شفقت خویشتن به ما کمک میکند تا با خودمان و دیگران ارتباط بگیریم، از درون و بیرون بهبود پیدا کنیم، انقدر اعتماد به نفس داشته باشیم که ریسک کنیم و زندگی های ناکامل خود را با عشق هدایت کنیم. و شفقت خویشتن قلب همه ی شفقت هاست، چرا که اگر بخواهیم روراست باشیم، ما معمولا به خودمان بیشتر از همه سخت میگیریم.
اگر تا به حال از دست کسی عصبانی شده و کنترل خود را از دست داده اید، سپس بلافاصله پشیمان شده اید دستهای خود را بالا ببرید!
من به این موضوع افتخار نمیکنم، اما من هم دست خود را شدیدا بالا برده ام. در واقع، هنوز هم چندشم میشود وقتی یادم می افتد که تابستان گذشته، چطور از دست همسرم دیوانه وار عصبانی شدم. داشتیم برای سفر خارج از کشور بسیار هیجان انگیزی اماده میشدیم. شب قبل از حرکتمان تمام کارهایی که باید انجام میدادیم و ساعت حرکتمان را تعیین کردیم. همسرم آدمی نیست که معمولا دیر کند، اما با این وجود چندین بار از او قول گرفتم که سر وقت باشد. او سر وقت نیامد، و من از عصبانیت منفجر شدم. فریاد میزدم، فحش میدادم و حرف هایی میزدم که بعدش حسابی پشیمان شدم. و بعد از آن احساس گناه میکردم، خجالت زده بودم و مدام به خودم میگفتم: " چطور توانستم همچین کاری بکنم؟ من یک مربی زندگی (لایف کوچ) هستم، باید قوی تر از اینها باشم. "
و این خودخوری مداوم، هیچ کاری برای کمک به من و بهبود رابطه ام نکرد. دقیقا مثل زمانیکه با افکاری چون: "حقش بود" یا "چه اهمیتی دارد اگر آن گزارش بازاریابی را خراب کردم؟" یا "اصلا مهم نیست همکارانم چه فکری میکنند!" سعی دارید نسبت به هر کاری که کردید به خودتان احساس خوبی بدهید. در واقع، فقط یک مسیر است که میتوانید با حرکت در آن با تجربیات بد گذشته کنار بیایید، و آن مسیر شفقت خویشتن است.
شفقت خویشتن چیست؟
شفقت خویشتن به ما کمک میکند تا با خودمان و دیگران ارتباط بگیریم، از درون و بیرون بهبود پیدا کنیم، انقدر اعتماد به نفس داشته باشیم که ریسک کنیم و زندگی های ناکامل خود را با عشق هدایت کنیم. و شفقت خویشتن قلب همه ی شفقت هاست، چرا که اگر بخواهیم روراست باشیم، ما معمولا به خودمان بیشتر از همه سخت میگیریم.
دوست دارم شفقت خویشتن را به عنوان دوست صمیمی نامرئی شما بخوانم. وقتی شما شفقت خویشتن را تمرین میکنید، در واقع دوست صمیمی خود هستید. یعنی وقتی شما چیزی را خراب میکنید، به جای خجالت و سرزنش های فراوان، به خودتان حمایت و عشق میدهید. (دوستی را تصور کنید که خیلی دوستش دارید اما همیشه به پارتنر خیانتکارش برمیگردد. شما سرش جیغ نمیکشید درست است؟ احتمالا به او محبت نشان میدهید. به او یادآوری میکنید که لیاقت او بهتر از اینهاست. به او کمک میکنید اعتماد به نفسش را تقویت کند، شماره ی او را پاک کند و در عوض با کسی وارد رابطه شود که برایش خوب است. اما به او میگویید که هنوز دوستش خواهید داشت. حتی اگر دوباره اشتباه کند. وقتی خودتان هم اشتباه میکنید، شفقت خویشتن به همین صورت است. )
اگرچه باحالترین قسمت شفقت خویشتن اینجاست. در طی سالها، متوجه شدم که برخوردم نسبت به خودم بعد از اینکه با عزیزانم بد رفتار میکنم توسط شفقت خویشتن زمین تا آسمان فرق کرده است. تمرین شفقت خویشتن آگاهانه تمام زندگیم را تغییر داده است. برای همین این مقاله در مورد هشت اتفاق خوبی است که داشتن شفقت خویشتن به زندگی شما میاورد، تا از ایده آل گری بیرون بیایید و قدرت از پس هر چیزی برآمدن را پیدا کنید. و واقعا میگویم، هرچیزی که سر راهتان بیاید، هر چیزی.
فایده ی اول شفقت خویشتن: زمان و انرژی بسیار کمتری صرف این میکنید که خود و زندگیتان را توضیح بدهید!
تا به حال به این فکر کرده اید که اگر کارها را بدون نیاز به توجیه کردن انجام میدادید چه طور میشد؟ نمیدانستم چه طور احساسی بود، تا اینکه شروع کردم به تمرینات شفقت خویشتن. به جای اینکه ساعت ها وقت و انرژی احساسی ام را صرف تجزیه تحلیل و توجیه بیش از حد کارهایی که میکردم بکنم، شروع کردم به زندگی کردن. هر چه بیشتر به این موضوع فکر میکنم، فایده ی شفقت خویشتن برایم منطقی تر میشود.
وقتی میتوانید منتقدانه به درستی کارهایتان فکر کنید، اشتباهاتتان را بپذیرید و با خودتان مهربان باشید، دیگر لازم نیست خود را برای کسی ثابت و توجیه کنید یا از خودتان دفاع کنید. میدانید، "اینکه به دوستم گوش زد کردم که حرفش تبعیض گرایانه بوده، کار درستی بوده،" یا اینکه "من نباید کل آن شکلات را میخوردم، اما من که خوک نیستم، فقط خسته و مضطربم و هنوز هم میتوانم فردا بهتر باشم." و اگر کارهای خود را مورد بررسی قرار دادید و متوجه شدید که واقعا کار اشتباهی کرده اید، معذرت خواهی میکنید. اما این معذرت خواهی از روی ناامیدی و بدبختی نیست که محتاج رضایت آن شخص باشید. بلکه به خاطر تفکرات صادقانه ی شماست. این به شما و آن شخص کمک میکند بتوانید با هم جلو بروید، حتی خیلی بهتر از زمانی که معذرت خواهی عاجزانه ای کرده باشید.
فایده ی دوم شفقت خویشتن: بلاخره میتوانید ایده آل گری خود را رها کنید
اگر شما هم مثل خیلی دیگر از افراد در قبیله ی من هستید، تمام زندگی خود را صرف این کردید که همه چیز را "درست" انجام بدهید. تک خال تمام کلاس هایتان در مدرسه و دبیرستان بوده اید. شغل بسیار خوبی دارید و سخت کار میکنید تا در آن خوب باشید. ممکن است حتی فکر کنید این ایده ال گری شما است که باعث موفقیتتان میشود.
اما خبر داغ این است که هیچ کس کامل نیست و همه اشتباه میکنند. و چون شفقت خویشتن آگاهانه به شما کمک میکند این واقعیت ها را بپزیرید، به جای اینکه توسط کمال گرایی تان فلج شده باشید راحت تر میتوانید از اشتباهات خود عبور کنید. علاوه بر آن، از آنجایی که انرژی زیادی برای هدف غیر ممکنی چون کامل شدن لازم است، وقتی کمال گرایی را رها میکنید، انرژی بیشتری برای لذت بردن از زندگی خواهید داشت.
فایده ی سوم شفقت خویشتن: عشق ورزیدن به آدم های زندگیتان راحت تر میشود
هیچ کس ۱۰۰٪ مواقع با همه نمیتواند کنار بیاید. اما وقتی شما پذیرش و درک و دوست داشتن خود را زمانی که فرد مورد علاقه ی خود نبودید تمرین میکنید، میتوانید این را برای افراد دیگر هم انجام بدهید. در واقع، من همیشه زمانی که در تعطیلات به خانه سر میزنم، به تجربه ام در تمرین شفقت خویشتن اتکا میکنم. یکی از افراد خانواده ام، دقیقا مانند گذشته ی من است: مدام جیغ و داد میکند و سعی میکند افراد را کنترل کند. و راستش، او خیلی راحت آدم را آزار میدهد و ناامید میکند. اما انچه شفقت خویشتن به من یاد داده است را به یاد میاورم. به یاد میاورم وقتی من مثل یک دیوانه رفتار میکردم تجربه ای عجیب بود و کاملا از کنترل خارج بودم. پی بردن به این موضوع، باعث شد دلم برای خودم بسوزد، چرا که انگار آن تجربه های بد مثل تماشا کردن بدترین نسخه ی من بودند که کنترل تمام را بدست گرفته بودند. و اگر من آن درک و شفقت را برای این شخص در خانواده ام به کار ببرم، میتوانم راحتتر ببخشم و تمام قدرتم را پس بگیرم. برای اینکه عصبانیت اینطور است.
وقتی از دست کسی عصبانی هستید، تمام قدرت دست آنهاست. آنها احساست شما را کنترل میکنند، چرا که با هر بار دیدنشان، شما پر از عصبانیت و ارتعاشات منفی میشوید. اما وقتی با درک اینکه آنها چرا اینگونه هستند، میبخشیدشان و برای آن موقعیت شفقت نشان میدهید، لازم نیست تمام این ارتعاشات منفی را با خود حمل کنید، و همین باعث میشود زندگیتان زیباتر شود.
فایده ی چهارم شفقت خویشتن: از تغییر دادن آدم ها دست بر میدارید
چند بار در زندگیتان آرزو کردید بتوانید کسی را تغییر بدهید؟ که مثلا عادت های بد پدر و یا پارتنرتان را تغییر بدهید؟ من ۱۰۰٪ در این نوع طرز فکر مقصر هستم. اما اینکه میتوانستم بر لحظه هایی که نسخه ای کمتر از ایده آل خودم بودم را مورد بررسی قرار بدهم، من را متوجه کرد که شخص دیگری خیلی سخت میتواند رفتار من را تغییر بدهد. خواب بیشتر، خوداگاهی بیشتر و اضطراب کمتر میتوانست به تغییر من کمک کند. اما من تنها کسی بودم که میتوانستم این تغییرات را به وجود بیاورم و هیچکس نمیتوانست آنها را به من تحمیل کند. !
با درک این ها به این تفکر رسیدم: من سعی در تغییر این آدم ندارم. من با این فرد حقه باز خانواده ام حریم هایی را در زندگی ام مشخص خواهم کردم و به او خواهم فهماند که اگر به من فحش میدهد یا دروغ میگوید، جایی در خانه ی من نخواهد داشت. سپس آنها را به روراستی و مهربانی بیشتر تشویق خواهم کرد. اما زمان و انرژی خود را برای تغییر آنها به آدمی آرام تر صرف نخواهم کرد.
احساس رهایی عاطفی که من به خاطر رها شدن از مسئولیت بهبود افراد اطرفم به دست آوردم فوق العاده بود. خوب نیست بعضی از افراد زندگیشان را بهبود ببخشند؟ بله خوب است. دوست دارم در این مسیر کمکشان کنم؟ قطعا! اما اگر خودشان از من حمایت بخواهند. اما، آیا سلامت، خوشحالی و احساس عزت نفسم به انتخاب های آن افراد در زندگیشان بستگی دارد؟ البته که نه!
فایده ی پنجم شفقت خویشتن: شما از دویدن روی چرخ دست میکشید و شروع به لذت بردن از کسی که در حال حاضر هستید میکنید
کمی وقت بگذارید و فکر کنید این ایده چقدر اساسی است. به هر حال، افراد میلیاردها دلار را سالیانه صرف این میکنند که با حال تر، باهوش تر، سالم تر و زیباتر بشوند. تمام صنایع های مختلف به احساس ناکافی بودن و نیاز به تغییر ما بستگی دارند. برای همین شفقت خویشتن میتواند بسیار قدرتمند باشد. به شما کمک میکند راه های بیشماری را برای بهتر شدن ببینید و بگویید: "نیازی نیست من بی نقص باشم. اشکالی ندارد همانطور که هستم خودم را دوست داشته باشم"
به مثالی که درباره ی دعوا با همسرم در تابستان زدم فکر کنید. بعد از آن اتفاق، میتوانستم هزاران کار برای درست کردن خودم انجام بدهم. میتوانستم از یک مشاور وقت فوری بگیرم یا به مکمل هایی که قول بهبود خلق و خوی را میدهند اکتفا کنم. اما در عوض فقط به سمت شفقت خویشتن رفتم. توانستم این نسخه از خودم در آن لحظه را دوست داشته و رها کنم، با همسرم به صلح برسم و از زندگیم لذت ببرم. (سفرم هم که دیگر جای خود دارد!)
فایده ی ششم شفقت خویشتن: یاد میگیرید با هر مشکلی که سر راهتان قرار میگیرد مقابله کنید
بدترین چیزی که میتواند برایتان اتفاق بیفتد چیست؟ فوت فردی در خانواده؟ از دست دادن کارتان؟ تنها ماندن تا آخرعمر؟ هر آنچه که بزرگترین ترس شماست، میتوانم تضمین کنم دلیل ترس بیش از حد شما این تفکرات است: "هیچوقت نمی توانم از پسش بر بیایم" یا "خیلی سخت خواهد بود. " و این ترس ها ناشی از داشتن توقعات خاصی است که شما در مورد چگونه کنترل کردن آن موقعیت ها دارید یا اینکه اصلا در وحله ی اول طور دیگری باید اتفاق می افتادند. وقتی شفقت خویشتن آگاهانه را تمرین کنید، همه ی اینها تغییر میکنند. شفقت خویشتن به شما کمک میکند تا خودتان را در این وضعیت نابسمان درک کرده و بپذیرید. مهمتر از همه، شفقت خویشتن باعث میشود شما به خودتان اجازه بدهید تا کج و معوج با قضیه کنار بیایید. حتی اگر، بهبود از بد تمام شدن یک رابطه یا از دست دادن کار شامل هر روز گریه کردن و ۱۲ ساعت خواب در روز نباشد. در اصل، اگر میخواهید در موقعیت های منفی به یک نینجا تبدیل شوید، شفقت خویشتن اسلحه ی مخفی نهایی شماست.
فایده ی هفتم شفقت خویشتن: اضطراب، افسردگی و در کل روز های بد کمتری را تجربه میکنید
بسیاری از احساست اضطراب، منفی یا غمگین ما توسط اعتقادات مضر خودمان به وجود میایند. اعتقاداتی که مثلا ما باید طور خاصی باشیم، یا باید با کسی که هستیم فرق داشته باشیم. از انجایی که شفقت خویشتن در مورد پذیرش و درک است، دقیقا متضاد اضطراب و افسردگی است. علم هم این را ثابت کرده است. تحقیقات نشان میدهند افرادی که شفقت خویشتن بیشتری را تمرین میکنند، کمتر افسردگی و اضطراب را تجربه میکنند. بنابراین شاید آن داروها، روان درمانی ها و دکتر رفتن های بسیار گران قیمت، دقیقا آن چیزهایی نیستند که برای بهبود به آنها نیاز دارید. شاید قدرت دوست داشتن خود و زندگیتان همیشه در شما وجود داشته، و این با پذیرش آنچه در حال حاضر هستید شروع میشود.
فایده ی هشتم شفقت خویشتن: بدون دست و پنجه نرم کردن زیاد به اهداف خود میرسید
بسیاری از افراد فکر میکنند اگر با نرفتن به باشگاه یا انجام ندادن مدیتیشن روزانه شان خود را سرزنش کنند، از انجام کارهای بد دوری میکنند و شروع به بدست آوردن اهداف خود میکنند. اما سرزنش مداوم خود، زندگیتان را هزاران برابر بدتر میکند. منظورم چیست؟ بیایید لحظه ی دیوانگی من در تابستان گذشته را در نظر بگیریم. بعد از آن اتفاق میتوانستم به خود بگویم: " دیگر نمیخواهم با همسرم اینگونه رفتار کنم. پس هیچوقت خودم را نمیبخشم و همیشه این خاطره را در ذهنم نگه میدارم. و این باعث میشود دیگر این رفتار را انجام ندهم. " . اما این راه حل باعث نمیشود که دیگر این رفتار را نکنم. در عوض، آن رفتار را بخش اصلی از هویت من خواهد کرد. بنابراین با ترس تبدیل شدن به همچین آدمی و تنفر از خود زندگی خواهم کرد. تمرین شفقت خویشتن اینجا تفاوت ایجاد میکند. به جای سرزنش خود میگویید: میدانم درست رفتار نکردم، اما خود را دوست دارم و میپذیرم. میدانم بعضی اوقات کارهای احمقانه ای انجام میدهم، اما به این معنا نیست که من لیاقت زندگی مشترک فوق العاده یا استرس وعصبانیت کمتری را نداشته باشم. و همین یک اشتباه مسخره تمام کارهای خوبی که در رابطه و بخش های دیگر زندگیم انجام داده ام را از بین نمیبرد. وقتی از شفقت خویشتن در زمان هایی که از اهدافتان دور میشوید استفاده میکنید، لازم نیست احساس کنید که فقط با یک اشتباه همه چیز را خراب کرده اید. میتوانید تشخیص بدهید که عواقب اشتباهتان ممکن است بد باشد، اما همچنان میتوانید به سمت هدفتان حرکت و پیشرفت کنید.
چرا مهربانی بله و نه به انتقاد؟ این نکته ی اصلی رسیدن به اهداف است
شفقت خویشتن خیلی باحال است، نه؟ میدانم ممکن است به چه چیزی فکر کنید:" اینهایی که در موردشان صحبت کردی خیلی خوب هستند، اما حالا چطور شفقت خویشتن بیشتری به زندگی ام اضافه کنم؟" یکی از تمرین های مورد علاقه ی من نامه نوشتن است. چشمانتان را ببندید و به آنچه واقعا در مورد خودتان دوست ندارید فکر کنید. حالا قلم و کاغذی بردارید و نامه ای دلسوزانه به خودتان بنویسید و به خود پذیرش، درک و تشویق ارائه بدهید. بخش جذاب این تمرین این است که میتوانید نامه را با تاریخی در آینده به خودتان پست کنید. اگر رویداد ترسناکی دارید یا مصاحبه ی کاری که میدانید قرار است بترسید و قفل کنید، نامه ای به خودتان بنویسید و برای تاریخ آن روز به خودتان پست کنید و اینگونه خود دلسوز و مشوقتان را همراه خود خواهید داشت.
یک نامه ی دلسوزانه به خود چطور نامه ای است؟
مثلا برای مثال مصاحبه ی کاری، میتواند اینگونه باشد: حتی اگر قفل کردی، اشکالی ندارد. اینها موقعیت هایی به شدت پر فشار هستند، پس طبیعی است که کمی بترسی! کارفرمای درست فقط دنبال کسی نیست که در مصاحبه ی کاریش فوق العاده باشد. انها کارمندی بسیار متعهد، باهوش و سخت کوش میخواهند و در همه ی اینها عالی هستی. کارهایی هم که درست انجام دادی را نادیده نگیر. همانطور که سوال های مربوط به ارزش ها و تاریخ سازمان را به خوبی جواب دادی، یا وقتی ابروان کارفرما به خاطر دیدن رزومه خوبت بالا رفت. میدانم که همه ی وجودت را گذاشتی و تمام تلاشت را کردی و کارفرمای درست آن را خواهد دید! پست کردن نامه را طوری برنامه ریزی کنید تا همان شب که از مصاحبه برمیگردید برایتان پست شده باشد. اینگونه، احساس میکنید دوست صمیمی و نامرئی درونتان شما را در آغوش گرفته است، درست زمانی که به ان احتیاج دارید.
آنچه امیدوارم حالا در مورد شفقت خویشتن بدانید
وقتی سخت تلاش میکنیم، بهترین آدمی باشیم که میتوانیم، دیدن آنکه عقب گردی میکنیم و از دست کسی که دوستش داریم شدیدا عصبانی میشویم، زیر قولی که ما را با اهدافمان نزدیک تر کرد میزنیم، یا برای خود ایده آل ما کوتاهی میکنیم بسیار سخت است. اما پیشرفت پی در پی نیست. افراد معادلات ریاضی نیستند. قدرتمندانه ترین کاری که میتوانید برای پیدا کردن خوشحالی واقعی و رسیدن به اهدافتان انجام دهید، پذیرفتن شفقت خویشتن و کمی خود را رها کردن است. گذشته از همه ی اینها، فکر کنید ترجیح میدهید با چه کسی باشید. دشمنی که همیشه اشکالات دیگران را نشان میدهد و هرگز نمیگذارد آن یک بار که پیشنهاد یک کمپین بازاریابی عظیم را به تعویق انداختید و یا به طور تصادفی به جای «آمار»، چیز دیگری تایپ کردید را فراموش کنید؟ یا دوستی که بعد از آن اتفاق بد شما را بیرون میبرد و میگوید: گند زدی، اما میدانم هنوز به خاطر کار جدید و اتمام رابطه ات مضطرب هستی. پس دست از سرزنش خودت بردار. روی گزارش بعدی تمرکز کن و موفق بشو. شما را نمیدانم، اما من همیشه با دومی همراه خواهم شد!
دوره هشتاد ساعته غیرحضوری در ۸ ترم | شکوفایی
این دوره مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر و بر اساس آموزههای رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا و پدر روانشناسی مثبتنگر (دکتر مارتین سلیگمن) میباشد و اکثر درسهای آن توسط پژوهشهای فرا تحلیل و دانشگاهی به اثبات رسیده است. مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید