مقالات روانشناسی

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یا ACT (اکت) در واقع رفتار درمانی مبتنی بر ذهن است که از یک رویکرد منتخب شده و انسانی استفاده می‌کند تا به مردم کمک کند بتوانند با روح پلید خود بجنگند. در اصل ACT (اکت) یا همان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ، در نظریه چهارچوب رابطه‌ای (RFT) بسط داده شد و به تدریج که در همه زمینه‌های زندگی توانست به افراد مزایای کاملی را ارائه دهد، رشد پیدا کرد. برخلاف روانشناسی غرب که در درجه اول بر روی مفهوم «به‌هنجاری» سلامت کار می‌کند، روانشناسی اکت می‌پذیرد که بخشی از روان انسان به اصطلاح «نابهنجاری» نامیده می‌شود و بیشتر بر روی تغییر کردن در حین پذیرش تاکید می‌کند.
روش پذیرش و تعهد (ACT) به شما کمک نمی کند تا از باتلاقی که در آن گیر افتاده اید ، رها شوید ، بلکه می خواهد به شما بیاموزد که چگونه با این باتلاق کنار بیایید ، رنج های خود را التیام ببخشید و در جهت رسیدن به یک زندگی انسانی ، معنا دار و ارزشمند ، با قدرت و نفوذ بیشتری  پیش بروید .
در صورتی که به روانشناسی اکت علاقه دارید، (دوره روانشناسی اکت) دکتر علی میرصادقی را به شما پیشنهاد می کنیم.

آیا تاکنون به این اندیشیده‌اید که چگونه باید زندگی کنید تا بتوانید میزان رضایت خود را از زندگی بالا ببرید؟ معنای زندگی شما چیست؟ اگر، چه کاری انجام دهید می‌توانید در پایان عمر به خود ببالید و از خود و زندگی‌تان راضی باشید؟

زندگی نعمتی از طرف خداوند است. زندگی سخت و در عین حال زیباست. زندگی غیرقابل توضیح است. زندگی مانند یک بازی بدون قانون است که شما فقط باید به آن معنا ببخشید. زندگی ملاقات با افراد جدید است. زندگی یادگیری و کشف است. زندگی رسیدن به رویاهاست.

سلسله مراتب نیازهای مازلو یک نظریه انگیزشی در روانشناسی است که شامل یک مدل پنج لایه‌ای از نیازهای انسان است، که اغلب به عنوان سطوح سلسله مراتبی درون هرم به تصویر کشیده می‌شود. از پایین سلسله مراتب نیازها به بالا عبارتند از: نیازهای فیزیولوژیکی (غذا و پوشاک)، نیازهای امنیتی (آرامش)، نیازهای اجتماعی (علاقه و دوستی)، عزت نفس (احساس افتخار و موفقیت) و خودشکوفایی.

همه انسان‌ها استعدادها و نقاط قوت منحصر به فرد خود را دارند، اما کشف و توسعه فعال آنها چالش واقعی است. آیا برای شما آسان است که نقاط قوت یا ضعف خود را نام ببرید؟  

آیا با تفاوت‌های میان هوش شناختی ( Intelligence Quotient ) و هوش هیجانی ( Emotional Intelligence ) آشنا هستید ؟ یا شاید فکر می‌کنید IQ از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است..
گاهی می‌بینیم دو نفر با ضریب هوشی ( IQ ) یکسان ، از سطوح موفقیت مختلفی بهره‌مند هستند . آیا علاوه بر ضریب هوشی ، عامل دیگری در موفقیت افراد ، تاثیرگذار است؟

روانشناسی مثبت گرا چیست و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ مثبت گرایی چگونه منجر به بهبود روابط و همچنین کیفیت زندگی شما می‌شود؟ روانشناسی مثبت‌ گرا حوزه‌ای از روانشناسی می‌باشد که بر موفقیت انسان و شادی او تمرکز می‌کند و موفقیت و شادی از اهداف اصلی روانشناسی مثبت ‌گرا است. با دنبال کردن این مقاله می‌آموزید که این بار با عینک مثبت اندیشی به زندگی خود بنگرید و در سرزمین موفقیت با شادی و انگیزه‌ای بسیار، گام بردارید.

نیاز به جستجوی ارتباط موثر و برقراری روابط اجتماعی، نیاز اساسی همه انسان‌ها است. بعضی از افراد خوش مشرب هستند و بیرون از خانه ارتباط خوبی با دیگران برقرار می‌کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است آرام‌تر باشند و از همراهی با خود لذت ببرند. صرف نظر از شخصیت انسان‌ها، همه ما یک نیاز مشترک برای پذیرش توسط دیگران داریم.

امروزه انسان با استرس‌ها و اضطراب‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کند، انگار هرچقدر که زندگی بشر پیشرفته‌تر می‌شود مشکلاتش هم پیچیده‌تر می‌شود. زندگی آمیخته‌ای از شادی‌ها و دردهاست و واقعیت‌های زندگی حاکی از این است که دردها هیچگاه پایانی‌ ندارند، اهمیتی ندارد زندگی شما چقدر خوب است به هر حال دردهای زیادی هم به همراه خواهد داشت، همه ما احساسات و افکار منفی زیادی داریم اما  مهم این است که چطور می‌توان آموخت که با وجود این افکار و احساسات منفی نیز می‌توان به زندگی ادامه داد و یک زندگی معنادار و با ارزشی برای خود ایجاد کرد؟
در صورتی که به روانشناسی اکت علاقه دارید، (دوره روانشناسی اکت) دکتر علی میرصادقی را به شما پیشنهاد می کنیم.

درمان مبتنی بر شفقت (CFT) و یا شفقت درمانی ، توسط پل ریموند گیلبرت ، روانشناس بالینی پایه گذاری شد. شفقت درمانی یک درمان یکپارچه محسوب می‌شود زیرا از ابزارهای دیگر روان درمانی استفاده می‌کند. همچنین از تحقیقات و ابزارهای بودایی، عصب شناسی و درمان تکاملی استفاده می‌کند.

اعتماد به نفس و عزت نفس به نظر مشابه می‌رسند، اما با در نظر گرفتن اینکه ما در مورد خودمان چه احساسی داریم، آن دو مفهوم بسیار متفاوتی از هم هستند. در ادامه با اعتماد به نفس و عزت نفس و همچنین تفاوت میان این دو بیشتر آشنا خواهید شد.

موفقیت (نقطه مقابل شکست) دستیابی و تحقق یک هدف است. موفق بودن به معنای دستیابی به چشم اندازهای مطلوب و اهداف برنامه ریزی شده میباشد. علاوه بر این، موفقیت می‌تواند دستیابی به یک موقعیت اجتماعی خاص باشد.

اصطلاح «خودت را بشناس» آنقدر در همه جا وجود دارد و دائم در حال شنیدن آن هستیم که به کلیشه‌ای برای توسعه شخصی تبدیل شده است. لازم به ذکر است که شناخت خودمان، درک واقعی اینکه چه کسی هستیم به هیچ وجه آسان نیست. اما به راستی خودشناسی چیست؟

درماندگی آموخته شده ، در روانشناسی، حالت ذهنی است که در آن یک موجود زنده مجبور به تحمل محرک‌های بد، یا محرک‌هایی که دردناک یا ناخوشایند هستند می‌شود و نمی‌تواند یا نمی‌خواهد از مواجهه بعدی با آن محرک‌ها اجتناب کند، حتی اگر آن‌ها «قابل فرار» باشند. احتمالاً به این دلیل آن را درماندگی آموخته شده نام نهادند که فرد نمی‌تواند اوضاع را کنترل کند.
در صورتی که به روانشناسی اکت علاقه دارید، (کارگاه روانشناسی اکت) دکتر علی میرصادقی را به شما پیشنهاد می کنیم.

هوش مثبت نگر ( positive intelligence quotient ) یکی از جدیدترین علم‌های روز دنیا، ۱۰ خرابکار ذهنی را به ما معرفی می‌کند تا با شناسایی آنها بتوانیم زندگی شادتر، روابط بهتر، عملکرد و تصمیم گیری درست‌تری داشته باشیم. هوش مثبت نگر یا به اصطلاح PQ در تمام جوانب زندگی از جمله روابط عاطفی ما تاثیر به سزایی خواهد داشت زیرا همه ما گاهی در روابطمان دچار مشکلاتی می‌شویم که بعضی از آنها حاصل سوءتفاهمات، کج فهمی‌ها و سوء برداشت‌ها نسبت به طرف مقابلمان است.

چرا برخی از افراد به روانشناس خود دروغ می‌گویند؟ این امری کاملاً نامتعارف است، درست است؟ شما برای ملاقات با درمانگر خود هزینه می‌کنید، پس چه فایده‌ای خواهد داشت اگر به او دروغ بگویید؟ در ادامه‌ی این مقاله با ما همراه باشید.

برای همه ما ممکن است پیش آمد باشد که در رنج فرو رفته باشیم و لحظات سخت و دشواری را پشت سر بگذاریم اما از اطرافیان پیامی با مضمون مثبت باش دریافت کنیم. آیا تا بحال درباره مثبت گرایی سمی شنیده اید؟

مراجعین اغلب مواقع میخواهند بفهمند چرا افسرده هستند. و اغلب میپرسند که ایا دلیل افسردگیشان اتفاقاتی است که در گذشته افتاده. من شخصا فکر میکنم : ”چرا من افسرده هستم؟“ سوال خوبی است. اگر من افسرده بودم، میخواستم دلیلش را بدانم، شما چه طور؟
در صورتی که به روانشناسی اکت علاقه دارید، (دوره روانشناسی اکت) دکتر علی میرصادقی را به شما پیشنهاد می کنیم.

"دیدن و درک هیجانات، کلید سلامت روان و روابط عمیق‌تر است."

برخی از افراد در درک و بیان هیجانات خود مشکل دارند که به این حالت آلکسی تایمیا می گویند. درک هیجانات ما برای رفاه، روابط و سلامت روان مان بسیار مهم است. با یادگیری بیشتر در مورد هیجانات و تمرکز بیشتر بر آنها، می توانیم آگاهی هیجانی خود و استفاده کارا از هیجاناتمان را بهبود ببخشیم.

هم اکنون چه احساسی دارید؟ افراد با هم متفاوت هستند و ممکن است هر فردی پاسخ دادن به این سوال را آسان، تقریبا غیرممکن یا جایی در این بین بیابد. همه ما هیجاناتی داریم، اما به نظر می رسد که افراد در میزان درک و ابراز هیجانات با یکدیگر تفاوت دارند. در دهه 1970، دانشمندان واژه ای را برای مشکل درک و بیان احساسات اختراع کردند : ناگویی هیجانی.

باید بپذیریم که به راحتی می توان تنهایی را به عنوان یک اختلال تلقی کرد.

سم کار در کتاب جدیدش "همه افراد تنها" به بررسی تنهایی و داستان‌های افرادی که این احساس را تجربه کرده‌اند، می‌پردازد. این کتاب شامل داستان‌هایی از سالمندان و افراد بزرگ شده در بهزیستی است و همچنین به تجربیات شخصی نویسنده اشاره می‌کند. کار که استاد دانشگاه باث انگلستان است، مدت‌ها به مطالعه تنهایی پرداخته و معتقد است همه ما در نقطه‌ای از زندگی با تنهایی مواجه می‌شویم.

همیشه عکس های شما از خودتان با تصویری که در ذهن از خود دارید، یکسان نیست.

متن مورد نظر درباره‌ی تأثیر آینه‌ها و عکس‌ها بر درک شخص از خود است. این متن توضیح می‌دهد که عکس‌ها، مانند آینه‌ها، قادرند تصویری از خودمان را به ما نشان دهند که گاهی با تصوراتی که در ذهن داریم، تفاوت دارد. با پیشرفت تکنولوژی، تأثیر عکس‌گرفتن و تولید تصاویر بر درک از خود به شدت تغییر کرده است، به گونه‌ای که عکس‌ها می‌توانند نماینده‌ی خوبی از خاطرات ما باشند، اما این تصاویر نمی‌توانند واقعیت کامل را ارائه دهند و ممکن است تفاوت‌هایی با تجربه مستقیم ما داشته باشند.

درک ضرورت داشتن چشم اندازی برای آینده و کشف معنا
May 24, 2024

در طول تاریخ، انسان ها همواره به دنبال یافتن معنا و مفهوم زندگی بوده اند. این جستجو نه تنها در داستان ها و اسطوره های باستانی بلکه در نظریه های علمی مدرن نیز به چشم می خورد. ما به عنوان موجوداتی اندیشمند نیاز داریم تا روابط و ارتباطات جهان پیرامونمان را درک کنیم و در این مسیر، معنا را جستجو کنیم. از روانشناسی گرفته تا زیست شناسی و فرهنگ، همه و همه در تلاش هستند تا دلایل این میل سیری ناپذیر انسان به معنا را توضیح دهند. اما چه چیزی این جستجو را در انسان ها منحصر به فرد می کند و چگونه می توانیم از این فهم عمیق تر برای بهبود زندگی بهره ببریم؟

انسان ها موجوداتی جویای معنا هستند. ما تمایلی سیری ناپذیر به درک ارتباطات جهان داریم. هر فرهنگی در خود اسطوره ها و قصه هایی در مورد خلقت کیهان و افرادی که بر رویدادهای طبیعی تسلط دارند را دارد. در جهان امروزی ما، نظریه های علمی پیرامون عواملی که بر روندهای مختلف حاکم هستند نیز مطرح است. تمامی انسان ها، در مرحله ای از زندگی، به دنبال درک معنای زندگی میگردند.

انسان موجودی زیبا و دوست داشتنی است و تمایل به زیبایی از دیرباز در سرشت انسان ها وجود داشته است، اما امروزه گرایش به زیبایی به مرحله ظاهر پرستی و خودنمایی رسیده است به طوریکه بسیاری از افراد جامعه با مصرف هزینه های گزاف و قبول عواقب جسمی وروانی و حتی جانی در صدد کسب سهم بیشتری از زیبایی هستند. جراحی زیبایی که یکی از آخرین دستاوردهای انسانی برای خلق زیبایی است، رشد فزاینده ای در طی سال های گذشته داشته است.

"احساسات، هشدارهایی هستند که به ما نشان می‌دهند چه چیزهایی برایمان ارزشمند است."

"شما فقط باید احساسات خود را احساس کنید." ما این را بارها می شنویم، اما این به چه معناست؟ و حتی اگر شما با موفقیت "احساسات خود را احساس کنید"، بعدش چه می شود ؟ آیا همین کافی است ؟ نه ، این کافی نیست که احساسات خود را احساس کنید.

در سال‌های اخیر، بیماری‌های روانی مانند افسردگی و اختلالات اضطرابی به ویژه در میان جوانان افزایش یافته‌اند. این افزایش با توجه بیشتر عموم به مسائل سلامت روان و افزایش تقاضا برای درمان همراه بوده است. اما چرا برخی افراد بدون تشخیص پزشک متخصص به این سوال که آیا به بیماری روانی دچار هستند یا نه، پاسخ مثبت میدهند؟ این مقاله به بررسی این موضوع و عوامل مؤثر بر آن می‌پردازد.

ممکن است شما به سندروم عدم تعهد شناختی (CDS) مبتلا باشید.

این سندروم اولین بار توسط روانشناسان در دهه‌های 1960 و 1970 توصیف شد، زمانی که متوجه شدند برخی از افراد این ویژگی ها را پایدارتر از دیگران نشان می دهند. اما چرا به جای یک ویژگی شخصیتی خاص، به عنوان یک سندروم شناخته می‌شود؟