از بزرگترین مشکلات جوامع بشر امروزی وابستگی به مصرف مواد مخدر است که هر روز بر تعداد قربانیان آن اضافه میشود. این پدیده هر چند در نگاه اول به عنوان یک مشکل فردی به نظر میآید، اما به واقع یک معضل بزرگ اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و بهداشتی در جوامع است. البته بخش فاجعه بار این موضوع زمانی مشخص میشود که درمییابیم درصد زیادی از معتادان را نسل جوان و نوجوان جامعه تشکیل میدهند. آنچه خواهید خواند در رابطه با اختلال افسردگی ناشی از مصرف مواد میباشد.
اعتیاد / وابستگی به مواد روانگردان یعنی چه ؟
دو اصطلاح وابستگی و اعتیاد مشابهت معنایی دارند و غالبا به جای یکدیگر به کار میروند؛ اما در فرهنگ واژگان انجمن روان شناسی آمریکا تا حدی از یکدیگر تفکیک شدهاند. اعتیاد به معنای وابستگی جسمانی، روانی یا هر دو به یک مادۀ مورد سوء مصرف اشاره دارد. در تعریف وابستگی، باید گفت که باز هم به معنای وابستگی جسمانی، روانی یا هر دو به یک مادۀ مورد سوء مصرف است؛ که با سه ویژگی مشخص میشود: ۱.تحمل: تمایل فرد به افزایش میزان مصرف به مرور زمان، برای رسیدن به حالت سرخوشی. دیده میشود که افراد دچار اعتیاد، به مرور میزان مصرف مواد را افزایش میدهند، کاری که گاه به مسمومیت شدید و مرگ میانجامد. ۲-ترک: پس از وابستگی، عدم مصرف ماده مورد نظر پیامدها و عوارض ناخوشایندی را به همراه دارد، که طیفی از علائم جسمانی، آشفتگی روانی و یا هر دو را شامل میشود. به این علائم، " علائم ترک " گفته میشود. ۳- ولع و اشتیاق مفرط برای مصرف: فرد علیرغم آگاهی از پیامدهای زیانبار مصرف مواد، کنترل خود را برای عدم مصرف از دست میدهد و برای به دست آوردن ماده روانگردان، به شدت به تکاپو میافتد.
طبق آمارهای موجود، نزدیک به 90 درصد از افرادی که به مواد مخدر اعتیاد دارند، دچار اختلالات روانی میشوند که در این میان اختلالات افسردگی ،اضطراب و اختلالات شخصیت بارزتر بوده و اهمیت زیادی دارند. در این مقاله قصد داریم به اختلال افسردگی ناشی از مصرف مواد پرداخته و با علل و علائم آن بیشتر آشنا شویم.
به طور کلی اختلالات خلقی ناشی از مصرف مواد باعث ایجاد تغییراتی در طرز فکر، رفتار، احساس و یا عمل افراد شده که میتواند روزها تا هفته ها ادامه داشته باشد. داروها و مواد مورد سوءمصرف میتوانند باعث افسردگی و یا برعکس ایجاد انرژی زیاد در فرد شوند، به نحوی که خودتنظیمی او را به خطر بیاندازند.
در بین اختلالات طیف افسردگی، اختلال افسردگی ناشی از مصرف مواد زمانی آشکار میشود که فرد در حال مصرف و یا در حال ترک کردن مواد اعتیادآور میباشد. البته اگر فرد قبل از شروع مصرف مواد علائم افسردگی را تجربه کرده باشد، حتی اگر ماده روانگردان مورد نظر باعث تشدید علائم گردد، دیگر در دسته بندی اختلال افسردگی ناشی از مصرف مواد قرار نمیگیرد. به طور معمول نشانههای افسردگی در ماه اول شروع مصرف مواد آغاز میشود و بعد از ترک یا قطع مصرف ظرف مدت چند روز تا چند هفته از بین میرود؛ اما در صورتی که پس از رفع اعتیاد این نشانهها بیش از چهار هفته به طول بیانجامد، باید نشانههای دیگر انواع افسردگی نیز مورد توجه و بررسی قرار گیرند.
همچنین بخوانید
وسواس، ما را به یاد حساسیت بیش از حد در مورد مسائل پیش پا افتاده میاندازد و جبری بودن، یعنی نداشتن کنترل بر رفتاری که انجام
میشود. در این مقاله با این دسته از اختلالها بیشتر آشنا شوید.
اختلال شخصیت وسواسی جبری چیست؟
علائم افسردگی میتواند در طول استفاده از موادی چون الکل، انواع مخدرها ، داروهای تحریک کننده، مواد توهم زا، داروهای آرام بخش، ضد اضطراب و همچنین داروهایی که برای درمان بیماریهای پزشکی تجویز میشوند، مانند داروهایی که برای کنترل فشار خون بالا ،بیماریهای قلبی، پارکینسون و داروهای ضدبارداری به بیماران معرفی میشوند، خود را نشان دهند.
اختلال افسردگی ناشی از مصرف مواد میتواند باعث ایجاد اختلالات قابل توجهی در زمینههای اجتماعی، شغلی و سایر موارد مهم عملکردی فرد شود. به نظر میرسد عوامل محیطی، ژنتیک، میزان تحصیلات و داشتن سابقه سایر اختلالات روانی در تشدید این اختلال موثر باشند. به طور کلی، شیوع اختلال افسردگی در معتادان 50 تا 60 درصد است و 40 درصد از کسانی که به مواد مخدر ( افیونی و غیر افیونی ) اعتیاد دارند، در مدتی از عمر خود دارای علائم و نشانههای افسردگی اساسی خواهند بود.
علائم افسردگی ناشی از مصرف مواد :
نشانههای اختلال افسردگی ناشی از مصرف مواد، مانند اختلال افسردگی عمده است، اما نشانههای این افسردگی با خوردن، تدخین، تزریق و یا استنشاق یک ماده رابطه دارند. دقت داشته باشید همانطور که مصرف مواد میتواند منجر به ایجاد علائم افسردگی شود، داشتن خلق افسرده و یا احساس ناامیدی نیز میتواند منجر به تداوم چرخۀ مصرف مواد شود. این امر به خصوص در افرادی که شکستهای متعددی را از لحاظ اجتماعی، عاطفی و یا شغلی متحمل شدهاند و از عزت نفس پایین و یا اعتماد به نفس اندک رنج میبرند بیشتر مشاهده میشود.
از علائم این اختلال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-داشتن خلق افسرده، کاهش چشمگیر علاقه و لذت بردن از اموری که فرد سابقا از انجام آنها لذت می برد
-احساس غم و اندوه شدید و عزت نفس پایین
-تحریک پذیری
-اختلالات خواب و از دست دادن انرژی
-اختلالات وزن و بی اشتهایی
-اختلال در کارکرد فردی، اجتماعی و شغلی
-تداوم این نشانه ها به مدت یکماه بعد از ترک یا مسمومیت با مواد
در حالت طبیعی، هورمونهای ساخته شده توسط مغز مانند سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین بر افکار، احساسات و اعمال انسان تاثیر میگذارند؛ اما هنگامی که تعادل این مواد بر هم بخورد، مانند زمانی که شخص از مواد مخدر استفاده میکند، این عدم تعادل باعث آشفتگی هیجانی، نحوه تفکر و عملکرد فرد میشود.
در این بخش اشاره ی کوتاهی به انواعی از مواد مخدر و تاثیر مخرب آنها بر سلامت روانی و جسمانی خواهیم داشت.
انواعی از موادمخدر و تاثیر مخرب آنها :
-الکل : اتانول
بطور کلی در رابطه با میزان مصرف الکل و تاثیر آن میتوان گفت هنگامی که غلظت الکل در خون به ۰/۱ درصد میرسد، اختلال فاحشی در کارکردهای حسی و حرکتی فرد آشکار میشود. شخص رفتارهای پرخاشجویانه و عصبی از خود نشان میدهد و یا ساکت و دچار حالت غم زدگی میشود. در غلظت۰/۲، درصد فرد توان کنترل خود را کاملا از دست میدهد و با رسیدن غلظت الکل به میزان بالاتر از ۰/۴درصد، خطر مرگ پیش روی فرد خواهد بود. اغلب افرادی که به الکل وابستگی پیدا کردهاند با مشکلات اجتماعی، روانی و پزشکی مواجه خواهند شد و در این میان اختلال افسردگی در حین استفاده و همچنین پس از ترک مصرف الکل به وضوح در زندگی فرد خود را نمایان میکند. به دلیل رفتارهای ناخوشایند در جمع و همچنین پایین آمدن کارایی فرد در امور شغلی و مسئولیتهای اجتماعی و نیز عدم تمرکز کافی در انجام کارها، فرد به مرور از طرف جامعه طرد میشود که خود این وضعیت تشدید افسردگی ناشی از وابستگی به الکل را به همراه خواهد داشت.
هنگام مصرف مقدار زیادی الکل در طی چند روز شخص علائمی را از خود نشان میدهد که مشابه علائم افسردگی اساسی میباشد، اما در صورت قطع مصرف این علائم در مدت چند روز تا یکماه از بین میروند. معمولا شخصی که دچار این اختلال میشود بطور مشخص غمگین میباشد، احساس گناهکار بودن و درماندگی میکند، در تمرکز خود دچار مشکل شده و گرفتار بیخوابی هنگام بخواب رفتن و یا بیدار شدن زودتر از عادت همیشگی خواهد شد.
-مواد افیونی ( مخدرها ): تریاک و مشتقات آن، متادون
تریاک و مشتقات آن موادی هستند که فعالیت دستگاه عصبی مرکزی را کند کرده و باعث میشوند توان شخص در پاسخ به محرکهای محیطی و احساسهای بدنی وی کاهش یابد. تمام مواد افیونی به گیرندههایی در مغز می چسبند که در حالت طبیعی محل اتصال نوعی از انتقال دهنده های عصبی به نام آندروفین هاست، که باعث ایجاد لذت و کاهش پریشانی و درد می شود؛ اما به مرور زمان و با افزایش مصرف این دسته از مواد، از میزان ترشح طبیعی اندروفین در بدن کاسته شده و شخص بیشتر و بیشتر به این مواد جایگزین وابسته می شود. همین وابستگی زمینه ایجاد افسردگی را روز به روز بیشتر فراهم می کند، طوریکه به شدت تاثیر منفی آن روی کارکرد اجتماعی و خانوادگی فرد قابل مشاهده خواهد بود.اختلال ناشی از مصرف این دسته از مواد میتواند به دلیل مسمومیت با آنها آغاز شده و باعث ایجاد حالتهای افسردگی ، یا شیدایی و یا هردوی آنها شود که با علائمی مانند تحریک پذیر بودن ،داشتن خلق بسیار بالا و یا خلق بسیار پایین خود را نشان دهد.
-داروهای محرک : آمفتامین ، کوکایین ، نیکوتین ، کافئین
برخلاف موادی که باعث کندی حرکات و رفتارهای شخص میشوند این مواد برانگیختگی همزمان جسمی و روانی را برای فرد به ارمغان میآورد. پس از مدتی مصرف و از بین رفتن تاثیرات محرکی آن، شخص یک دوره افت را تجربه خواهد کرد و دچار علائم افسردگی ، خستگی و بی حالی شده و بیش از قبل به مصرف این مواد وسوسه خواهد شد.
مواردی که در بالا ذکر شد، رفتار و هوشیاری را تحت تاثیر قرار میدهند؛ زیرا از راههای خاص بر هورمونهای مغزی اثر گذاشته و با تکرار مصرف، شخص میتواند به هریک از آنها وابستگی پیدا کند. مصرف مواد روانگردان، از هر نوعی که باشد، مدارهای پاداش در زیر قشر مخ را فعال میکند. بعدها حتی تصویرسازی در مورد مصرف مواد منجر به فعال شدن این مدارها میشود؛ چرخهای که میتواند به تداوم مصرف و وابستگی منجر شود. شاید بهترین راه برای پرهیز از این شرایط دشوار، " نه گفتن " به پیشنهاد مصرف از همان آغاز باشد. بنا نیست که ما تجربیات آسیبزای دیگران را تکرار کنیم. درس گرفتن از تجربیات دیگران، خردمندانهترین کار است.
تشخیص و درمان افسردگی ناشی از مصرف مواد :
خوشبختانه افسردگی ناشی از مصرف مواد نیز مانند بسیاری از اختلالات دیگر اگر به موقع تشخیص داده شود قابل درمان خواهد بود. اما مهمترین نکته در این میان تمایل واقعی شخص به ترک مواد و همکاری وی با اطرافیان و مشاور و پزشک مربوطه در پیروی از رهنمودهای درمانی است. برای درمان این اختلال میتوان راهکارهای زیر را مد نظر قرار داد:
درمان گروهی اغلب بسیار مفید است، البته بسته به شرایط فرد میتوان از درمانهای انفرادی نیز کمک گرفت. اما در کل قرار گرفتن در گروهایی که افراد آن به نحوی درگیر اختلال مشابه شخص هستند و شنیدن تجربیات آنان میتواند کمک شایانی به بهبود سلامت و برطرف شدن این اختلال داشته باشد.
یوگا، مراقبه و انجام تمرینات تنفس عمیق و بطور کلی داشتن برنامهی ورزشی و استفاده از رژیم غذایی سالم تاثیری مثبت در روند بهبود فرد خواهد داشت.
گوش دادن به موسیقی و انجام تمرینات ذهن آگاهی همراه آن.
داشتن خواب کافی و با کیفیت.
داشتن مشاور و روانپزشک در این دوره حائز اهمیت است چرا که ممکن است شخص با تجویز خود، دارویی جایگزین را برای کاهش علائم افسردگی ناشی از مصرف مواد استفاده کند و به مرور زمان به آن نیز وابسته شود، که در این صورت با معضلی جدید روبه رو خواهد بود. بنابراین تاکید میشود دارو درمانی حتما با دستور پزشک و یا روانپزشک مربوطه انجام شود.
پرهیز از معاشرت و رفت وآمد به مکانهایی که فرد را در معرض برخورد با افراد معتاد قرار میدهد، خطر بازگشت فرد به وابستگی مجدد را کاهش میدهد.
حمایت افراد خانواده و دیگر نزدیکان مورد اعتماد و کمک کردن به شخص جهت بازیابی اعتماد به نفس و عزت نفس از دست رفته در نهایت تاثیری شگرف در روند بهبود وی خواهد داشت.
منابع :
کتاب DSM_5 راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی
کتاب روانشناسی هیلگارد
مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایلام
Summit medical group
خلاصه روانپزشکی کاپلان سادوک – جلد دوم