چه رویدادهای طبیعی، چه قیامهای سیاسی و یا رفتار ناشایست کارمندان، رایج است که سازمانها با بحران روبه رو شوند. این بحرانها میتوانند سود و اعتبار یک کمپانی را تحت تاثیر قرار داده و هدایت درست این چالشها را مهم میکند.
اجرای رهبری بحران باعث میشود سازمان ها اعتماد عمومی را حفظ کرده و حوادث اینده را درست مدیریت کنند.
در این مقاله، ما رهبری بحران را توضیح داده، در مورد اهمیت آن بحث کرده و اجزایی که بخشی از یک استراتژی تاثیرگذار است را تشخیص میدهیم.
بحران چیست؟
بحران اتفاقی است که در عملیات معمول یک سازمان وقفه ایجاد میکند. بسته به شدت آن اتفاق، یک بحران میتواند باعث کاهش سود بشود یا اعتبار یک کمپانی را تحت تاثیر قرار بدهد. مثالهای رایج بحران شامل رویدادهای طبیعی، قیامهای سیاسی و شیوع بیماری میشود. این اتفاقات میتواند تقاضای مشتریان برای محصولات خاصی را کاهش بدهد و دسترسی آنان به کالاهای غیر ضروری را چالش برانگیز کند. بحرانها میتوانند نتیجهی شیوههای داخلی مانند عدم اجرای پروتکلهای ایمنی یا ایمن سازی اطلاعات کارت اعتباری مشتری باشند.
رهبری بحران چیست؟
بیشتر رهبران بحران با ارائهی حمایت عاطفی به نیازهای کارمندانشان اهمیت میدهند. به عنوان مثال، در طول بحران، آنها ممکن است متوجه نگرانیهای کارمندانشان شده و ارتباط شفافی را حفظ کنند. افرادی که از این نوع رهبری استفاده میکنند، روی بازتابهای بلند مدت رویدادهای چالش برانگیز تمرکز میکنند. با بررسی روشهای پاسخگویی، مرور کردن آنها و با درخواست حمایت از کارمندان و مشتریان، میتوانند برنامههای موثری را گسترش دهند تا بتوانند بحرانهای آینده را مدیریت کنند.
رهبری بحران در مقابل مدیریت بحران
رهبری بحران و مدیریت بحران هر دو در زمانهایی چالش برانگیز مهم هستند، اما این رویکردها چند تفاوت اساسی دارند. سازمانهایی که تفاوتهای آنها را درک میکنند میتوانند تضمین کنند که هر دو رویکرد را در زمانهای مناسب پیاده کنند. فرق اساسی بین رهبری بحران و مدیریت بحران این است که اولی بر استراتژی بلند مدت سازمان تمرکز دارد. با حفظ ارزشهای یک سازمان و اولویت بندی نیازهای مشتریان و کارمندان، رهبران بحران میتوانند آگاهی مثبت عمومی را تضمین کنند. مدیریت بحران بیشتر یک رویکرد واکنش پذیر است که تلاشش بر حفظ عملیات معمول آن سازمان است. به عنوان مثال، یک بلای طبیعی را در نظر بگیرید که به دست آوردن منابع بیشتر برای یک کمپانی را چالش برانگیز میکند. مدیران بحران میتوانند فهرست موجودی حال حاضر شرکت را جیره بندی کنند تا مطمئن شوند منابعشان تا زمانی که فروشندگان دوباره راه میافتند دوام بیاورد. مدیریت بحران میتواند شامل تنظیم فرآیندهایی باشد که بهره وری را تضمین میکند و مطمئن میشود که کمپانی میتواند حقوق کارمندانش را بپردازد. این فرآیندها باعث ایجاد ثبات در زمانهای چالش برانگیز شده و به رهبران بحران کمک میکند تا روحیهها را بالا نگه دارند.
اجزای رهبری بحران موثر | ۶ جز رهبری بحران موثر:
۱ .تشخیص زود هنگام
بحرانهایی که پیشرفت تدریجی دارند میتوانند تشخیص بحران قبل از آنکه سازمانها را تحت تاثیر قرار بدهد را چالش برانگیز کند. حتی اگر بحرانی به سرعت توسعه پیدا کند، رهبران ممکن است نتوانند میزان تاثیرش روی عملکرد عادی سازمان را تشخیص بدهند. شما میتوانید رهبری موثری را با تمرین تشخیص زود هنگام پیاده کنید. سعی کنید در مورد رویدادهایی که سازمانها را تحت تاثیر قرار میدهند تحقیق کرده و از نگرشهای مشتریان آگاه باشید. به محض آن که متوجه مشکلی شدید، میتوانید با مدیران بحران صحبت کنید تا اثرات آن بر روی سازمانها را کاهش دهید.
۲ .خوش بینی محدود
خوش بینی محدود به معنای داشتن رفتاری مثبت هنگام متوجه شدن شدت یک بحران است. این رویکرد به رهبران این اجازه را میدهد تا کارمندان و مشتریان خود را دلدلری داده در حالیکه در مورد اینکه چگونه این اتفاقات زندگیشان را تحت تاثیر قرار میدهد. بیانیه ای را در نظر بگیرید که رهبر بحران در واکنش به سیل شدیدی که جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد صادر میکند. این بیانیه ممکن است تسلیت سازمان ها را به خوانواده ها بیان کند، در حالیکه اعالم میکند رهبر اعتماد به نفس این را دارد که جامعه قابلیت تحمل شرایط را دارد.
۳ .ارتباط شفاف
در طول یک بحران ارتباطات شفاف میتواند علاوه بر حفظ آبروی سازمان، مشتریان و کارمندان را مطمئن کند. برنامه ارتباطی خود را را با درک عمومی بحران شروع کنید. میتوانید تاثیر آن را بر اجتماع تشخیص دهید و روی خواستههای سازمان برای مقابله با چالشها تاکیید کنید. در حالی که میتوانید به اندازه کافی در مورد برنامه پاسخ دهی اطلاعات ارائه بدهید، سعی کنید در مورد آنچه سازمان نمیداند روراست باشید. تضمین اینکه تحقیقات بیشتری انجام شود، میتواند به عموم این اطمینان را بدهد که پاسخها دقیق و آگاهانه هستند. همانطور که بحران در حال توسعه است، در نظر بگیرید که عموم را به طور منظم در جریان اتفاقات بگذارید. میتوانید اصلاحاتی که سازمان انجام میدهد و نتایجشان را مورد بحث قرار بدهید. به انتشار گذاشتن فرآیند باعث میشود سازمان پاسخگو باشد و رهبران را تشویق میکند تا برنامههای پاسخ گویی را در مواقع الزام تنظیم کنند. هنگام ارائه اطلاعات به روز، سعی کنید از کانالهایی استفاده کنید که مخاطبان مورد نظرتان حتی در زمان بحران به آن دسترسی دارند. به عنوان مثال، رسانههای اجتماعی میتوانند روشی عالی برای ارتباط با بسیاری از کاربران و گوش دادن به نگرانیهای آنها باشد.
۴ .تعیین اولویتها
هنگام تصمیم گیریها به عنوان رهبر بحران، اولویتهای سازمانتان را در نظر بگیرید. بیشتر رهبران، امنیت مشتریان و کارمندانشان را اولویت قرار داده، و مطمئن میشوند هر تصمیمی که میگیرند از جان انسانها محافظت میکند. به عنوان مثال، حتی اگر تصمیمی منجر به از دست دادن سود و بسته شدن فروشگاههای زنجیرهای یک خرده فروشی به دلیل شیوع بیماری باشد تا سلامت عموم تضمین شود. رهبران بحران میتوانند اولویتهای ثانوی هم تعیین کنند تا بتوانند باورهای سازمانشان را حفظ کنند. کمپانیها میتوانند ارزشهای مختلفی داشته باشند، که برخی از رایجترینها نوآوری، خدمات بی نظیر برای مشتری و تعهد به محیط زیست است. پس از اینکه بابت ایمنی اطمینان حاصل شد، یک سازمان میتواند معیارهای جدیدی را پیاده کند تا ارزشهای اساسی خود را حفظ کند. مثال بالا را در نظر بگیرید که یک کمپانی به دلیل شیوع بیماری فروشگاههای خود را میبندد. برای اینکه تعهد خود را به خدمات رسانی عالی به مشتریان حفظ کند، ممکن است سایت خود را بهروزرسانی کند تا تجربه خرید آنلاین بهتری را ارائه دهد.
۵ .تمایل به جستجوی پشتیبانی بیشتر
در حالیکه بعضی رهبران هنگام یک بحران غریزانه برای حفظ قدرت تلاش میکنند، جستجو برای حمایت بیشتر، اغلب مفید است. شما میتوانید با کارشناسان صنعتتان تماس گرفته و برای مدیریت آن موقعیت مشاوره بگیرید و مسئولیتهایی را به سایر سهامداران واگذار کنید. حتی میتوانید بازده مشتریان و کارمندانتان را در برنامه پاسخدهی خود بگنجانید. آگاهی در مورد ایدههای مختلف نشان میدهد که سازمان به نظرات عموم احترام میگذارد و به مردم در زمانهایی چالش برانگیز انگیزه میدهد.
۶ .تطبیق پذیری
رهبران بحران خوب، معمولا سازگار هستند، و این به آنها اجازه میدهد تا برنامههای پاسخدهی خود را همانطور که موقعیت دارد گسترش پیدا میکند مرور کنند. مثال، آنها ممکن است از تحقیقات جدیدی استفاده کنند تا فرآیندهای جدیدی را وفق دهند یا سیاستهای موجود خود را مرور کنند. این تطبیق پذیری اجازه میدهد تا رهبران تاثیر روش خود را بررسی کرده و تغییرات مورد نیاز را برای آماده شدن در مقابل بحرانهای آینده انجام دهند.