
چرا حتی در روابط عاشقانه، خیانت اتفاق میافتد؟
خیانت حتی در یک ازدواج شاد نیز ممکن است رخ دهد، زیرا همیشه ریشه در نارضایتی رابطه ندارد؛ بلکه بیشتر به نیازها، زخمها و کشمکشهای درونی فرد مربوط میشود. عواملی مانند در دسترس بودن فرصتها، نیاز به تأیید، از دست دادن هویت، فاصله عاطفی یا جنسی، کسالت، رفتارهای تکانشی، تروماهای قدیمی و تعارض میان امنیت و آزادی میتوانند فردی عاشق را هم به مسیر خیانت بکشاند. پیشگیری از خیانت تنها با عشق ممکن نیست؛ بلکه نیازمند خودآگاهی، شناخت نیازهای عاطفی و گفتگوهای صادقانه با شریک زندگی است.
عشق و رضایت در یک ازدواج، همیشه برای جلوگیری از خیانت کافی نیست.
نکات کلیدی
- حتی رابطههای شاد هم ممکن است آسیبپذیریهای پنهانی داشته باشند.
- وسوسهها از همیشه در دسترستر شدهاند.
- ناامنیهای عمیق میتوانند به خیانتهای غیرمنتظره منجر شوند.
- از دست دادن احساس هویت، افراد را بهسوی شور و شوقی ممنوعه میکشاند.
خیانت از همان زمانی که ازدواج شکل گرفته، وجود داشته؛ اما هنوز هم یکی از پیچیدهترین و احساسیترین خیانتها در روابط محسوب میشود.
بسیاری از ما به این باور دلگرمکننده چسبیدهایم که اگر ازدواجمان «شاد» باشد، پس خیانت سراغمان نمیآید. اگر به همسرمان عشق میورزیم و این عشق را متقابلاً از او دریافت میکنیم، پس در برابر خیانت ایمن هستیم، درست است؟ بههرحال، خیانت فقط در روابط مشکلدار اتفاق میافتد، نه؟
گرچه نارضایتی از رابطه یکی از عوامل اصلی خیانت است، اما تجربهام در مشاوره با زوجها نشان داده که واقعیت بسیار پیچیدهتر از این حرفهاست. بارها با افرادی روبهرو شدهام که در ازدواجهایی واقعاً رضایتبخش گرفتار رابطهای پنهانی شدهاند. حرفهایی مثل: «نمیدونم چی شد، اصلاً دنبال همچین چیزی نبودم»، یا «انگار یه چیزی کنترلمو گرفت، نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم»، یا «نمیدونم داشتم چی فکر میکردم، اشتباه بزرگی بود» را زیاد شنیدهام.

اما واقعاً چه اتفاقی میافتد؟ چطور ممکن است کسی که واقعاً عاشق همسرش است، کسی که رابطهاش را باارزش میداند، دست به خیانت بزند؟
درک این تناقض دردناک، برای جلوگیری از خیانت و حتی التیام بعد از آن، ضروری است.
چرا افراد خوشحال هم خیانت میکنند؟
1.وسوسهها و فرصتهای بیپایان
در دنیای امروز که ارتباطات بیوقفهاند، وسوسهها هم بیحد و مرز شدهاند. سفرهای کاری، شبکههای اجتماعی، اپلیکیشنهای دوستیابی، و حتی دورهمیهای معمولی میتوانند بهانهای شوند برای ایجاد نزدیکی. دیوارهایی که در گذشته مانع عمل بر اساس امیال میشدند، حالا با یک کلیک کنار میروند. همین سادگیِ دسترسی، راه را برای لغزش باز میکند.
2.نیاز به تأیید شدن و ناامنی درونی
حتی در رابطهای عاشقانه، کسانی که اعتمادبهنفس پایینی دارند، ممکن است به دنبال تأیید از سوی دیگران بگردند. حتی اگر هر روز از همسرشان محبت بشنوند، ممکن است هنوز باور نکنند که دوستداشتنیاند. توجه فردی جدید میتواند موجی از احساس ارزشمندی موقت ایجاد کند؛ احساسی که خیلی زود فروکش میکند و فرد را تهیتر از قبل رها میسازد. این چرخه میتواند به رفتاری وسواسگونه تبدیل شود.
3.دلتنگی برای «خودِ گمشده» یا «خودِ ایدهآل»
گاهی خیانت اصلاً درباره همسر یا رابطه نیست، بلکه دربارهی خود فرد است. آدمها ممکن است احساس کنند بخشی از هویت خود را در زندگی مشترک از دست دادهاند. دلتنگ شور و شوق، آزادی یا هیجان جوانیشان میشوند یا در رؤیای کسی که آرزو داشتند باشند، غرق میشوند. رابطهی ممنوعه، تلاش ناآگاهانهای برای بازگشت به آن هویت ازدسترفته یا نرسیده است. تلاشی برای دوباره زنده شدن، رهایی از نقشهایی مانند همسر یا والد، و لمس دوبارهی «منِ اصیل».
4.فاصلهی عاطفی یا جنسی
در هر رابطهای—even رابطههای قوی—دورههایی از فاصله طبیعی است. مشغلههای زندگی، فرزند، کار و مشکلات جسمی، همگی میتوانند باعث دوری شوند. گاهی دو نفر در آرامش کنار هم زندگی میکنند، اما از نظر احساسی یا جنسی از هم فاصله گرفتهاند. وقتی فرد احساس نادیده گرفته شدن یا خواسته نشدن میکند، جذابیت کسی که توجه یا اشتیاق نشان میدهد، میتواند بسیار وسوسهانگیز شود. خیانت در اینجا تلاشی اشتباه برای پر کردن این خلأ است.
5.کسالت و میل به تازگی
حتی شادترین رابطهها هم میتوانند قربانی یکنواختی شوند. با گذر زمان، هیجان اوایل رابطه کمرنگ میشود. برخی افراد با از بین رفتن تازگی و هیجان، دچار بیقراری میشوند. دلتنگ آن حس پروانهها در دل، هیجان تعقیب، و لذتِ ممنوعه میشوند. خیانت برای آنها به فرار از روزمرگی و فرصتی برای بازگشت به زندگی پرشورتر تبدیل میشود.
6.اعتیاد و رفتارهای تکانشی
برخی افراد مستعد رفتارهای اعتیادگونهاند—چه با مواد، قمار یا روابط پرخطر. هیجان خیانت میتواند مثل یک اعتیاد عمل کند. برخی دیگر نیز در کنترل احساسات ضعیفاند و تصمیمات ناگهانی میگیرند. مصرف الکل و مواد هم این بیملاحظگی را تشدید میکند و میتواند به تصمیماتی منجر شود که در لحظه گرفته میشوند، اما عواقبی بلندمدت دارند.
7.زخمهای قدیمی و خودتخریبی
تروماهای درماننشده، بهویژه از دوران کودکی یا روابط قبلی، میتوانند منجر به رفتارهایی برای محافظت یا تخریب خود شوند. برای برخی، صمیمیت یادآور ترسهای قدیمی است. آنها از نزدیکی، آسیبپذیری یا رها شدن میترسند. خیانت برایشان راهی ناخودآگاه برای ایجاد آشوب است؛ راهی برای اثبات اینکه خوشبختی دوام ندارد یا آنها لیاقت عشق را ندارند. گاهی از ترس طرد شدن، خودشان ابتدا رابطه را ویران میکنند.
8.کشمکش میان خواستههای متضاد
ما انسانها موجوداتی پیچیدهایم؛ همزمان هم به ثبات و امنیت نیاز داریم، هم به هیجان و استقلال. ازدواج میتواند امنیت را فراهم کند، اما گاهی حس میکنیم آزادی شخصیمان را از دست دادهایم. تنش میان این دو نیاز، در برخی افراد بهگونهای فوران میکند که سعی میکنند هر دو را همزمان ارضا کنند—امنیت خانه و هیجان دنیای ناشناخته. خیانت تلاشی است برای رسیدن به هر دو، ولی در نهایت ممکن است همهچیز را از بین ببرد.

9.خودآگاهی: پرسشهایی برای شناخت عمیقتر
برای پیشگیری از خیانت، صرفاً یک رابطهی شاد کافی نیست. آنچه اهمیت دارد، خودشناسی و صداقت است—هم با خود و هم با شریک زندگی. درک دلایل درونی، کلید پرهیز از رفتارهای مخرب است. پیش از آنکه سر دو راهی خطرناکی قرار بگیرید، از خودتان بپرسید:
- آیا از نظر عاطفی و جنسی در رابطهام احساس رضایت دارم؟
- آیا برای احساس خوب بودن به تأیید بیرونی نیاز دارم؟
- آیا بخشهایی از هویت خود را در این رابطه از دست دادهام؟
- دلتنگ خودِ قبلیام هستم؟
- آیا از گفتگوهای سخت با شریکم اجتناب میکنم؟
- احساس میکنم در زندگیام گیر افتادهام یا بیقرارم؟
- آیا زخمهایی از گذشته دارم که هنوز التیام نیافتهاند؟
- انگیزههایم از روی ترس است یا خواستهای آگاهانه؟
این پرسشها درهایی هستند به سوی درک عمیقتر. وقتی با کنجکاوی و شفقت به دنیای درونمان نگاه کنیم—نه با قضاوت—میتوانیم نیازهای برآوردهنشده و دردهای پنهان را پیش از آنکه تخریبگر شوند، شناسایی و درمان کنیم. همین آگاهی میتواند پیوند بینمان را محکمتر کند.
برای درک عمیقتر این مفهوم، پیشنهاد میکنم نگاهی به کتاب مهارت عشق ورزیدن بندازی.
خیانت در یک ازدواج شاد، لزوماً نشانهی مشکلی در رابطه نیست. گاهی این خیانت، بازتاب زخمی درونی یا تضادی حلنشده در فرد است.
خیانت میتواند پرده از کشمکش میان میل ما به امنیت و آزادی بردارد، میان آنچه هستیم و آنچه آرزو داریم باشیم.
با اینکه خیانت میتواند بهشدت دردناک باشد، اما گاهی فرصتی است برای رشد؛ آیینهای که واقعیتهایی پنهان را به ما نشان میدهد.
چه بخواهیم از خیانت پیشگیری کنیم و چه بخواهیم از آن التیام یابیم، راهش از درک شروع میشود—درکی از خود، از رابطه، و از کسی که دوستش داریم.


