
ما همیشه احمق خواهیم ماند!
هرچقدر تحصیل کرده و خردمند شویم باز هم افکار اشتباه، تصمیمات احمقانه از زندگی ما بیرون نخواهند رفت!!
اراسموس در کتاب “درستایش دیوانگی” زمانی که روانشناسی اکت وجود نداشته است، روس اشتباهات پی در پی تاکیید داشته است.
او در کتابش درمورد رهایی از تفکرات غلط با لحنی صمیمی به ما یادآور میشود:
همگان، هرچقدر مهم و آموزش دیده به نظر بیایند، بازهم احمق هستند و هیچ کس از این قضیه مستثنی نیست حتی من!!
هرچقدر روی خودمان کار کنیم، باز هم ممکن است تسلیم وسوسههای درونی بشویم باز هم چیزی از دستمان بیفتد و بشکند، باز هم به آدم اشتباهی اعتماد کنیم…
پس حالا که اشتباهات و تفکرات احمقانه و رفتارهای اشتباه ما را ترک نمیکنند، اصلا چرا آنها را احمقانه بنامیم؟! من اسم آنها را میگذارم: “زیستههای دوست نداشتنی”، تجربههایی که ترجیح میدادم پیش نیایند اما اتفاق افتادهاند و باز هم اتفاق خواهند افتاد، پس آلن دو باتن در کتاب “در باب اعتماد به نفس” بصورت قسمتی میگوید: به جای ترس از آنها و احتیاط بیش از حد، برای آنها آماده شدهام تا وقتی پیش آمدند معذرت خواهی کنم، چه از تو و چه از خودم… نه اینکه به واسطهی آنها بخواهم محو شوم بروم توی زمین.
حالا که قرار است اشتباه کنیم، چرا بخاطر ترس از اشتباه کردن، کارهای درست زنگیمان را انجام ندهیم؟ چرا بخاطر اینکه ممکن است مسخره به نظر برسیم، از جمعهای دوست داشتنی کناره بگیریم؟ چرا بخاطر اینکه ممکن است شکست بخوریم وارد شغل مورد علاقهمان نشویم؟
وقتی شکستها را بپذیری کمتر شرمنده میشوی برای یک زندگی بهتر و زیستن در لحظهی حال، هرروز صبح قبل از خروج از خانه خل و چل بودن دائمی خودمان را بپذیریم، حماقتها و تصمیمات اشتباه و … و بعد در را ببندیم وارد خیابان شویم…