
ندای درون، دقیقا کجاست؟!
من هم در گذشته این شائبه را داشتهام که آنچه به ذهن من میرسد، احتمالا از درون برآمده است و راز و نقشهی آینده است اما از زمانی که به سبکدرمانیACT پرداختم متوجه اشتباه خودم شدهام.
بعضی از افکار و احساسات میتوانند به کشف استعدادها و نقاط قوت ما بپردازند اما همهی آنها خیر. به چه چیزی اعتماد کنیم و به چه چیزی نه؟!
۱. افکار و احساسات در زمانی که حین تجربه و کار و ورزش و پرداختن به هنر و شغلی هستند، از اهمیت بالاتری برخوردارند اما حضور بدون عمل آنها در بدن و ذهن ما کمتر میتواند به شناسایی منجر شود، برای همین است که اگر فکر این را دارید که وکیل شوید، پیشنهاد میشود حتما قبل از انتخاب چنین شغلی، چندبار به دادگاهها سر بزنید. آن جا در حین کارآموزی و یا دویدن کنار یک وکیل، حین دیدن متهمها و بازپرس و دیگر اعضا میتواند احساس و افکار عمیقتری بسازد که ارزشهای درونی شما را شاید هویدا کند.
۲. بعضی از افکار و احساسات دلنشین، محصول دوست داشتن افراد محبوب زندگی ماست. یعنی چه؟! مثلا شاید شما هم مثل من در بچگی عاشق فوتبال بودید و فکر میکردید که حتما باید فوتبالیست یا بازیگر سینما شوید و فکر کردید چنین آرزویی، ندای درون شماست اما اینطور نبوده و متاسفانه رفتن شما به مدرسهی فوتبال یا بازیگری، تجربهی جالبی برای شما نداشته و شاید به شما گفتن: خیلی ممنون و از شما خداحافظی کردن پس علاقهی شما به فوتبال از کجا آمده بود؟! از عشق شما به فوتبالیست مورد علاقه شما چون شما او را دوست داشتید، به گمان خود استعداد و آرزوی خودتان را پیدا کردید اما لزوما علاقه با استعداد یکسان نیست. در رابطه هم همینطور است شاید شما عاشق کسی شوید اما این عشق به معنی اینکه حقیقت خود را پیدا کردید نیست. احساس عشق به معنی درست بودن گزینهی ازدواج نیست نه همیشه اما اکثر وقتها.