازنده داشته باشید، اما از او اجازه نگیرید.
ما بعضی اوقات خود را در شرایط دشواری مییابیم که حتی وقتی به توانایی ایستادن روی دو پای خود رسیده ایم، هنوز احساس نیاز میکنیم که برای مشاوره یا بازخورد به مشاوران خود مراجعه کنیم. که مشکلی نیست. دریافت بازخورد درباره کار از کسانی که به شما مشاوره دادهاند مشکلی ندارد. همچنین چون معتقدم نیاز به تأیید اعتبار از معلمان خود امری طبیعی است، اما درخواست اجازه برای انجام کاری که میخواهید انجام دهید، هرگز اینگونه نخواهد بود. این قدرتی است که به شما و فقط شما اختصاص دارد.
و بگذارید فقط این موضوع را در آنجا بیان کنیم: به هیچ معلمی یا مربی که شما را راهنمایی نمیکند که کاملاً به قدرت خود اعتماد کنید، نمیتوان اعتماد کرد.
منتظر نظر کسی نباشید. درمورد تصمیم خود رأی آنها را نپرسید. تنها مجوز مورد نیاز شما خودتان هستید. فقط به سمت جلو بروید.
5. پیشرفت خود را جشن بگیرید.
من عادت کردهام که پس از گوش دادن به سخنرانی Bishop TD Jakes Sermon چند سال پیش، موفقیتهای خود را جشن بگیرم. من عنوان پیام را به خاطر نمیآورم، اما او میگفت: "وقتی موفقیتهای بزرگ یا کوچک را جشن میگیرید، خود را تشویق میکنید که دوباره آن کار را انجام دهید."
اگر به عنوان مثال میخواهید مهارتها یا تکنیکهای خاصی را فرا بگیرید و به دیواری برخورد کنید، ممکن است برای ادامه کار بیانگیزه شوید. اما وقتی مرتباً صعود خود را به سطح بعدی جشن میگیرید، هر اندازه هم که قدم کوچک باشد، با آن انگیزه ذاتی تغذیه میشوید که باعث میشود ادامه دهید و به دنبال اهداف بیشتر باشید. بنابراین همیشه قدردان رشد خود باشید و پیشرفت خود را جشن بگیرید.
حتی اگر مردم سعی کنند شما را بترسانند و به بهبود شما افتخار نکنند. شما تنها کسی هستید که واقعا ً میدانید و درک میکنید که پیشرفتتان چقدر برایتان هزینه دارد و ارزشمند است. بنابراین با هر مرحله جدیدی از توسعه بیشتر استعدادهایتان را جشن بگیرید.
6.بازتابی از خودتان باشید.
یک چیز خوب که باید به آن فکر کنید این بود که کودکی شما چگونه بوده است. از بچگی از چه چیزی لذت میبردید؟ با چه چیزی شناخته شده بودید؟ گاهی اوقات این میتواند در کشف استعداد به شما کمک کند و مطمئناً علایقی را که میتوان بیشتر جستجو کرد نشان میدهد. به سرگرمیهای خود فکر کنید زیرا شخصیت شما توسط آنها ساخته میشود، آنها کارهایی هستند که شما به طور منظم انجام میدهید و استعداد پنهان شما این است که میتوانید بهتر از همه انجام دهید، بنابراین روی سرگرمیها و نحوه انجام آنها در هر مرحله تمرکز کنید.
نکته دیگری که میتوانید به آن فکر کنید، اوقات سختی از زندگی شماست که با چالش روبرو شدهاید. به شرایط سختی که با آنها کنار آمده اید فکر کنید. در زمان دشواری و گرفتاری اغلب میتوانید مهارتهای پنهانتان را ببینید. به عنوان مثال، هنگامی که پدر شما دچار حمله قلبی شده است، شاید شما آرامش خود را حفظ کرده و با 911 تماس گرفتهاید. هوشیار بودن و آرامش در شرایط اضطراری یک استعداد بسیار مفید است.
7. به آنچه لذت میبرید فکر کنید.
مواردی که باعث خوشحالی شما میشوند نیز میتوانند به کشف استعداد شما را کمک کنند. به کارهایی که دوست دارید انجام دهید فکر کنید. آیا هیچ وقت مردم از آنها به شما تعریف میکنند؟ آیا آنها هیچ وقت در این مورد از شما کمک میگیرند؟ ممکن است شما آن را به عنوان یک استعداد تصور نکنید اما احتمالاً چنین است.
* شما شروع به انجام کاری میکنید و فقط متوجه گذشت زمان نمیشوید؟ این ممکن است به استعداد شما اشاره کند. به عنوان مثال، شاید وقتی بازی ویدیویی مورد علاقه خود را تعمیر میکنید در آن غرق میشوید. این ممکن است یکی از استعداد های شما باشد.
*گوش کن ببین در جمع چه میگویی. آیا تا به حال خود را در میان خانواده و یا بهترین دوست خود در مورد موضوعی که بسیار برایت مهم است پیدا کردهاید؟ شاید این نشانه دیگری از استعداد های شما باشد.
*هر آنچه را که لذت میبرید بنویسید. این به شما کمک میکند ببینید چه چیزهایی را از انجام واقعی آن لذت میبرید و به شما فرصتی میدهد تا در مورد دلیل لذت بردن از این کارها فکر کنید. به عنوان مثال، ممکن است از فوتبال فانتزی یا قدم زدن در طبیعت لذت ببرید. انجام این کارها ممکن است به شما اجازه دهد از دانش خاصی که در مورد این موضوعات دارید استفاده کنید.
8. آنچه را که در آن مهارت دارید را ارزیابی کنید.
اکنون، بین آنچه از آن لذت میبرید و آنچه در آن مهارت دارید تفاوت زیادی وجود دارد. ممکن است شما فکر کنید که استعداد های شما فقط مواردی هستند که عاشق انجام آنها هستند، اما مهم است که به یاد داشته باشید که استعداد های شما غالباً مواردی هستند که از آنها لذت نمیبرید و یا مواردی هستند که حتی به آنها فکر نمیکنید. به همین دلیل مهم است که نگاهی دقیق به آنچه در واقع در آن مهارت دارید، داشته باشید.
در مورد چیزهایی فکر کنید که به طور طبیعی به سمت شما میآیند. چیزهایی که شما با آن کشمکش نمیکنید. آیا تابحال خودتان را در حالی یافتهاید که به کسی بگویید "هرگز، اگر آن را انجام دهم برای من آسانتر است" یا "اینجا، بگذارید در این مورد به شما کمک کنم" این رفتارها معمولا بیانگر چیزی است که شما در آن مهارت دارید و درباره آن چیزهای زیادی میدانید.
9.کتابهایی که میخوانیم و دورههایی که در آن شرکت میکنیم.
رسانههایی که ما استفاده میکنیم چیزهای زیادی درمورد آنچه که برایمان ارزش است بیان میکنند، اما آنچه متعلق به خودمان است (هویت واقعیمان) حتی چیزهای بزرگتری را بیان میکنند. من بسیار آگاه هستم که چه کتابهایی را در مترو میخوانم زیرا میدانم که در رفت و آمد صبحگاهی خود چیزی پنهان درباره خودم را کشف میکنم. با نگاهی به کل مجموعههای خود، یک ایده طنین انداز چیست؟ این احتمالاً چیزی است که آتش درون شما را روشن میکند. بیشتر در این مورد جستجو کنید، آیا یک کنفرانس، کلاس آنلاین، کارگاه آموزشی وجود دارد که بتوانید برای کشف استعداد هایتان در آن شرکت کنید؟ چگونه میتوانید با کسانی ارتباط برقرار کنید که از همان چیزهایی که شما میپسندین لذت میبرند؟ خواندن کتاب و گذراندن دورههای کشف استعداد به شما کمک میکند که طبق استعداد خود پیش بروید و ما به شما دوره کشف نقاط قوت دکتر علی میرصادقی را که ترم چهارم از دوره شکوفایی است، پیشنهاد میکنیم.
استعداد تو کشف کن | انسانی که نابغه آفریده شده است
در سال 2006 تحقیقاتی در ایرلند، در زمینۀ استعداد انجام شد که نتایج تکان دهندهای به بار آورد. این تحقیق ثابت کرد 98 درصد انسانها با استعداد خاصی به دنیا میان، ولی فقط 20 درصد مردم بالای 20 سال همچنان با استعداد هستند. این نتایج به طرز عجیبی دلهره آوره، چون نشون میده این ما هستیم که انتخاب میکنیم با استعداد بمونیم و یا استعداد هامونو تو نطفه خفه کنیم. خداوند به 98 درصد از ما اختیار و امکانات با استعداد بودن عطا نموده ولی انسانها با عدم آگاهی و ضعف اعتماد به نفس و یا با بیحوصلگی و تنبلی استعدادهای خودمون رو نادیده میگیریم و در نهایت تا بیست سالگی اونها رو از بین میبریم.
پس وظیفه خطیری تا سن 20 سالگی به عهده انسان ها نهاده شده و اون کشف استعداد و پروراندن استعدادهای ماست.
شاید خیلیها فکر کنند کشف استعداد و کشف نقاط قوت تنها در پیدا کردن شغل و تحصیل و ... مفید است، در صورتی که اینطور نیست و کشف نقاط قوت و استعداد قطعا به بهبود رابطه عاطفی هم کمک میکند. در همین رابط ویدیو زیر که از ترم چهارم دوره خودشکوفایی به نام کشف نقاط قوت انتخاب شده است را ببینید.
آرزو و باروری استعداد ها گام بعدی کشف استعداد
آبراهام لینکلن در یکی از جملات خود میگوید" قدرت شگفت انگیز نیروهای خلاق و استعدادهای نهفته آدمی، هنگامی آشکار میشود که نیازی حیاتی، تواناییهای او را به فعالیت وا دارد و کشش و آرزویی سراپای وجودش را به جنب و جوش درآورد."
چند وقت پیش داشتم به یکی از سخنرانیهای دکتر الهی قمشهای گوش میدادم، که در همین زمینه میفرمودند: اگر خداوند آرزویی رو در دل تو نهاده، بدون که به آن میرسی و استعدادش هم برایت گقرار داده است. و یک مثال با مزهای هم برای آن آورده بودند، اینکه "هیچ بزغالهای وقتی به دنیا میاید آرزو نمیکند که رئیس دانشگاه هاروارد شود، در واقع مفهوم جمله از نظر روانشناسی همین است که استعدادها با آرزوها شکفته و نمایان میشوند. هر چند که علم جدید روانشناسی اعتقاد دارد خواستن لزوما به معنای توانستن نیست ولی قطعا به این معنا میتواند باشد که اگر آرزویی داری، با باروری استعدادهایت میتوانی به آنها دست پیدا کنی.
یه سوال : دقیقا چه کاری رو نمیتونی انجام بدی؟
اکثر آدمها هیچ تلاشی برای این که بدانند چه چیزی برایشان مهم است نمیکنند و سعی مینمایند به چیزهایی برسند که هیچ معنیای برایشان ندارد یا کاری را انجام میدهند و یا رشتهای را میخوانند که پدر و مادر و اطرافیان و دوستانشان معتقد هستند خوب است. اما چیزی وجود دارد که میتواند آنها را به زندگی بازگرداند، این که بدانند در چه زمینهای استعداد دارند و کشف استعداد کنند، همینکه آن را بشناسید میبینید چیزیست که با همه روحیات شما سازگار است، با ارزشهای شما و انچه که هویت شما را تشکیل میدهد. اینجاست که باید با خودت جمله " افسانهات را زندگی کن " را تکرار کنی، چون اگر ندانید که دنبال چی هستید، هیچ وقت نمیتوانید به آن برسید. انجام غیر ممکنها و گذر از محدودیتها، دو دلیلی هستند که اغلب مردم به خاطر آن کاری را انجام نمیدهند یا در نیمه راه نا امید میشوند. اولا با خود میگویند نمیتوانم انجامش بدم یا اینکه آدمهای دور و برشان میگوند که نمیتوانند از پس انچه که میخواهند بر بیایند. به هر حال باید این را باور کنی که چه تسلیم و نا امید شویم و چه اصلا شروع به انجام کاری نکنیم، هر کاری غیر ممکن است، مگر اینکه شروعش کنی. هر اختراعی و هر چیز جدیدی که در دنیا خلق میشود به نظر مردم در ابتدا احمقانه به نظر میرسد. برای راجر بانیستر به لحاظ فیزیکی غیر ممکن بوده است که چهار مایل را با دویدن در یک دقیقه طی کند. اما راجر باورش کرد و انجامش داد و اما در نهایت چه شد؟ دو ماه بعد 16 نفر دیگر این رکورد را شکستند. چیزهایی که در سرمان داریم و فکر میکنیم غیر ممکناند، اغلب جایی منتظرند که ما انجامش دهیم به شرطی که محدودیتها را نادیده بگیریم.
نیازی نیست رکورد ماراتون را بزنیم، فقط باید بتوانیم ناممکن هایمان را ممکن کنیم. که با قدمهای خیلی کوچک ما استارت میخورد و بهترین کار برای عملی کردنشان پر کردن آدمهاییست که مشتاقاند و اشتیاقهای مشترکی با ما دارند. با سریعترین چیزهایی که فکر میکنید نمیتوانید از پسشان بر بیایید و با افرادی که قبلا از پس همان کارها بر امدهاند، شاید شما هم این جمله معروف جیم مون رو شنیده باشید: شما میانگین 5 نفری هستید که بیشترین وقتتان رو با آنها میگذرانید و در طول تاریخ بزرگترین ترفند برای موفقیت از هر جایی که هستی تا هر کجایی که میخواهی باشی، افرادی هستند که انتخاب میکنی تا با آنها در تعامل همیشگی باشی، انها همه چیز را عوض میکنند. تحقیقها نشان داده است که 10 درصد از آدمها کاری را انجام میدهند که دوستش ندارند. این یعنی بیشتر آدمهای دور و بر ما، ما را از دنبال کردن چیزی که در موردش استعداد داریم و برایمان مهم است باز میدارند. نیازی نیست اهدافتان را تغییر دهید، حتی اگر استعداد شما کوبلن دوزیست قطعا میتوانی یه اجتماع چند صد نفری از دیوونههای کوبلن دوزی را پیدا کنی و محیطت را با انها بسازی.قرار نیست همهی ما تبدیل شویم به استیو جابز یا گاندی، فقط باید کاری را انجام دهیم که برایمان مهم است و استعدادش را داریم و تاثیری را بگذاریم که فقط و فقط از خودمان بر میاید. گاندی: ابتدا نادیدهات مینگارند، سپس به سخرهات میگیرند، بعد به جنگ با تو برمیخیزند آنگاه پیروز میشوی.
نتیجه گیری
هر چیزی فقط تا زمانی غیر ممکن است که کسی انجامش بدهد، میتوانی با آدمهایی باشی که بهت اشتیاق انجام هدفت را میدهند، مسئولیت ما روی زمین این است که به دنیا نشان بدهیم که چیزهایی که روزی غیرممکن به نظر میرسیدند خیلی زود عادی میشوند. پس باید روی خودمان کار کنیم، باید اراده داشته باشیم و دست به اکتشاف استعدادهایمان بزنیم، و آن زمان است که تغییر شروع میشود و در نهایت باید از خودمان بپرسیم چه کاری را نمی توانید انجامش بدهید؟ کشفش کنید، با آن زندگی کنید، نه فقط برای خودتان، بلکه برای هر کسی که در زندگی و اطراف شماست. برای مردم دنیا، چون این همان نقطه شروع تغییر دنیاست! در انتها پیشنهاد میکنیم پادکست کشف نقاط قوت و استعداد را نیز بشنوید.
در همین زمینه دوره شکوفایی به همراه ۱۰ جلسه مشاوره به شما بسیار کمک خواهد کرد:
دوره هشتاد ساعته غیرحضوری در ۸ ترم | شکوفایی
این دوره مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر و بر اساس آموزههای رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا و پدر روانشناسی مثبتنگر (دکتر مارتین سلیگمن) میباشد و اکثر درسهای آن توسط پژوهشهای فرا تحلیل و دانشگاهی به اثبات رسیده است.
در صورتی که امکان شرکت در دوره را ندارید کتاب زیر را بخوانید :
کتاب ۴۴۰ گام به سوی شکوفایی
این کتاب ارزشمند به 24 جاده ای که برای رسیدن به سر منزل شادی و خوشبختی لازم است از آن بگذریم، پرداخته و برای آن 440 گام معرفی میکند مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید
کتاب ۴۴۰ گام به سوی شکوفایی
این کتاب ارزشمند به 24 جاده ای که برای رسیدن به سر منزل شادی و خوشبختی لازم است از آن بگذریم، پرداخته و برای آن 440 گام معرفی میکند