
هیچ چیز بهتر از روراستی با خودت نیست!
یه وقتایی باید خودت گوش خودتو بگیری و بگی هِی نگاه کن تمام این شیشهها رو خودت شکستی، چرا میاندازی تقصیر بعد از ظهرها؟!
دبستان سلمان توی خیابان موسیوند میرفتم پسر بچهی شر و شیطونی بودم، یه پرتقال توی نایلون فریزری داشتم که باید میخوردمش و نایلون رو بر میگردوندم خونه (آخه شما نمیدونید اون موقعها، نایلون فریزر قحطی بود)
یه لحظه جو منو گرفت و شروع کردم سر نایلونو چرخوندم و پرتقال حالت گریز از مرکز گرفت و یه صداهای سرخپوستی هم از خودم رها میکردم تا اینکه دیدم نایلون تو دستمه و پرتقال نیست و صدای وحشتناک شکستن شیشهها هم داره میاد! من و این همه خوشبختی محاله!!
فورا خودم رو توی اتاق مدیر دیدم با چند تا مدعی العموم منم نه گذاشتم و نه برداشتم گفتم: شیشه رو بعداز ظهریها شکوندن.
مدیرمون (آقای چیذری نازنین که الان رستوران کالیس رو دارن) دید من خیلی ترسیدم، فرمودن شما صبح که اومدی شیشه بود یا نه؟!
گفتم: بله فکر کنم
گفتن: بعداز ظهریها کِی میان؟
گفتم: یکی دو ساعت دیگه
من هنوزم فکر میکنم یه چیزی که خیلیهامون لازم داریم اینه که یه آدم هوشمند ازمون سوالایی بپرسه که باعث بشه راحتتر متوجه مشکلات و تقصیراتمون بشیم. چون تا زمانیکه نپذیریم اشکالات گذشتهی زندگی، بخش زیادیش به خاطر انتخابهای بد ما بوده، نمیتونیم بپذیریم که اگه انتخابهامون رو درست کنیم، احتمالا آیندهی خوبی خواهیم ساخت.
تمرین: چه سوالی رو چه کسی ازت پرسید (مثل آقای چیذری) که توجیهاتت رو ببره زیر سوال؟