خموشی انتخابی یا لالی انتخابی چیست؟ این اختلال در زمره اختلالات اضطرابی طبقهبندی میشود و عمدتا مربوط به دوران کودکی است. همان طور که از نامش پیداست، حالتی را توضیح میدهد که شخصی با اراده خودش از حرف زدن امتناع میکند. در ادامه با این نوع اختلال آشنا خواهید شد.
شما در این مقاله با اختلال خموشی انتخابی و همچنین راهکارهای درمانی آن آشنا خواهید شد.
اختلال selective mutism یا خموشی انتخابی همان طور که از نامش پیداست، حالتی را توضیح میدهد که شخصی با اراده خودش از حرف زدن امتناع میکند. مشخصۀ اصلی این اختلال حرف نزدن در یک یا چند موقعیت اجتماعی خاص است. از آن جا که این اختلال عمدتا مربوط به دوران کودکی است، این موقعیت خاص، معمولا مدرسه است. کودکان مبتلا به خموشی انتخابی ممکن است در مدرسه اصلا حرف نزنند یا بسیار کم صحبت کنند و در بعضی موارد فقط پچ پچ کنند. تا زمانی که فرصت صحبت ایجاد نشده باشد، مثلا روخوانی در کلاس یا امتحان شفاهی، شاید از دید معلمان پنهان بمانند. معمولا قبل از 5 سالگی نشانه های خموشی انتخابی ظهور مییابند و با ورود به فضاهای اجتماعی جدیدتر مثل مدرسه نمود بیشتری پیدا میکنند.
خموشی انتخابی در زمره اختلالات اضطرابی طبقهبندی میشود، چرا که کودک اساسا در موقعیتهایی که برای او اضطراب آور هستند، سکوت اختیار میکند یا با ایما و اشاره حرف میزند و در سایر موقعیتها روان صحبت میکند. این اختلال، به جهت این که در محیط های غریبهتر ظهور بیشتری دارد معمولا با اضطراب اجتماعی هم پوشانی و همایندی دارد. پس فرد به صورت ناخودآگاه دست به انتخاب میزند و برای فرونشاندن آتش اضطرابش دست از کلمات میشوید و خاموش میشود. نرخ شیوع آن در کودکان و خردسالان به قدری شایعتر است که یک اختلال دوران کودکی محسوب میشود. به علاوه خموشی انتخابی در دختران بیشتر از پسران مشاهده شده و گزارشهای بالینی نشان میدهد بسیاری کودکان به طور خود به خود و با افزایش سن بر این اختلال غلبه میکنند. درباره سیر طولی این اختلال هنوز تحقیقات کافی انجام نشده است.
بنابراین خموشی انتخابی یا گزینشی اختلالی ست که در آن فرد در موقعیتهای اجتماعی خاصی که از او انتظار میرود حرف بزند ساکت میماند، اما در سایر مواقع حرف میزند. این سکوت در حدی ست که به موقعیت تحصیلی یا شغلی لطمه وارد میکند و حداقل یک ماه به صورت پیوسته تکرار میشود و به اولین ماه مدرسه هم محدود نمیشود. اگر سکوت کودک به دلیل آشنا نبودن به محیط یا زبان آن منطقه باشد، خموشی انتخابی به حساب نمیآید. همین طور ممکن است کودکی لکنت یا اختلال سیالی کلامی داشته باشد و این مساله علت حرف نزدنش باشد، نه اضطراب. افراد مبتلا به اوتیسم و اسکیزوفرنی هم ممکن است دچار این بی کلامی بشوند، که تشخیص میان این اختلالات و لالی انتخابی به عهده روانشناس و روانپزشک است.
حتما بخوانید
در حالت کلی، به اضطراب و ترس بیش از حد از یک شیء و یا موقعیت خاص، فوبیا گفته میشود. در این مقاله با انواع فوبیا و هم چنین راهکارهای درمانی آن آشنا خواهید شد.
فوبیا چیست؟
رابطه میان خموشی انتخابی و اضطراب اجتماعی چیست؟
اضطراب اجتماعی نوع دیگری از بیماریهای اضطرابی است که در آن فرد از حضور در جمع ابا میکند و در مواجهه با موقعیتهای اجتماعی، علائم ترس و وحشت و اضطراب از خود نشان میدهد. دغدغه اصلی این بیماران ترس از قضاوت منفی دیگران است و اینکه مبادا باعث خجالت و آبروریزی شوند. حتی از اینکه علائم اضطرابیشان مثل سرخ شدن صورت و لرزیدن دستها و تعریق، توسط دیگران دیده شود، دچار آشفتگی زیاد میشوند. اضطراب اجتماعی هم در کودکان و هم در بزرگسالان شیوع دارد و تفاوت در بروز هیجانی علائم است که در کودکان با گریه کردن و قشقرق به پا کردن نمود بیشتری پیدا میکند. دلیل این توضیح مختصر همایندی بالاییست که اضطراب اجتماعی با خموشی انتخابی دارد. تحقیقات نشان داده 90 درصد کودکان مبتلا به خموشی انتخابی معیارهای تشخیصی برای اضطراب اجتماعی را نیز برآورده میسازند. این نزدیکی در حدی ست که برخی خموشی انتخابی را به عنوان یک نوع فرعی اضطراب اجتماعی به حساب میآورند. اضطراب، افسردگی، وابستگی شدید مادر، محافظت بیش از حد از کودک، کنترل و سلطه گری والدین از جمله عوامل محیطی در پیدایش هر دو اختلال هستند.
نواقص گفتاری و زبانی چقدر بر لالی انتخابی اثرگذارند؟
در تعداد زیادی از کودکان مبتلا به خموشی انتخابی، سابقه تاخیر گفتار، لکنت و حتی اشکال در پردازش شنیداری دیده شده است. با این حال مشکلات گفتاری در این کودکان بسیار نامحسوس و ظریف است و نمیتوانند علت به وجود آورنده این اختلال باشند. ریشه این اختلال اساسا اضطراب است. بی مناسبت نیست آن را شبیه کنیم به آتشفشان خاموشی که گدازه های اضطراب در اعماق آن نهان شدهاند. پس ناتوانی در حرف زدن با امتناع از حرف زدن تفاوت ریشهای دارد. ضمنا کودکانی که مشکلات گفتاری دارند در همه محیط ها واکنش مشابهی دارند، در حالی که در لالی انتخابی، کودک در بعضی محیط ها مهارتهای زبانی کافی نشان میدهد مثل زمانی که با مادرش در منزل است و در بعضی محیط ها حرف نمیزنند که معمولا در مدرسه و خارج از خانه دیده میشود. در موارد نادری هم کودک در خانه حرف نمیزند اما در مدرسه حرف میزند.
آیا حوادث ناگوار میتوانند سبب لالی انتخابی شوند؟
این احتمال وجود دارد که خموشی یا صحبت نکردن بعد از یک تجربه ناراحت کننده به تدریج یا به طور ناگهانی به وجود آید. تجربۀ سوءرفتار و تجاوز، از دست دادن والدین، حوادث و بلایای طبیعی و یا گاز گرفتگی حیوانات از جمله این حوادث است. کودکان بیش از آنکه ما تصور کنیم و درکشان کنیم از حوادث ناگوار یا تروما رنج میبرند. در شرایط تروماتیک خموشی با الگویی متفاوتی ظاهر میشود؛ به این صورت که کودک در موقعیتهایی که قبلا هیچ مشکلی در صحبت کردن نداشته، دچار مشکل میشود. در واقع بدون هیچ سابقه قبلی رفتار تغییر میکند. در شرایط استرس بعد از سانحه علائم دیگری وجود دارند که پررنگ ترند؛ مانند کابوسهای مرتبط با موضوع، واکنشهای یکه خوردن، خشم انفجاری، بی احتیاطی، خودتخریبی و احساس بیگانگی از دیگران. پس خموشی ناشی از بهت و شوکی است که بر روان فرد غالب شده است. این حالت اصولا گذراست و با حذف عوامل استرس زا از بین میرود. به چنین افرادی برچسب خموشی انتخابی زده نمیشود و سکوت در این موارد صرفا علامتی است با علل و سیر بالینی کاملا متفاوت. به علاوه، سکوت پیشگی در فهرست نشانه های تشخیصی استرس بعد از تروما وجود ندارد.
همچنین بخوانید
اختلال اضطراب فراگیر یکی از انواع اختلالهای اضطرابی است که در این مقاله به بررسی آن و همچنین ارائهی روشهای درمان این نوع اختلال پرداخته شده است.
اختلال اضطراب فراگیر چیست؟
چگونه کودکان خجالتی را از کودکان دچار خموشی انتخابی تشخیص دهیم؟
کودکان خجالتی ممکن است در موقعیتهای جدید و اضطراب آور ساکت بمانند و حرف نزنند اما این سکوت موقت است. بچههایی که در روزهای اول مدرسه ساکت هستند، خود به خود بهتر میشوند و میتوان آن را کم رویی سازگارانه موقت توصیف کرد. در خموشی انتخابی، خجالت وکمرویی به مراتب افراطی تر از خجالتی بودن عادی است. مضاف بر این، کودکان مبتلا قشقرق راه انداختن و رفتارهای مقابلهای و کمی نافرمانی را در کنار ظاهر ساکت و آرام خود دارند. این کودکان برای پرهیز از موقعیتهای اجتماعی ناخواسته، به چنین رفتارهایی متوسل میشوند. خجالتی بودن میتواند یک ویژگی شخصیتی قلمداد شود و حتی در پارهای جوامع و فرهنگها صفت مثبتی در نظر آید و مورد تشویق. تا زمانی که این صفت شدت نگیرد و وسیله دفاعی کودک برای غلبه بر اضطرابش نباشد، برچسب خموشی انتخابی نمیگیرد.
آیا گفتار درمانی برای کمک به لالی انتخابی موثر است؟
با وجود این که این کودکان از سلامت کامل شنوایی و گفتار برخوردارند، در شرایط اضطراب انگیز به صورت ناگهانی توانایی تکلم خود را از دست میدهند و حتی ممکن است از تماس چشمی هم اجتناب کنند. همین فرایند باعث آسیب به فرایند تحصیل و رشد اجتماعی کودک میشود. یکی از بزرگترین اشتباهات خانوادهها در درمان فرزند مبتلا به خموشی انتخابی این است که به طور مستقیم به تکلم کودک میپردازند، چرا که بسیاری از نزدیکان کودک به خیال خود با اصرارهای مکرر برای حرف زدن با او، سطح اضطراب او را بالا میبرند و روند بهبودی را کند میکنند. گفتاردرمانی بیشتر در مورد سایر اختلالات رشدی و تحولی کاربرد دارد. برای این کودکان تقویت مثبت و پاداش دادن و از سوی دیگر، عدم تقویت پاسخهای غیر کلامی مانند ژست و اشاره، سبب تعدیل رفتار آنان میشود.
پایان این قصه ناگفته چه خواهد بود؟
روان درمانی این عزیزان کار نسبتا زمانبر و نیازمند صبر و حوصله درمانگر و والدین است. آن چه اهمیت دارد این است که مستقیم و صرفا به تکلم کودک پرداخته نشود. برجسته کردن مکالمات او اثر معکوس خواهد داشت. پرداختن ریشهای به مساله اضطراب و کاشتن دوباره بذر امنیت و اعتماد در روان کودک، توام با مهارت و علاقهمندی درمانگر، میتواند موثر باشد. اکثر آنها تقریبا تا 10 سالگی بر این مشکل غلبه میکنند. اما اگر تحت درمان و توجه مناسب قرار نگیرند، احتمال دارد مساله ادامهدار شود و اختلالات دیگری در پی آن بیایند و خود علتی شود بر دشواریهای دیگر. مدت زمان گرفتاری، همایندی با سایر اختلالات، شرایط تنشزای خانوادگی و میزان حمایت دریافت شده، همگی در پیشبینی آینده این بیماری اثرگذارند.
درمان با کاهش فشار برای به حرف در آوردن فرد و ایجاد آرامش بیشتر در فضاهایی که در ذهن او ترسناک و اضطراب انگیزند، آغاز میشود. گفتگو در این فضاها با کلمات منفرد آغاز میشود تا نهایتا به حالت عادی برسد. موفقیت درمانی از همین تک کلمهها آغاز میشود. مساله را نباید برای کودک بزرگ کرد و از هر کلمهای که او میگوید چنان به وجد آمد که بیشتر احساس غیرعادی بودن بکند. ضمن رعایت این مهم، تشویقهای محسوس و نامحسوس هم در راستای پیشرفت کودک میباید صورت بگیرد. تکنیکهایی چون هنردرمانی، بازی درمانی، قصه درمانی، پسیکودرام (نمایش روانی) و رفتار درمانی برای کمک به این افراد نتایج قابل قبولی داشته است. هنر و خصوصا هنرهای نمایشی و انواع بازیها به جهت اینکه به صورت غیرمستقیم به آشکارسازی محتویات ناهشیار که منبع اضطرابها است کمک میکنند، اثرات درمانی عمیق تر و پایدارتری به جای میگذارند. به علاوه تخلیه هیجانی که در این نوع درمانها اتفاق میافتد به خودی خود راهگشاست؛ چرا که به تدریج از بار روانی درمانجو میکاهد و ذهن او را خالی و آماده پذیرش میکند.
پارهای مطالعات نشان داده اند دارو درمانی توانسته است در بهبود اختلالات اضطرابی از جمله خموشی انتخابی موثر واقع شود. نیاز به مصرف دارو و نیز انتخاب داروی مناسب برای هر کسی به تشخیص روانپزشک باید صورت گیرد. با این حال حتی درمان دارویی فرد را از روان درمانی بینیاز نمیکند. داروها به کنترل بیماری کمک میکنند، اما حل ریشه ای اضطراب در بستر محل زندگی فرد باید صورت گیرد. باید به خانوادهها درباره مسائل روانشناختی آموزش داده شود. اگر والدین یا خویشاوندان نزدیک گرفتاریهایی در زمینه مسائل روانی دارند، نیاز هست خودشان مشاوره بگیرند تا رفتارهای مناسب تری با فرزندشان داشته باشند. یک مادر یا پدر افسرده، وسواسی، تکانشی یا پراسترس چگونه میتواند برای فرزندانش آرامش به ارمغان بیاورد. بدیهی ست در چنین شرایطی دارو صرفا به صورت موقت از مشکل جلوگیری میکند.
مدیریت اضطراب کودکان اساسا برای والدین کار دشواری است. اگر والدین فرصت محدودی برای وقت گذرانی با فرزندان داشته باشند، سختی کار افزون تر خواهد بود. استفاده از مهد کودکهایی که دارای پرسنل زبده و آموزش دیده برای مشکلات روانشناختی این گروه سنی هستند مفید است؛ تا در ساعاتی که پدر و مادر در کنار کودک نیستند، فضای امنتری برای فرزندشان فراهم گردد. از وقت گذرانی کودک با خویشاوندان ناآگاه یا کم حوصله که ترسهای کودک را تقویت میکنند لازم است جلوگیری شود. تهدید، تنبیه، تعریف داستانهای آزارنده برای کنترل رفتارهای او و دیدن صحنه های ناخوشایند و شاهد دعوا و نزاع دیگران بودن، اثرات سوء زیادی بر ذهن خردسال و شدت گرفتن اضطرابش خواهد داشت.
پیشنهاد میشود بخوانید
اختلال افسردگی اساسی، وضعیتی متفاوت با تجربه کردن احساس غم و اندوه است. در این مقاله با علائم افسردگی اساسی و همچنین روشهای درمان آن آشنا میشوید.
افسردگی اساسی چیست ؟
گرچه نمیتوان نسخه واحدی برای مواجهه با این سکوت ناخوشایند پیچید، اما برخی راهکارهای عمومی هست که والدین میتوانند از آنها بهره ببرند:
بی جهت تلاش نکنید به کودک اطمینان بدهید که نگرانی او بیجاست و کنارش هستید. در آن لحظه که اضطراب غالب میشود بیوشیمی مغز تغییر میکند. با وجودی که دلش میخواهد حرف شما را جدی بگیرد، مغزش اجازه چنین کاری به او نمیدهد و منطق او تحت تاثیر بخشهای خودکار مغز است. پس به جای این کار فقط درکش کنید و از او بخواهید همراه با شما نفس عمیق بکشد.
به او بیاموزید نگرانی همیشه چیز بدی نیست، بلکه زنگ خطر بدن است تا از ما در برابر خطرات محافظت کند. فقط گاهی بدن این زنگ خطر را اشتباهی به صدا در میآورد. می توانید از او بخواهید نگرانیهایش را نقاشی کند یا توی برگههایی بنویسد و در جعبهای بیندازد. بعد سر فرصت دربارهاش با هم صحبت کنید. ببینید چه شواهدی برایش دارد یا در چه موقعیتهایی خلاف این شواهد را درک کرده است. او را از نگرانیهایش نترسانید و به آنها نخندید.
اضطرابش را انکار نکنید. دیگرانی که راحتند را به رخشان نکشید. به جای آن به اضطرابش تجسم ببخشید. اجازه بدهید دربارهاش حرف بزند. روی آن اسم بگذارید یا یک عروسک را جایش بگذارید و از او بخواهید با اضطرابش گفتگو کند. به این ترتیب میآموزد که صرفا بر احساسش تکیه نکند و افکارش را به چالش بکشد. حتی در تنهایی و بدون شما هم یاد میگیرد این کار را انجام بدهد.
او را مرحله به مرحله با محیط ترس آور رو به رو کنید و نخواهید به یکباره از این رو به آن رو بشود. به تدریج درآن فضای هیجانی قرارش دهید و همزمان روی افکارش کار کنید.
پایان سخن اینکه هیچ چیز جز قدرت عشق و محبت و آگاهی نمیتواند به جنگ این خاموشی برود. عزیز شما آموخته است که در سکوتش کسی نمیتواند او را نشانه بگیرد یا بر او چیره شود. زمانی که کودک پذیرش بی قید و شرط را احساس کند و عذاب پیروزی و شکست گریبانش را نگیرد، صدایش در جهان رها خواهد شد.
من آخر ای صدای سبز عشق کوچ میکنم از این سکوت یخ زده به سوی گرمسیر تو
منابع:
- سادوک، بنجامین؛ سادوک، ورجینیا؛ و روئیز، پدرو.(2005). خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک.(ترجمه مهدی گنجی). تهران: نشر ساوالان
- fa.wikipedia.org
- scholar.google.com
- irna.ir
- Ehyacenter.com
- Honarehzendegi.com
- Chetor.com