در مفهوم رهبری سازمانی ، رهبر در راس سازمان در جایگاهی میباشد که در کنار اینکه از طریق اخذ تصمیماتش بر سیستم سازمان تاثیرات بسیاری میگذارد، با رفتارهایش این تاثیرات را نمایان میکند. بنابراین تاکید شده است که رهبر باید به ارتباط درون سازمانی توجه لازم را داشته باشد. در همین راستا برای درک عمیق مفهوم رهبری سازمانی دوره رهبری کمک شایانی میکند. با ما همراه باشید.
سازمانها نهادهای اجتماعی هستند که در حفظ و تسهیل زندگی اجتماعی نقش مهمی را ایفا میکنند. هر سازمان با توجه به منطقهای که در آن فعالیت میکند باید دارای عملکردی سالم باشد. بنابراین لازم است که رهبری سازمانی به خوبی پیاده سازی شود. این ضرورت مورد بحث منجر به پدیده ارتباط درون سازمانی و رهبری سازمانی میشود.
از آنجا که رهبر سازمان تصمیم گیرنده نهایی در سازمان به شمار میآید، تصمیم نهایی را دربارهی مسائل درون سازمانی نیز همچون سایر مسائل دیگر خواهد گرفت.
رهبر خود تحت تاثیر تصمیماتی است که میگیرد، قدمهایی که بر میدارد و نگرشی است که در مورد مساله ارتباط درون سازمانی دارد و تعیین کننده اصلی موفقیت و شکست در بسیاری از جنبههای مختلف سازمان خواهد بود. این موقعیت فرآیندی را ایجاد میکند که در آن ارتباط درون سازمانی و رهبری با یکدیگر تعامل دارند. این مطالعه نشان میدهد که رهبری سازمانی در چه جهتی و در چه سطوحی بر ارتباط درون سازمانی تاثیر میگذارد و نیز خود از آن تاثیر میگیرد.
در حقیقت، یک فرآیند ارتباط مداوم در بین افراد درون سازمان وجود دارد که بدنه سازمان را میسازد. با این حال، این تعامل باید تا آنجا که به اهداف سازمان کمک میکند موفق تلقی شود، به بهبود روابط افراد کمک کند و به طور کلی سازنده باشد.
رهبری سازمانی چیست ؟
در راستای این پرسش که رهبری سازمانی چیست میتوان اینگونه آغاز کرد که انسانها نمیتوانند بیشتر نیازهایشان را به تنهایی برآورده کنند و این موضوع مستلزم آن است که با یکدیگر زندگی کنند و نیازهای مشترک خود را با هم برآورده کنند. در نتیجه این ضرورت، سازمان های اجتماعی بوجود آمدند، قوانین حاکم بر هماهنگی و نظم اجتماعی تدوین شدند و ساز و کارهای اجتماعی که این قواعد را اجرا کنند پدید آمدند. افرادی که خصوصیات متفاوتی از دیگران دارند و بتوانند جلوی هرج و مرج و سردرگمی را در سازمانهای اجتماعی بگیرند به عنوان رهبران آن سازمانهای اجتماعی ظهور کردند.
رهبری سازمانی و به خصوص رهبری در تمامی دورههای تاریخی وجود داشته و تغییرات چشمگیری را در آغاز قرن جدید به نمایش گذاشته است.
پدیده رهبری سازمانی حوزههای وسیعی را در بر میگیرد و برخی از ویژگیهای کلی را در همه رهبران میتوان یافت. اگرچه خصوصیات اساسی رهبری سازمانی ثابت است اما بسته به زمینههای مختلف و با توجه به رویکردهای مختلف به طور متفاوتی تعریف میشود.
به معنای عام و ساده در تعریف رهبری سازمانی میتوان اینگونه بیان کرد: مجموعهای از دانش و مهارت است که گروهی از افراد را در اطراف اهداف خاصی گرد هم میآورد و آنها را برای دستیابی به این اهداف بسیج میکند. (رهبری چیست؟) برحسب سازمان، رهبری سازمانی میتواند به عنوان هنر انگیزه بخشی، نفوذ و راهنمایی اعضا برای دستیابی به اهداف سازمان تعریف شود. نکته مهم این است که رهبر یک سازمان در راس سازمان باید دارای ویژگیهای رهبری سازمانی متناسب با نیازها و انتظارات آن سازمان باشد.
از این رو رهبران سازمان افرادی هستند که پتانسیلهای موجود در سازمان را به نمایش میگذارند و از آنها به نحو احسن و کارآمد در جهت منافع سازمان استفاده میکنند.
در همین رابطه دوره رهبری و لیدرشیپ (اسطورههای زندگی و سازمان) به شما پیشنهاد میگردد.
ویدیوی زیر را ببینید:
۴ ویژگی اصلی یک رهبر در سازمان :
اولین ویژگی که میتوان برای رهبر سازمان در نظر گرفت، داشتن صداقت و همدلی با زیردستان است. مردم باید بتوانند به رهبران خود اعتماد کنند و باید بدانند که این رهبران به آنها خیانت نمیکنند و از آنها سو استفاده نمیکنند. ایجاد اعتماد بین اعضای تیم توسط رهبران به قدری مهم است که میتواند عملکرد تیم را تحت تاثیر قرار دهد چرا که افراد تمایل ندارند با رهبرانی که به آنها بی اعتمادند کار کنند.
اعتماد اعضای یک تیم به رهبران خود به قدری مهم است که میزان اعتماد آنها میتواند نشان دهنده عملکرد آن تیم باشد. رهبران سازمانها باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا اعتماد زیردستان خود را جلب نمایند چون مردم تمایلی ندارند با رهبرانی کار کنند که به آنها بیاعتماد هستند.
یکی دیگر از ویژگی های یک رهبر متخصص بودن در آن حرفه میباشد. رهبران سازمان باید درباره موضوعی که مشغول هستند اطلاعات زیادی داشته باشند تا بتوانند در آن زمینه اظهار نظر نمایند. چرا که کارمندان نیاز دارند هنگامی که به مشکلی برمیخورند از رهبران خود برای حل آن مسئله راهنمایی دریافت کنند.
یک رهبر خبره، در قبال نتایج خوب و یا بد تیم خود مسئول است. رهبر سازمان نه تنها خودش مسئول است، بلکه به عنوان الگو عمل نماید و این حس را به اعضای سازمان نیز منتقل میکند. بنابراین، اگر در سازمانی کارکنان آن، در مقابل عملکرد خود مسئولیتپذیر هستند، میتوان این موفقیت را به رهبر آن سازمان نسبت داد.
تعریف سازمان و ارتباط درون سازمانی :
در تعریف سازمان میتوان گفت که سازمانها محصول اجتناب ناپذیر تجربه اجتماعی انسان هستند و برای انجام کارهایی که ما به تنهایی نمیتوانیم انجام دهیم خلق شدهاند. سازمان مجموعهای است که پیرو نظام یا سیستم است و کل مجموعه دارای حد و مرزها و اهداف سازمانی مشخصی میباشند. سازمانها در زمینههای مختلفی فعالیت میکنند و دارای ساختارهای سازمانی و مراحل سلسله مراتبی مختلفی میباشند.
منابع انسانی مهمترین بخش یک سازمان بشمار میآید، منابع انسانی تنها مجموعهای است که منابع دیگر سازمان را گرد هم میآورد و موجب میشود که به طور عملکردی در مسیر یک هدف قرار گیرند.
ارتباط یک فعالیت انسانی است که توسط بسیاری شناخته شده است اما توسط تعداد کمی تعریف گردیده است. کلمه ارتباط در سادهترین مفهوم خود به عنوان انتقال اطلاعات توسط یک فرد، گروه یا سازمان به فرد، گروه یا سازمان دیگر تعریف میشود. ارتباط درون سازمانی واژهای است که همگام با توسعه روان شناسی صنعتی، روان شناسی اجتماعی و رفتار سازمانی رایج شد.
ارتباط درون سازمانی شکلی از ارتباط میان فردی است و به تبادل اطلاعات بین دو یا بیشتر از دو نفر در سازمان گفته میشود که موجب ایجاد درک و احساس مشترک میگردد یا ارتباط درون سازمانی به عنوان انتقال یا دریافت پیامهای کلامی یا غیر کلامی در سازمان ، بسته به ساختار و فرهنگ موجود در سازمان تعریف میشود.
ارتباط درون سازمانی در مورد فرهنگ سازمانی به کارکنان اطلاعاتی میدهد و به همه برای آنکه در این فرهنگ ادغام شوند کمک میکند؛ توجه سازمان را بر اهدافی متمرکز میکند که باید به آن دست یابند؛ به اعضای سازمان اطلاعات لازم برای انجام وظایفی را میدهد که مسئول آن هستند؛ به کارکنان انگیزه میدهد؛ تضمین کننده مشارکت کارمندان در سازمان است و این مشارکت هدایت شده تاثیر مثبتی بر نگرش سازمانی اعضا مانند رضایت شغلی، تعهد، مسئولیت پذیری و کسب روحیه دارد.
ارتباط درون سازمانی همچنین فرآیند ارتباطی دو طرفهای بین کارمندان و رهبران است که شامل اثرگذاری رهبران بر روی کارکنان (رو به پایین) و پاسخ دهی کارمندان به رهبران (رو به بالا) میباشد.
نکتهای که اینجا باید در نظر گرفته شود این است که یک سازمان در هر واحد، هر سطح و هر کارکنانی یک کلیت است و برای حفظ این کلیت به ارتباط سازمانی به هر واحد، هر سطح آن نیاز دارد و هر یک از کارمندان میبایست مورد توجه قرار گیرند و شبکه و محتوای ارتباط درون سازمانی باید بر طبق آن تنظیم شود.
رابطه بین ارتباط درون سازمانی و رهبری سازمانی :
امروزه، مانند گذشته نیست، آگاهی فزایندهای وجود دارد که موفقیت سازمانها به استفاده موثر از منابع انسانی وابسته است. رهبری سازمانی و ارتباط درون سازمانی که بر منابع انسانی سازمان و کارکنان به عنوان عناصر اصلی اثر بخشی و کارآمدی تمرکز میکنند در این زمینه ضروری میباشند. این دو مفهوم کلیدی که برای سازمانها از اهمیت ویژهای برخوردارند، پدیدههایی هستند که تاثیر متقابل بر یکدیگر دارند و در موفقیت و شکست یکدیگر دخیلاند.
تاثیر رهبری بر ارتباط درون سازمانی:
رهبری سازمانی از اهمیت ویژهای در همه ساختارهای سازمانی که حاوی منابع انسانی هستند برخوردار است. علاوه بر این رهبران سازمان نقش اصلی را در تعیین مسیر سازمانها دارند. ترجیحات، تصمیمات و نگرشهای رهبران سازمان در مورد مسائل مختلف بر موفقیت و پیشرفت آنان تاثیر میگذارد و تعیین کننده مشکلاتی است که با آنها روبرو میشوند. از آنجا که رهبران سازمان تصمیم گیرندگان نهایی در سازمان ها هستند، نوع رهبری که آنها اتخاذ کردهاند و مفروضات اساسی آنها درباره ارتباط درون سازمانی و رویکردها خودش را به اشکال مختلفی نشان میدهد. رهبر ، که تمامی کارهای موجود در سازمان را عملی میکند تنها کسی است که تعیین میکند چه نوع فرآیند درون سازمانی دنبال شود، چه اهدافی دنبال شوند و به چه شکلی صورت پذیرند، چه شبکههای ارتباط درون سازمانی با توجه به قدرتها و ضعفها تشکیل گردند و ارتباط درون سازمانی به چه معنا باشد.
رهبر اهداف سازمان را از لحاظ عملکردی دنبال میکند، ارتباط درون سازمانی از طریق او صورت میپذیرد و رفتار اعضا را کنترل مینماید.
بنابراین رهبر سازمان تاثیر انکارناپذیری بر ارتباطات درون سازمانی دارد که میتواند مثبت و یا منفی باشد. تاثیر یک رهبر دیکتاتور در ارتباط درون سازمانی با تاثیر رهبری که دارای صفات دموکراتیک است متفاوت خواهد بود. به همین ترتیب، تاثیر رهبری که طرفدار سنت گرایی و عرف است و تاثیر رهبری که از پیشگامان مدرنیته و پیشرفت است متفاوت است. در حالی که سازمانها با کاریزمای رهبرانی در گروه اول به پس روی و قهقرا میروند. در مسیر اهداف رهبران کاریزماتیک گروه دوم مسیر رشد و ترقی را طی خواهند کرد.
تاثیر ارتباط درون سازمانی بر رهبری سازمانی :
مدیریت یک سازمان نسبتا کار دشواری برای یک سازمان است. از آنجا که رهبر یک سازمان کسی است که در راس سازمان است و این کار دشوار و پیچیده را تقبل میکند. موفقیت سازمان نیز به عنوان موفقیت رهبر سازمان تلقی میشود و تصور میشود که بزرگترین سهم از موفقیت سازمانی باید به او تعلق داشته باشد.
یکی از عوامل اساسی موفقیت سازمانی، ارتباطات سازمانی است که امکان استفاده از پتانسیل موجود سازمان را فراهم میسازد. بنابراین برای موفقیت رهبر در سازمان، او باید از فرآیند ارتباط به طور موثر استفاده کند. در واقع ارتباط درون سازمانی مهمترین ابزار مدیریت سازمانی است و نقش مهمی در اجرای عملکردهایی مانند برنامه ریزی، هماهنگی، تصمیم گیری، انگیزه بخشی و کنترل دارد. ارتباط درون سازمانی به اشتراک گذاری ماهیت و روح سازمان کمک میکند، ارزشهای اصلی سازمان از طریق آن به اعضا منتقل میشود.
تصمیمات در سطوح بالاتر گرفته میشوند و دستورها و دستورالعملها از طریق ارتباط درون سازمانی منتقل میشوند. این ارتباط درون سازمانی است که هماهنگی بین واحدها و پرسنلی که در واحدهای مختلف کار میکنند را ممکن میسازد.
در این میان رهبر سازمان این فرصت را خواهد داشت که اعضا را در تمامی سطوح از نظر ویژگیهای مثبت یا منفی بهتر بشناسد. او همچنین برای تصمیم گیری با اعتماد به نفستر خواهد بود. او میداند چه نوع ساختار سازمانی برای عملکرد سازمانی بهتر است. با تجربه به دست آمده از کانالهای ارتباط درون سازمانی ، رهبر سازمان به طور موثر قادر خواهد بود مناسبترین و موثرترین سبک رفتاری را با توجه به موقعیتهای مختلف برگزیند. در نتیجه، ارتباط درون سازمانی که از اهمیت حیاتی برای سازمان و موفقیت سازمان برخوردار است، برای رهبری که در راس سازمان است به همان اندازه حائز اهمیت میباشد.
اهداف ارتباط درون سازمانی:
سیستمی از قوانین و اهداف رسمی که یک سازمان دارد، متمایزترین جنبه آن سازمان است. ارتباط درون سازمانی مهمترین ابزار در هدایت نگرشهای سازمانی و انگیزه بخشی در کارکنان مطابق با این اهداف است که رمز موفقیت سازمانی میباشد. فعالیتهای شخصی باید به طور منظم و هماهنگ انجام شود تا به اهداف سازمانی دست یافت. اجرای موفق این هماهنگی بدون شک نیازمند ارتباط فشرده بین فردی است. با این حال، این ارتباط درون سازمانی نه به شکل یکنواخت بلکه در اشکال مختلف صورت میگیرد.
در اینجا رهبر سازمان باید کانالهای ارتباطی درون سازمانی را تا حد امکان باز نگه دارد و در صورت لزوم از هر شکل ارتباطی متناسب با پتانسیل آن استفاده کند.
نقش رهبر سازمانی در مدیریت شایعه پراکنی:
شایعات همانند ماهیت انسان از طبیعت پویا، ناپایدار و قابل تغییری برخوردار هستند. نتیجه تقابلات اجتماعی میباشند، شیوه و روش خاصی ندارند، به طور اجتناب ناپذیری در هر جا که انسانها وجود دارند رخ میدهند و بخش ضروری و قابل توجه هر سازمانی میباشند.
رهبر سازمان باید از این واقعیت آگاه باشد و در نتیجه اقداماتی را برای کاهش شایعات و اثرات منفی آن انجام دهد.
اینکه چه عوامل خاصی به موضوع شایعات تبدیل میشود، دلایل آنها چه هست و اینکه چه نوع اطلاعاتی از طریق شایعات منتقل میشوند باید فرا گرفته شود و اعضای سازمان باید از سوی مقامات در مورد این مسائل آگاه شوند و در نتیجه نیاز آنها به اطلاعات باید برآورده شود. همیشه باید در نظر داشت که "اطلاعات" همانند اکسیژن برای سازمان ضروری است و باید به این موضوع توجه کافی شود.
مشکلات مربوط به ارتباط درون سازمانی:
برخی مشکلات ممکن است که در ارتباط درون سازمانی تجربه شوند همان طور که در تمامی زمینههای ساختار سازمانی تجربه میشوند. آن چه که رهبر سازمان باید در این زمینه انجام دهد این است که به روشنی این بحران را حل کند. مشکل ممکن است که بین طرفین ارتباط (کارکنان) باشد یا ممکن است در کانالهای ارتباطی درون سازمانی ، سیستم کدگذاری یا پیام رسانی سازمان باشد.
شناسایی واضح مشکل رهبر سازمان را قادر میسازد که در آن بخش ارتباطی که مشکل رخ داده است تمرکز نماید و تا آن جا که ممکن است از وقتاش به شکل موثر و کارآمدی استفاده کند و در نتیجه راه حلی را بدون اتلاف وقت بیابد. با این حال، آن چه مهم است این است که رهبر سازمان باید یک رویکرد حل مساله داشته باشد و آگاه باشد که دستورالعملها با توجه به شرایط هر سازمان متفاوت است.
نتیجه گیری:
اهمیت رهبری و ارتباطات در زندگی سازمانی و همچنین زندگی اجتماعی بر همگان آشکار است. یک رهبر و یک سیستم ارتباطی سازگار با ساختار سازمانی اثر مثبتی بر روی موفقیت سازمان دارد. به همین ترتیب، یک رهبر و یک سیستم ارتباطی که در تضاد با الزامات ساختار سازمانی است، خسارات قابل توجهی را به آن سازمان وارد خواهند کرد.
مساله مهم دیگری که نباید فراموش کرد این است که رهبر در راس سازمان و ارتباط درون سازمانی از بسیاری جهات بر یکدیگر تاثیر مثبت یا منفی میگذارند. در ارتباط درون سازمانی ، رهبری سازمانی برای داشتن عملکرد سالم، اهداف، شبکههای ارتباطی و روشهای ارتباطی و ایجاد پتانسیل مطابق با اهداف سازمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از طرف دیگر، ارتباط درون سازمانی نقش تعیین کنندهای در موفقیت رهبر ، پذیرش وی از سوی سازمان ، داشتن اختیارات قانونی اعضا، رسیدن به اهداف و حفظ رهبری اش دارد.
اگر تعامل بین رهبر سازمان و ارتباط درون سازمانی مثبت باشد، رهبر ، سیستم ارتباطی داخلی آن سازمان و خود سازمان از این وضعیت سود مطلوبی را میبرند. از طرف دیگر، یک تعامل منفی صدمات جبران ناپذیری به رهبر سازمان ، سیستم ارتباطی و سرانجام خود سازمان از بسیاری جهات وارد خواهد کرد.
امیدواریم مطالعه این مقاله برای شما مفید بوده باشد. لطفا نظرات خود را در این باره به اشتراک بگذارید.
اسطورههای زندگی و سازمان برای همهی انسانهایی که به رشد تمایل دارند، میخواهند فلسفهی زندگی را درک کنند، میخواهند تاثیرگذارتر از قبل باشند، از زندگیشان رضایت بیشتری داشته باشند، روابط بهتری با دیگران داشته باشند و کسانی که دوست دارند کشف کنند برای چه کاری به دنیا آمدهاند، مناسب است. مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید