دو مورد دیگر از اختلالات شخصیت که در دسته A اختلالات شخصیتی قرار می گیرند، اختلال شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوتایپال (Schizoid and Schizotypal Personality Disorders) هستند که در این مقاله ابتدا به توضیح اختلال شخصیت اسکیزوئید، علائم و نشانه های آن و در ادامه به معرفی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال خواهیم پرداخت.
اختلال شخصیت اسکیزوئید:
الگوی بیتفاوتی نسبت به روابط اجتماعی، با محدودیت بیان احساسات و تجربهی عاطفی، نمایانگر اختلالی است تحت عنوان اختلال شخصیت اسکیزوئید. اشخاص مبتلا به این اختلال به ندرت احساس میکنند که مشکلی در آنها وجود دارد. این اختلال در اوایل بزرگسالی، خود را از طریق انزوا طلبی اجتماعی و عاطفی که مانع از ایجاد روابط نزدیک با دیگر افراد میشود، نشان میدهد. اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید قادر به فعالیت در زندگی روزمره خود هستند؛ اما روابط معناداری با دیگران برقرار نمیکنند. این افراد معمولا تنها و گوشهگیر هستند و ممکن است مستعد خیال پردازی و یا داشتن پیوند نزدیک با حیوانات باشند. معمولا علاقهمند به انجام کارهای گروهی نیستند و کار با دیگران برای آنها غیرقابل تحمل است، اما در مشاغلی که انفرادی است، نسبتا خوب ظاهر میشوند.
شواهد و تحقیقات ژنتیکی نشان دهندهی قرابت و نزدیکی این اختلال با اختلال اسکیزوفرنی میباشد، دوری از اجتماع از ویژگیهای بارز هر دو اختلال است، اما تفاوت مهمی که بین این دو اختلال وجود دارد این است که در اختلال شخصیت اسکیزوئید فرد ارتباطش با واقعیت را از دست نمیدهد. اختلال اسکیزوئید میتواند جنبههای اجتماعی، خانوادگی، شغلی، تحصیلی و ... زندگی فرد را تحت تاثیر قرار بدهد. متاسفانه ابراز احساسات برای مبتلایان به این اختلال بسیار مشکل است، دوستان بسیار کمی دارند و اغلب ازدواج نمیکنند. کار کردن برای آنها در موقعیتهایی که نیاز به تعامل یا مهارتهای اجتماعی زیاد دارد، بسیار مشکل است.
علائم و ملاک های تشخیص بر طبق راهنمای تشخیصی اختلالات روانی (DSM-5):
بی علاقگی نسبت به روابط اجتماعی و محدودیت ابراز هیجانات که با حداقل چهار مورد از موارد زیر مشخص میگردد:
روابط نزدیک را دوست ندارد و از آن لذت نمی برد.
از فعالیتهای اجتماعی که مستلزم ارتباط قابل توجه با افراد دیگر است، اجتناب میکند.
اکثر مواقع فعالیتهای انفرادی را انتخاب میکند.
عدم علاقه و یا علاقه کم به تجارب جنسی با شخص دیگر.
دوست صمیمی و نزدیکی غیر از بستگان درجه یک خود ندارد.
نسبت به تعریف و تمجید و یا انتقاد بیتفاوت است.
از لحاظ عاطفی سرد و یا بیعاطفه به نظر میرسد.
از تعداد کمی از فعالیتها لذت میبرد.
علت دقیقی برای اختلال اسکیزوئید یافت نشده اما از آنجایی که در شکلگیری شخصیت انسان عوامل متعددی چون توارث، محیط، تجربیات کودکی، آموزش و تعاملات اجتماعی دخیل هستند، میتوان گفت تمام این موارد ممکن است نقشی در ایجاد اختلال شخصیت اسکیزوئید داشته باشند. افرادی که دچار این اختلال هستند ندرتاً به دنبال درمان خود هستند و معمولا زمانی که اختلال زمینههای مختلف را تحت تاثیر قرار میدهد، در صدد درمان بر میآیند.
روشهای درمان اختلال شخصیت اسکیزوئید:
اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید ممکن است به دلیل عدم علاقه به ایجاد ارتباط با دیگران از جمله پزشکان، هرگز تمایلی به درمان نشان ندهند و یا آن قدر به زندگی بدون عواطف و تنهایی عادت کرده باشند که علاقهای به تغییر شرایط و یا توانایی تغییر آن را نداشته باشند. برخی ممکن است موافقت کنند با اصرار یکی از نزدیکان در صدد کمک گرفتن از یک متخصص بهداشت و روان بربیایند.
گزینههای درمان اختلال شخصیت اسکیزوئید عبارتند از:
روان درمانی : CBT یا درمان شناختی – رفتاری میتواند به شخص کمک کند تا باورها و رفتارهایی که مشکل ساز است را تغییر دهد. معمولا درمانگری که در این زمینه کار میکند، متوجه نیاز فرد به فضای خصوصی است و به دشواری صحبت کردن با وی در مورد زندگی شخصیاش اشراف کامل دارد و میتواند شرایطی را فراهم کند که شخص راحت تر بتواند در این زمینه شروع به صحبت کردن کند.
گروه درمانی : این درمان میتواند به شخص کمک کند مهارتهای جدید بین فردی را تمرین کند و با دیگران تعامل داشته باشد، به مرور گروه درمانی میتواند یک ساختار حمایتی فراهم کند و مهارتهای اجتماعی را نیز افزایش دهد.
دارو درمانی : برای درمان اختلال شخصیت اسکیزوئید داروی خاصی وجود ندارد، اما میتوان از داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی به عنوان داروهای کمکی با تجویز متخصص استفاده نمود.
حتما بخوانید
پارانویا یک وضعیت چالش برانگیز روانی است که با بی اعتمادی و سوءظن شدید تعریف شده و با الگوهای فکری، رفتاری و عملکرد روزانۀ فرد تداخل دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این اختلال پیشنهاد میشود مقاله زیر را مطالعه کنید.
اختلال شخصیت پارانوئید | از علائم تا درمان
عوامل خطرساز اختلال شخصیت اسکیزوئید:
داشتن والدین و یا بستگان نزدیک مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید، اسکیزوتایپال و یا اختلال اسکیزوفرنی، همچنین داشتن والدینی که به نیازهای عاطفی کودک به سردی پاسخ دهند و یا نسبت به وی بیتوجه باشند، میتواند از عوامل دخیل در ایجاد این اختلال باشد. اگر در خانواده فردی دارید که مبتلا به اختلال اسکیزوئید است، میتوانید با اجتناب از قضاوت، صبور بودن و تشویق فرد برای اقدام به درمان به وی کمک کنید. از تلاش برای تحت فشار قرار دادن وی جهت شرکت در فعالیتها و یا ایجاد روابط جدید که باعث شود شخص احساس ناراحتی کند، خودداری کنید و در عوض، به دنبال فعالیتهایی باشید که بتوانید وی را همراهی کنید تا در ارتقاء مهارتهای میان فردی موفقتر عمل کند. این اختلال معمولا پایدار، مزمن و مادام العمر است، اما با حمایت و درمان موثر، اشخاص مبتلا به این اختلال میتوانند زندگی بهتری را پیش رو داشته باشند.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال:
این اختلال نیز مانند سایر اختلالات شخصیت، الگوی طولانی مدت از رفتار و تجربه است. افراد مبتلا به اختلال اسکیزوتایپال تنهایی را ترجیح میدهند و تا جایی که امکان داشته باشد، از دیگران فاصله میگیرند. تفکر آنها اغلب غیرمنطقی است، رفتارهای عجیب و غریب از خود بروز میدهند و ایدههای غیر معمول آنها با ایده های غالب، سازگار نیست. آنها خود را دارای قدرت ویژه میدانند و ادعا میکنند با نیروهای غیبی در ارتباط هستند. اشخاص مبتلا به اختلال اسکیزوتایپال ممکن است نسبت به احساسات خود آگاهی چندانی نداشته باشند، اما نسبت به احساسات منفی دیگران مانند خشم بسیار حساس هستند. آنها هم در درک انگیزه و پنداره خود و هم در شناختن انگیزه و رفتار دیگران با مشکل مواجه اند و سردرگمیای که در مورد خود و دیگران دارند را به بیاعتمادی نسبت میدهند که باعث میشود در برقرای ارتباط و تعامل نزدیک با دیگران دچار مشکل شوند.
از لحاظ مشابهت با دیگر اختلالات، میتوان گفت اختلال اسکیزوتایپال ما بین اختلال شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوفرنی قرار گرفته است، طبق شواهد موجود قرابت و نزدیکی زیادی به لحاظ بیولوژیکی بین این اختلالات وجود دارد. در موارد شدید ممکن است این اختلال با اختلال اسکیزوفرنی که در آن شخص ارتباط خود را با واقعیت از دست میدهد، اشتباه گرفته شود. این در حالیست که افراد اسکیزوتایپال ممکن است دورههای کوتاهی از روان پریشی همراه با توهم را تجربه کنند، اما این دورهها به اندازه اسکیزوفرنی طولانی، شدید و مکرر نیست. دقت داشته باشید که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی را به طور کلی نمیتوان از خیالات خود دور کرد اما این امر در رابطه با اشخاص اسکیزوتایپ صدق نمیکند. تغییرات در نحوه عملکرد مغز، وراثت، تاثیرات محیطی و رفتارهای یاد گرفته شده میتواند در ایجاد این اختلال نقش داشته باشند. بطور کلی این اختلال در خانواده بیماران و بستگان تنی افرادی که دچار اختلال اسکیزوفرنی هستند، شایعتر است.
علائم و نشانه ها برطبق راهنمای تشخیصی اختلالات روانی (DSM-5):
الگوهای فراگیر کمبودهای اجتماعی بعلاوه تحریفهای شناختی و عجیب و غریب بودن رفتار که با پنج مورد از موارد زیر خود را نشان میدهد:
افکار انتساب به خویشتن (رویدادها و گفته های دیگران را به خود نسبت میدهند)
عقاید عجیب و غریب و یا تفکر جادویی که بر رفتار تاثیر می گذارد و با هنجارهای فرهنگی هماهنگ نیست
تجربیات ادراکی غیرعادی
تفکر و گفتار عجیب و غریب
بدگمانی یا افکار پارانوئید
عاطفه نامتناسب با موقعیت و محدود
رفتار و ظاهر غیرمتعارف و غیرعادی
نداشتن دوستان صمیمی و نزدیک به جز بستگان درجه یک
اضطراب اجتماعی مفرط که با آشنایی کاهش نمییابد و این ترسها، بیشتر با بدگمانی همراه است تا ترس از قضاوت.
تمام اختلالات شخصیت مزمن و پایدار هستند و برخلاف اختلالی مانند افسردگی، علائم آنها به صورت دوره ای ظاهر نمیشود، بلکه به طور مداوم وجود دارد.
روشهای درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال:
راهی برای جلوگیری از این اختلال وجود ندارد؛ اما مداخله زود هنگام ممکن است علائم را کاهش دهد و عملکرد طولانی مدت را بهبود بخشد. معمولا برای درمان افراد اسکیزوتایپال دو راه روان درمانی و دارو درمانی پیشنهاد میشود:
روان درمانی: از آنجایی که این افراد از برقراری روابط ناخشنود هستند، ممکن است روان درمانی برای آنها دشوار باشد؛ لذا درمانگر باید بتواند یک رابطهی قابل اعتماد بوجود آورد و دقت کند تا سهواً افکار، عقاید، مراسم جادویی و ماوراء طبیعی آنها را مسخره نکرده و موضعگیری خاصی در برابر باورهای آنها نداشته باشد.
معمولا با تجویز روان پزشک میتوان از داروهای ضد روان پریشی برای مقابله با افکار انتساب به خود، خطاهای ادراکی و دیگر علائم استفاده کرد. همچنین اگر در شخص افسردگی مشاهده شود، داروهای ضد افسردگی نیز میتوانند مفید باشند.
بطور کلی افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیاز دارند تا مهارتهای اجتماعی را فراگیرند. به عنوان مثال، میتوان برای آنها توضیح داد که چرا برخی از رفتارها توسط دیگران بی ادبانه تلقی میشود. این گونه آموزشها میتواند اشخاص مبتلا را متوجه رفتار خود کند و گام موثری در جهت بهبود تعاملات اجتماعی آنان باشد. این افراد به حمایت زیادی از طرف خانواده و نزدیکان خود نیاز دارند، تا بتوانند از تواناییهای خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنند.
منابع: