پدر و مادرهاى ما هميشه توصيه كردهاند كه درس بخوانيم، به دانشگاه برويم تا يك شغل خوب پيدا كنيم. متأسفانه، اين شيوه تربيتى آن طور كه انتظار مىرفت، موفق نبود؛ زيرا خوششانسترين افراد در ميان ما، حتى با داشتن مدرك تحصيلى معتبر، بيكار هستند. امروزه مشاغل اينترنتى بسيارى ايجاد شده كه مىتوانيم از آنها بهره ببريم. فقط بايد در اين مسير بياموزيم و خود را آماده شغلهاى جديد كنيم.

کتاب امپراطوری تو در یک کوله پشتی
در اين كتاب به شما مىآموزم كه چگونه كسبوكار آنلاين خودتان را راه بيندازيد، حتى اگر هيچ ايده، سرمايه كافى و مهارت تكنيكى لازم را نداريد. در اين كتاب مىآموزيد كه چگونه ايدههاى بىشمار خود را مديريت كنيد و بدون سرمايه زياد، كسبوكارتان را راه بيندازيد و بىآنكه كدنویسى بلد باشيد، بتوانيد امپراتورى خود را روى وب ارتقا بدهيد.
در ادامه متوجه مىشويد كه چگونه محصولات خود را در اينترنت به فروش مىرسانند. مهمتر از همه، با شيوه اجراى اين تكنيك آشنا مىشويد؛ يعنى پيدا كردن ايدهاى (مناسب خودتان)، فروش محصول و كسب اولين درآمد…

بخشی از کتاب امپراطوری تو در یک کوله پشتی
فروش عشق ، تعلق پذیری
آيا مىتوان عشق را خريد؟ شايد نه، اما مىتوان آن را فروخت؛ كافى است به يكى از تبليغات عطر يا حتى پودر لباسشويى توجه كنيد (كه بيشتر از تميزى بر عشق والدين تأكيد دارد).
انسان، موجودى اجتماعى است. ما احتياج داريم خود را عضوى از گروهى بدانيم كه ما را مىپذيرند و از ما حمايت مىكنند. اجداد ما نيز براى حفظ بقايشان به اين مسئله فكر مىكردند؛ فردى كه از قبيلهاش طرد مىشد، مدت زيادى دوام نمىآورد. زيرا حتى اگر حيوانى درنده او را شكار نمىكرد، در زمستان از گرسنگى مىمرد. امروزه، اين نياز براى پيوستن به گروهى را «قبيلهگرايى» مىناميم.
قبيلههاى شكارچى- گردآورنده ديگر (تقريباً) منقرض شدهاند، اما اين نياز روانشناختى قبيلهگرايى همچنان برجا است. نمونه بارز آن در جامعه امروزى، ورزشهاى گروهى است.