یک مورد دیگر که در دستهی اختلالات شخصیتی قرار میگیرد، اختلال شخصیت مرزی است. همان طور که از نامش پیداست، این شخصیت در مرز همه چیز قرار دارد؛ مرز میان شادی و غم، خشم و آرامش، عشق و نفرت و ... . در ادامهی این مقاله، با این نوع از اختلالات شخصیتی و همچنین راهکارهای مواجه شدن با این نوع شخصیت ها آشنا خواهید شد.
شما در این مقاله با اختلال شخصیت مرزی و همچنین علائم و ویژگیهای آن آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.
اختلال شخصیت مرزی Borderline Personality Disorder:
فرد دارای اختلال شخصیت مرزی، فردی است که شاید در نظر اول به جهت هیجانات آنیاش دیگران را جذب خود کند، اما در روابط عمیق و طولانی مدت دردسر آفرین میشود. همان طور که از نامش پیداست، این شخصیت در مرز همه چیز قرار دارد؛ مرز میان شادی و غم، خشم و آرامش، عشق و نفرت. نوسانات خلقی مکرر و ناگهانی ویژگی بارز وی است. درست زمانی که خلقشان شبیه هوای آفتابی است، در لحظه امکان بارش باران و رعد و طوفان هست! ثبات واژهای است که در فرهنگ لغت ذهنشان جایی ندارد. رفتارها و احساساتشان قابل پیش بینی نیست و بی فکر و ناگهانی عمل میکنند. افراد مبتلا در حقیقت مرزی ندارند و محدودیتها را به راحتی زیر پا میگذارند. به اصطلاح ترمز هیجانی و روانی ندارند. آنچه را لحظه ایجاب میکند، انجام میدهند و همیشه برایش توجیهات احساسی دارند. این خصیصه آنها را شاید بشود حالت اغراق آمیزی از دمدمی مزاج بودن توصیف کرد.
به جهت ویژگیهای ذکر شده، روابط عاطفی آنها نیز با تنشهای فراوانی رو به روست. طرف مقابل خود را در حالت بهت و گیجی نگه میدارند و یک احساس بلاتکلیفی دائمی به او میدهند. زمان جدایی واکنشهای شدیدی دارند و به در و دیوار میزنند. در واقع نه قادرند امنیت لازم در رابطه را ایجاد کنند و نه وقت خداحافظی به راحتی کنار میروند. زود عاشق و زود فارغند و دائما از بیوفایی یاران گذشته شکوه میکنند. قادر نیستند رفتارهای اغراق شدهی خود را ببینند و همیشه از همه طلب کارند. فرد دارای اختلال شخصیت مرزی تنهایی غم انگیزی دارد و همواره از تنها بودن میگریزد. به دیگران وابسته است حتی اگر از کسی متنفر باشد. ترس از تنهایی او را به دوستی با غریبهها سوق میدهد. ظرف چند ساعت و چند روز با کسی که هرگز نمیشناخته، شبیه دوستان چندین و چند ساله رفتار میکند و هر آنچه دارد روی دایره میریزد. گاهی این دوستیها به سرعت به رابطه جنسی منجر میشود و شوری مضاعف میگیرد. با او هرگز تعادل را تجربه نمیکنید و مانند قایقی بر امواج بالا و پایین میشوید. او در ارتباط با نزدیکانش زود از کوره در میرود و پرخاشگری فراوان بروز میدهد. خطای تفکر انتساب به خود دارد؛ یعنی همه چیز، مثلا هر حرفی را که بشنود، شخصی میکند و به خودش نسبت میدهد. هر رفتاری از جانب دیگران را در ارتباط با خود تفسیر میکند و همین زمینه درگیریهایش میشود. افسردگی، هیجان دیگری است که با آن دست به گریبان است. ریشهی این غم، احساس بیهویتی مستمری است که دارند. او به هیچ چیز و هیچ کس متعهد نمیشود. همواره در تعلیق به سر میبرد و نمیداند کیست و چه میکند. با وجود این که به شدت وابسته میشود، وابستگیاش دوامی ندارد یا با خصومت در میآمیزد. گویی یک جریان ثابت تهی بودن در اعماق روانش جاری است و تنها گلهمندی و شکایتهایش است که به سطح میآید.
ویژگیهای بالینی اختلال شخصیت مرزی:
برای گرفتن تشخیص بالینی اختلال شخصیت مرزی، حضور حداقل پنج مورد از موارد زیر در فرد ضروری است:
اختلال هویت دارد و نمیتواند هویت ثابتی برای خود برگزیند. به عبارتی هر لحظه به رنگی تازه در میآید.
تقریبا همیشه احساس خلاء میکند و با نوعی پوچی مزمن درگیر است.
برای اینکه دیگران او را واقعا یا به زعم خودش ترک نکنند، مستاصلانه تلاش میکند.
روابط میان فردی بیثبات و پر تنش دارد و طرف مقابل را یا فردی بسیار خوب و آرمانی میبیند، یا بیاندازه پست و بیارزش. به عبارتی نگرش سیاه و سفید دارد.
رفتارهای انتحاری و خودتخریبی دارد. ژست و حالت خودکشی میگیرد، تهدید به خودکشی میکند و رفتارهای خودزنی نشان میدهد.
از لحاظ هیجانی و احساسی ثبات ندارد؛ زیرا خلق او به شدت واکنشی است. بدون فکر کردن به موضوع، خلقش تغییر میکند. برای مثال، با یک اتفاق کوچک از حالت ملال یا بیقراری، به سرعت به شادمانی میرود و بالعکس.
خشم او تناسبی با محرک ندارد. ممکن است مسالهای جزئی او را تا بالاترین حد خشم ببرد. زیاد عصبانی میشود و دعواهای مکرر دارد.
افکار بدبینانهای دارد که در اثر استرس شدت مییابد. گفتار و رفتار بقیه را سوء تعبیر میکند.
حداقل در دو زمینه از زمینههای زیر رفتار تکانشی، یعنی عجولانه و حساب نشده دارد: خرج کردن پول، آمیزش جنسی، سوء مصرف مواد، رانندگی بیپروا و پرخوری.
در ذهن شخصیت مرزی چه میگذرد؟
به نظر میرسد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، جستجوی هویت خود را در نوجوانی پشت سر نگذاشتهاند و در بزرگسالی هنوز دربارهی هدفهای زندگی خود سرگردانند. بنابراین هویت خود را در هویت افرادی که به آنها نزدیک هستند ترکیب میکنند. آنها به دیگران اتکا میکنند تا در کنارشان احساس کامل بودن و ارزشمندی کنند. متاسفانه علیرغم تلاشی که برای اطمینان آفرینی و جلب اعتماد به خرج میدهند، ناکام میمانند و همه را از خود میرانند. نتیجه این میشود که احساس ناراحتی و سردرگمی در درونشان شعله میگیرد و به طور فزایندهای پرتوقع، دمدمی و بیباک میشوند. ادامهی این شیوه رفتاری سبب میگردد نشانههای این اختلال به صورت چرخهای تکرار شوند و گاه شدت نشانهها تا حدی بالا میرود که فرد نیاز به بستری شدن پیدا میکند. اصطلاحی که متخصصان اغلب برای توصیف شیوه ارتباطی افراد مبتلا به این اختلال به کار میبرند دو نیمه کردن یا splitting است؛ بدین معنی که دل مشغولی آنها به جلب محبت و فوران عواطف، هنگامی که محبت از آنها دریغ میشود، به راحتی فروکش کرده و به خشم و نفرت شدید بدل میشود. آنها این دو مقولگی "یا همه چیز یا عالی است یا افتضاح" را نه فقط به روابط، که به سایر جنبههای زندگیشان سرایت میدهند. از آنجایی که رفتارهای آنها منجر به فاصله گیری دیگران، از دست دادن شغل یا موقعیت اجتماعی میشود، نا امیدی شدیدی را تجربه میکنند. فشار روانی ناشی از این نا امیدی، رفتارهای خود تخریبی را در آنان بر میانگیزد. بنابراین به جرح خویشتن و شبه خودکشی ها متوسل میشوند. بدین طریق محبت از دست رفتهای را به سوی خود فرا میخوانند یا با ایجاد درد جسمانی به خودشان میفهمانند که واقعی هستند و وجود دارند. این عمل در حقیقت یک ژست است، نه میل واقعی به مردن.
آغاز و پایان شخصیتهای بدون مرز:
نشانههای اختلال شخصیت مرزی با چند عامل زیستی ارتباط دارند. در مناطقی از مغز که در پردازش و تنظیم هیجان دخیل هستند و نیز هورمونهای دخیل در تنظیم پاسخهای هیجانی، اشکالاتی مشهود است. با این وجود باید گفت نقش عوامل محیطی و تربیتی نیز کمتر از آسیب پذیری توارثی نیست. افراد مبتلا به شخصیت مرزی در تحمل آشفتگی با محدودیتهای درونی مواجه هستند. آنها بیش از دیگران از موقعیتهای تنشزا نفرت دارند، هرچند بسیاری مواقع خودشان تنش آفرین هستند. وقتی دچار اندوه میشوند، احساساسات ناخوشایند بیشتری دارند و وقتی مشکلی پیش میآید، کنترل خشم برایشان سختتر است. تجربیات اوایل کودکی در پیدایی این ناتوانی دخیل هستند. کودکانی که مورد غفلت، بیمهری شدید و سوءاستفادههای ناگوار احساسی، جسمی و جنسی قرار داشتهاند، آنهایی که با مشکلات زناشویی یا روانپزشکی در خانواده رو به رو بودهاند، کودکانی که شاهد رفتارهای خشونت آمیز و کنترل نشده، روابط جنسی آشکار و هر گونه تجارب آسیبزای دیگر بودهاند و کودکانی که هیجاناتشان در زمان خود به رسمیت شناخته نشده و از همدلی دیگران برخوردار نبودهاند، میتوانند گرفتار نشانههای این اختلال شوند.
درمانگران برای کمک به این افراد، آنها را با رفتار مشکل آفرینشان مواجه میسازند و به تدریج به سمت کنترل بیشتر بر احساس و رفتارشان سوق میدهند. گاهی با ایفای نقش والد کمک میکنند فرد آسیب دیده از نو روشهایی را برای حل مشکلات خود پیدا کند. بعد از ایجاد رابطۀ درمانی مناسب، تکنیکهای مدیریت هیجانی و افزایش تابآوری به این افراد فرصت میدهد زندگی متعادلتر و بی دردسرتری را بسازند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با گذشت زمان میتوانند از جهت شدت نشانهها بهبود یابند، اما این زمانی خواهد بود زندگی آنها از نیمه گذشته و فرصتهای بیشماری از دست رفتهاند. اگر آنها درمان به موقع و پیوستهای را دنبال کنند، هم در نشانهها و هم عملکرد اجتماعی تغییرات مثبتی ایجاد خواهد شد و زمان از دست رفته به حداقل میرسد. اصولا افراد دارای اختلالات شخصیت تن به درمان نمیدهند، چون به مسائل خویش بینش و آگاهی ندارند و خود را محق و درست میپندارند. بنابراین داشتن کسی که آنها را در روند درمان نگه دارد ضروری مینماید.
ازدواج با شخصیت مرزی:
چه میشود که شیفته شخصیت مرزی میشوید؟ شاید بیشترین عامل جذابیت وی و شور و حرارت زیادی است که به رابطه تزریق میکند. او بیپروا عمل میکند و میتواند با رفتارهای غافلگیر کنندهی خود، شما را اغوا کند. این حالت مخصوصا در مورد مردها جذاب و خیره کننده است. با خودتان تصور میکنید هیچ کس تا به حال شما را این گونه دوست نداشته است! شما در آغاز بسیار مورد تحسین خواهید بود. تملقهای جانانه و سرمست کنندهاش به شما احساس الهه بودن خواهد داد. بدبختانه این دوران طلایی دیری نمیپاید و افت و خیزهای رابطه نمایان میشوند. سیلیِ واقعیت شما را از خواب خواهد پراند. خوشحالی و وجد و هیجان مفرط رابطه جنسی، جای خود را به خشم و برآشفتگی و سکوتهای قهرآمیز میدهند. کسی که شبتان را رویایی میکرد میشود سلطان کابوسهایتان. این شخصیت طوفانی حالا دیگر آرامشتان را کاملا بر هم زده است. شاید بابت رفتارهای او خودتان را سرزنش کنید و گمان باطل ببرید چه اشتباهی از شما سر زده که این چنین ورق برگشته است! رابطه عاشقانه با شخصیت مرزی از همان ابتدا محکوم به شکست است. حتی برخی روانشناسان از پذیرفتن این افراد به عنوان درمانجو خودداری میکنند، چون کنار آمدن با آنها بسیار دشوار و تعیین حد و مرز منطقی در روابط میان فردی برای آنان، مانند یک جنگ و جدال همیشگی است. او هر حد و مرزی را نادیده میگیرد. درست زمانی که به شما قول داده است و حس میکنید رابطه در حال بهتر شدن است، دست به کارشکنی میزند. در نهایت مجبورید دربارهی ماندن یا قطع رابطه خود با این شخصیت تصمیم گیری کنید.
راهکارهای کنار آمدن با شخصیت مرزی:
ممکن است وسوسه شوید که فکر کنید وجود عشق کافی خواهد بود، اما به هیچ وجه این طور نیست. اگر قصد ادامۀ رابطه با شخصیت مرزی به عنوان همسر را دارید، هر چه زودتر او را به جلسات درمانی بکشانید و از یک روانشناس حرفهای کمک بگیرید.
شما در مسیری قرار دارید که ممکن است با خرابیهای بیشمار مواجه شوید. همسر شما در ویران کردن رابطهاش استاد است و کوچکترین ارزشی برای سعادتی که میتواند داشته باشد قائل نیست. همیشه انتظار رفتارهای طوفانی او را داشته باشید. با این شناخت، کمتر حالت تدافعی به خودتان خواهید گرفت.
بایستی به ایفای نقش حمایتی برای او تن بدهید. او خود را فردی ناقص و بی ارزش می بیند و یکسره ترس این را دارد که مبادا ترکش کنید و چون کودک آسیب پذیری تنها بماند. اگرچه دانستن این حقیقت که او برخی اوقات شما را از دریچه ذهن یک کودک میبیند پسندیده و زیبا نیست، اما به شما کمک میکند رفتارهای عجیب و ناپختهاش را درک کنید. بدین ترتیب عکس العملهایی نشان دهید که کمتر برایش آزارنده است و بیشتر سازنده.
به رفتارهای خود ویرانگرش دامن نزنید. وقتی تظاهر به خودکشی میکند، وحشت نشان ندهید و سعی نکنید متقاعدش کنید. هنگام تهدید به خودکشی در مقابلش حالت تضرع نگیرید. طوری رفتار نکنید که انگار دارید به خاطر تهدیدها و فریبکاریهایش به او پاداش میدهید. برای پاسخ به چنین رفتارهایی برنامهای از پیش تعیین شده داشته باشید و با خودش نیز در میان بگذارید. تماس گرفتن با روان درمانگرش، اطلاع به پلیس و آگاه کردن اعضای خانواده و دوستان میتواند از جمله اقدامات موثر در برنامه شما باشد. اما تمام این کارها باید به آرامی، آزادانه و به شکلی قراردادی صورت بگیرد تا او نتواند از موقعیت به دست آمده به نفع حالتهای روانیاش بهره ببرد. با این روشها به او این پیام را میدهید که در مواقع خطر، مراقبت از تو را رها نمیکنم و مطمئن خواهم شد کمکهای لازم را دریافت میکنی، اما این رفتارت برای من مطلوب نیست.
سعی نکنید با خشونت یا طرد کردن به رفتارهای او پاسخ بدهید. تحریک آمیز عمل نکنید و روی نقطه ضعف بزرگ زندگیش دست نگذارید.
با تفکر سیاه و سفید او مبارزه کنید. او جهان را دارای دو قطب خوب مطلق و بد مطلق میبیند. در گفتگوهایتان به او یاد بدهید واقع بینانهتر بیاندیشد. او را برای پذیرفتن نقوش خاکستری در ادراک و باورهایش تشویق کنید.
قدرتهای درونش را تقویت کنید. برایش نقش ستایشگر و تشویق کننده داشته باشید. هوش، سرزندگی، شوخ طبعی، خلاقیت و مهربانی میتوانند جزو توانمندیهای این شخصیت باشند. به خاطر جلوههای بدی که از خودش نشان داده، توانمندیهایش هیچ گاه مورد ستایش قرار نگرفتهاند. این کار بر ساختن حرمت نفس او اثر زیادی خواهد گذاشت.
حتما بخوانید
پارانویا یک وضعیت چالش برانگیز روانی است که با بی اعتمادی و سوءظن شدید تعریف شده و با الگوهای فکری، رفتاری و عملکرد روزانۀ فرد تداخل دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این اختلال پیشنهاد میشود مقاله زیر را مطالعه کنید.
اختلال شخصیت پارانوئید | از علائم تا درمان
منابع:
خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک. تالیف بنجامین سادوک، ویرجینیا سادوک و پدرو روئیز. ترجمه مهدی گنجی. نشر ساوالان
آسیب شناسی روانی. تالیف ریچارد هالجین و سوزان کراس ویتبورن. ترجمه یحیی سید محمدی. انتشارات روان
شناخت اختلالات شخصیتی. تالیف براد جانسون و کلی موری. ترجمه فاطمه سادات موسوی. انتشارات ما و شما