تحقیقات و شواهد نشان میدهد که رهبری مبتنی بر نقاط قوت به رهبران و افرادی را که از آنها پیروی میکنند قدرت میبخشد و فرهنگهای سالم و مثبت محیط کار را پرورش میدهد. همچنین دوره لیدرشیپ و رهبری را برای فراگیری رهبری و لیدرشیپ پیشنهاد میکنیم. در این مقاله با رهبری مبتنی بر نقاط قوت آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.
آنچه پیش روی شماست توضیحاتی اساسی در مورد رهبری مبتنی بر نقاط قوت و همچنین نکاتی کلیدی جهت تبدیل شدن به رهبریِ مبتنی بر نقاط قوت میباشد.
رهبری مبتنی بر نقاط قوت چیست؟
رویکرد مبتنی بر نقاط قوت برای رهبری موثرتر از روش سنتی تمرکز بر نقاط ضعف عملکرد است. سازمانها برای رشد و ارتقا نیازمند استفاده از نقاط قوت افراد هستند. در یک محیط کاری که دائماً در حال تغییر است، کارمندان با افزایش استرس، تغییر و عدم اطمینان مواجه هستند. عدم تعهد، حضور نداشتن در سر کار، درگیری بین فردی، کاهش بهرهوری و گردش مالی از نتایج آن است.
در این شرایط، تنها کافی نیست که رهبران فقط تفویض اختیار کنند، جلسات را به طور موثر اجرا کنند و بر عملکرد نظارت داشته باشند. امروزه، رهبران همچنین باید در رابطه با چگونگی تعامل، الهام بخشی و توسعه افراد خود به منظور انعطاف پذیری و خودشکوفایی (با وجود چالشهای روزمرهای كه ممكن است با آنها روبرو شوند) بیندیشند. رهبری مبتنی بر نقاط قوت رهبران را قادر میسازد تا با برافروختن نقاط قوت شخصیت اصلی خود، بهترینها را در خود و دیگران به نمایش بگذارند. تمرکز بر نقاط قوت در مورد درک و ایجاد بهترین فرصتهای موفقیت در یک فرد است. این مفهوم (رهبری مبتنی بر نقاط قوت) از اصول رویکردهای معتبر مانند روانشناسی مثبت گرا، رهبری اصیل و معتبر نشات میگیرد که پیشنهاد میکند برای کمک به موفقیت و رشد افراد، رهبران باید بر روی نقاط مثبت کارکنان خود، مهار و ایجاد مهارتها، استعدادها و تواناییها تمرکز کنند.
در همین رابطه دوره رهبری و لیدرشیپ (اسطورههای زندگی و سازمان) را به شما پیشنهاد میکنیم.
ویدیوی زیر را ببینید:
این روش بر این رویکرد تاکید نمیکند که ما باید نقاط ضعف (یا نقاط کور) خود را درک و مدیریت بهتری داشته باشیم با این حال این اصل اساسی را تأکید میکند که افراد (و سازمان ها) بیشتر از اینکه به نقایص خود بپردازند باید به نقاط قوت خود بپردازند و از آن ها استفاده کنند.
چه چیزی از یک رهبر، رهبر مبتنی بر نقاط قوت میسازد؟
رهبران بزرگ یک عنصر واحد ندارند که آنها را تبدیل به عالی کند. جذابیت مناسب، شخصیت سیاسی، هوشمندی و طیف وسیعی از ویژگیها ممکن است به اثربخشی آنها کمک کند. اما یک ویژگی ثابت رهبران بزرگ این است که آنها نقاط قوت خود را میدانند و نحوه استفاده از آنها را برای تأثیرگذاری بیشتر در عملکرد رهبری خود میدانند. به عبارت سادهتر، رهبران سازمان با ارائه بهترینها باعث میشوند که بهترین افراد در یک سازمان بهترین کار را انجام دهند.
1. رهبران بر مبنای نقاط قوت خود آگاه هستند، میدانند که چه کسانی هستند و چه ارزشی دارند. آنها درک میکنند که توانمندسازی رهبری چه هست و میدانند چگونه آنها را مدیریت کنند تا بهترین نتایج را بدست آورند. آنها بر روی نقاط قوت خود سرمایه گذاری میکنند، در هدف رهبری خود روشن هستند و میدانند چگونه دیگران را درگیر کنند و چگونه بر آنها تاثیر بگذارند تا از آنها پیروی کنند. آنها صفات اساسی پیرامون خود را مانند امید، خوش بینی، خودکارآمدی (اعتماد به نفس مناسب) و انعطاف پذیری را نشان میدهند.
2. رهبران مبتنی بر نقاط قوت شرایطی را برای موفقیت دیگران ایجاد میکنند. آنها این کار را با شناخت و بزرگنمایی نقاط قوت ، استعدادها و مهارتهای کارکنان خود انجام میدهند. آنها به عنوان مثال، در روابط خود با دیگران شفاف و قابلاعتماد هستند، اصول راهبردی قوی دارند، میتوانند تاثیر مثبتی داشته باشند و محیط کار را طوری فعال سازند که از افراد برای رسیدن به پتانسیل کامل خود حمایت کند.
3. سرانجام، رهبران مبتنی بر نقاط قوت با وفاداری به آنچه که هستند، پرورش و تقویت محیط کار و سازگاری در سبک رهبری و رویکرد خود اعتماد، اطمینان و پیروی ایجاد میکنند. آنها افراد را قادر میسازند تا با انرژی، اشتیاق و انگیزه بیشتری فراتر از آنچه از آنها انتظار میرود، داشته باشند. از همه مهمتر، آنها بهترینها را در جهت دستیابی به نتایج مطلوب، بهبود عملکرد و موفقیت سازمانی در دیگران ترویج میکنند.
نکاتی برای تبدیل شدن به یک رهبر مبتنی بر نقاط قوت:
این پیشنهادات ساده را برای تبدیل شدن به یک رهبر مبتنی بر نقاط قوت و ایجاد یک فضای مثبت در محل کار خود اعمال کنید:
نقاط قوت خود را درک کنید. برای درک و ارتباط با نقاط قوت خود، ارزیابی نقاط قوت را در نظر بگیرید.
بدانید که چگونه میتوانید نقاط قوت خود را مهار کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. اینها قدرتهای رهبری شما هستند.
سمت تیره و تار نقاط قوت خود را بشناسید. گاهی اوقات، استفاده بیش از حد از نیرو در برخی شرایط نیز میتواند شما را از مسیر خارج کند.
بدانید انگیزه کارکنان شما چیست. برای هدایت موثر افراد باید بدانید که آنها چه کسانی هستند، برای چه چیزی ارزش قائل هستند، نقاط قوت آنها و تفاوتی که میخواهند ایجاد کنند چیست.
شرایطی را برای موفقیت کارمندان خود ایجاد کنید. به یاد داشته باشید موفقیت یک رهبر صرفاً مبتنی بر موفقیت پیروان اوست.
مربی بگیرید. مربی کسی است که میتواند به شما کمک کند در تمرین خود تأمل کنید، اهداف تعیین کنید، بر اساس نقاط قوت خود کار کنید، روزی شما مربی دیگری خواهید شد.
ضرورت و اهمیت رهبری مبتنی بر نقاط قوت:
در ذات انسان است که ابتدا در هر چیز به دنبال چیزهای منفی باشد. بیشتر دنبال اخبار منفی هستند (به هر حال بیشترین توجه را به خود جلب می کنند). کلمات منفی بیشتر از واژگان مثبت و شاد در واژگان ما وجود دارد. وقتی چیزی آنطور که فکر میکنیم پیش نمیرود، ذهن ما بلافاصله به سمت افکار منفی و فرضیات تاریک میرود.
همچنین در طبیعت انسان است که امور را اصلاح میکند. ما عاشق یافتن مشکلات هستیم تا بتوانیم آنها را برطرف کنیم. ما نه تنها با این پروژهها كه روی آنها كار میكنیم از این رویكرد استفاده میكنیم، بلكه در ارزیابی كاركنان خود نیز از این رویكرد استفاده میكنیم. به هر حال، این احساس طبیعی است، احساس درستی است. و این همان جایی است که ما اشتباه میکنیم! این رویکرد دلیلی است که ما نمیتوانیم تیمهای قوی و متنوعی بسازیم. این رویکرد دلیل آن است که ما از پتانسیل انسانی به کاملترین شکل استفاده نمیکنیم. این رویکرد به این دلیل است که ما مدیران متوسط بیشتری نسبت به رهبران واقعی داریم و در پایان روز، همه آن بر فرهنگ ما تاثیر میگذارد.
حقیقت ساده این است که اگر ما تلاش برای "اصلاح" کارمندان خود را متوقف کنیم و بیشتر به نقاط قوت و احساسات آنها توجه کنیم، میتوانیم ارتش مشتاقانهای از مبشران با نام تجاری ایجاد کنیم که اگر توانمند شوند، میتوانند مارک و محصولات ما را به یک چیز جدید تبدیل کنند. در طول چندین سال گذشته تعدادی از شرکتها یافتن نقاط قوت را به عنوان رویکرد ارزیابی کارکنان و تیم به طور یکسان پذیرفتهاند. یافتن نقاط قوت یک آزمون و راهنما است که به شناسایی نقاط قوت تیم کمک میکند تا مدیریت بتواند از استعدادهای طبیعی کارمندان خود استفاده کند. با این حال، ما به پایان هر سال میرسیم و هنوز بیش از آنچه که باید به نقاط قوت کارکنان خود توجه کنیم، به زمینههای بهبود توجه داریم.
شرکتهایی که ذهنیت همسو سازی نقاط قوت و اشتیاق افراد را با پروژهها و تیمهای مناسب پذیرفتهاند، نتایج شگفت انگیزی را در بهره وری کارمندان کسب میکنند.
مزایای رهبری مبتنی بر نقاط قوت:
وقتی افراد نقاط قوت خود را بهینه میکنند و در مناطقی کار میکنند که میتوانند از نقاط قوت خود برای رسیدن به پتانسیل خود استفاده کنند، بهترین عملکرد را دارند. به طور مشابه، تیمها بهترین عملکرد را دارند وقتی تیم دارای نقاط قوت متعادل و مکمل باشد.
همان طور که گفتیم این گرایش بشر است که ابتدا چیزهای منفی را در همه چیز مشاهده میکند وقتی چیزی سیر خود را طی میکند و با روند فکر ما همخوانی ندارد، به نتیجه گیری منفی میرسیم. به همین ترتیب، طبیعت انسان نیز است که امور را اصلاح کند. ما تمایل داریم همه چیز را تجزیه و تحلیل کنیم و شکافهایی را پیدا کنیم تا فقط به روش خود آنها را رفع کنیم.
سازمانها معمولاً از این رویکرد نه تنها برای انجام پروژهها بلکه برای ارزیابی کارکنان نیز استفاده میکنند. با این حال، این روش مانع تشکیل تیمهای قدرتمند و متنوع میشود. این رویکرد همچنین منجر به این میشود که مدیران به جای رهبری واقعی، رهبران متوسطی نشان دهند.
قانون طلایی رهبری مبتنی بر نقاط قوت این است که اگر مدیران و رهبران تلاش برای اصلاح کارمندان خود را متوقف کرده و بر نقاط قوت آنها تمرکز کنند، میتوانند به آنها قدرت دهند تا تجارت سازمان را به یک استاندارد جدید برسانند. ضروری است که سازمانها هنگام انتخاب کاندیدای نقش رهبری، رویکرد "رهبری مبتنی بر نقاط قوت " را به کار گیرند و بر ایجاد نقاط قوت بیشتر تمرکز کنند. رهبری مبتنی بر نقاط قوت روشی است که با تمرکز بر نقاط قوت و تفویض وظیفه به کار میرود. رهبران همچنین میتوانند با استفاده از این روش نقاط قوت اعضای تیم خود را شناسایی کرده و آنها را تشویق به استفاده از نقاط قوت خود کنند به گونهای که نه تنها آنها، بلکه کل سازمان به سود برسد.
غالباً، رهبران به عنوان افرادی دیده میشوند که در همه چیز سرآمد هستند و نقاط ضعف بسیار کمی دارند. با این حال، رهبران نیز علی رغم داشتن مجموعهای از صلاحیتها و مهارتها، احتمالاً فقط در یک زمینه خاص متخصص هستند. وقتی کسی تلاش میکند در همه زمینهها متخصص شود، ممکن است با خطر گسترش خود، سازمان را بیش از حد ضعیف کرده و در نتیجه به فردی بیاثر تبدیل شود. از این رو، شناسایی نقاط قوت و ضعف فرد در انجام وظایفی که دیگران میتوانند بهتر انجام دهند، ضروری است.
1. بهبود تعامل:
تشویق اعضای تیم نقش بسیار مهمی در دستیابی به موفقیت ایفا میکند. تمرکز بر نقاط قوت ، مشارکت تیم را بهبود میبخشد. مطالعه گالوپ نشان میدهد که تنها یک درصد از کارمندان بیکار میشوند اگر مدیر آنها به طور فعال روی نقاط قوت تمرکز کند در حالی که اگر آنها نادیده گرفته شوند 40% آنها بیکار میشدند.
2. استخدام موثر:
از رویکرد رهبری مبتنی بر نقاط قوت میتوان برای توسعه یک تیم کارآمد استفاده کرد. از طریق این رویکرد، رهبران میتوانند افراد را بر اساس نقاط قوت فردی خود استخدام کنند، نه به این دلیل که مهارتها و علایق آنها با خود رهبر منطبق است. بنابراین، میتواند به توسعه یک تیم متنوع با قدرت، با مهارت کمک کند.
3. تشویق خلاقیت:
بهره گیری از نقاط قوت باعث ایجاد خلاقیت در رهبران و اعتماد به نفس آنها در تفویض اختیار و انتقال مسئولیت به اعضای تیم میشود و تأکید کمتری بر "مناسب" ساختن افراد برای این شغل دارد که میتواند خلاقیت و نوآوری را کاهش دهد.
نتیجهگیری:
با گذشت زمان دیگر روشهای قدیمی تمرکز روی نقاط ضعف کارمندان جوابگو نیست و باید تلاش برای اصلاح کارمندان را کنار گذاشت. در عوض در راستای بهبود نقاط قوت تیم تلاش نمود.
اسطورههای زندگی و سازمان برای همهی انسانهایی که به رشد تمایل دارند، میخواهند فلسفهی زندگی را درک کنند، میخواهند تاثیرگذارتر از قبل باشند، از زندگیشان رضایت بیشتری داشته باشند، روابط بهتری با دیگران داشته باشند و کسانی که دوست دارند کشف کنند برای چه کاری به دنیا آمدهاند، مناسب است. مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید