
هشت راه برای پیشرفت در یک جامعه از نگاه استیون هیز
ارتباطات انسانی: کلید موفقیت در روابط اجتماعی و مدیریت تعارضها
انسان ها در اجتماع زندگی می کنند و برای پیشرفت به جوامع و ارتباطات خود نیاز دارند. این جامعه شامل خانواده، دوستان، همکاران همشهریان و …. می شود. ارتباط های بهتر و کاراتر به ما کمک می کند تا چالش های اجتناب ناپذیر زندگی را پشت سر بگذاریم و این روابط در کیفیت زندگی و رشد ما می تواند تاثیر بسیار زیادی داشته باشد.مدیریت این روابط در بسیاری از مواقع بسیار پیچیده است و ما در بسیاری از مواقع با درگیری ها، نظرها و گاهی اوقات حتی خصومت آشکار روبرو هستیم.اختلاف
اگر اصرار داشته باشیم که همه چیز مطابق میل ما باشد،دچار ناکامی های پی در پی می شویم زیرا همچین چیزی اصلا ممکن نیست ، و حتی اگر یهم ممکن باشد باعث می شود افراد زندگی خود را از خود دور کنیم و احتمالا نادیده گرفته م شویم (یا حتی رها می شویم). از طرفی هم اگر دائماً در برابر فشار دیگران تسلیم شویم، فردیت خود را از دست میدهیم، از آنچه واقعاً میخواهیم چشم پوشی میکنیم و در نهایت از کسانی که نیازهایشان برآورده میشود و نیاز های ما را نادیده می گیرند، رنجیده میشویم. هیچ کدام از این دو سناریو مطلوب نیستند. و به هر شکلی، ما هر روز با نسخه های بی شماری از این چالش ها روبرو هستیم.

تعادل نیازهای فردی و جمعی: راهکارهای رشد همزمان خود و جامعه
راههای زیادی وجود دارد که نیازهای ما میتواند با نیازهای افراد دیگر تضاد داشته باشد. اگر میخواهیم پیشرفت کنیم، نه تنها باید نیازهای خود را در نظر بگیریم، بلکه باید منافع افراد دیگر و جامعهمان را نیز در نظر بگیریم. اما چگونه می توانیم این تعادل را حفظ کنیم؟ چگونه می توانیم اطمینان حاصل کنیم که به نیازهای خودمان توجه می کنیم، در حالی که نیاز های اطرافیانمان را هم نادیده نمیگیریم؟ چگونه می توانیم نه تنها به صورت فردی، بلکه به صورت جمعی رشد کنیم؟
الینور اوستروم، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل، هشت “اصول طراحی” را برای مدیریت موثر منابع و توسعه گروه شناسایی کرد. پل اتکینز، دیوید اسلون ویلسون، و من از آنها برای ایجاد مداخله ای استفاده کردیم که می تواند به ارتقا شما و گروه هایتان کمک کند.
اصل شماره 1 : هویت و هدف مشترک
اولین اصل این است که با افراد گروه خود اشتراکاتی داشته باشید. ما این کار را به روشهای ساده تر و سطحی تر آن با خانوادههایمان با نام خانوادگی یا با تیمهای ورزشی مورد علاقه با پوشیدن نشانها و رنگهای یکسان و … انجام میدهیم، اما به روشی عمیقتر، این کار را با قرار دادن ارزشهای مشترک می توانیم انجام بدهیم. از این طریق افراد با وجود تفاوت هدف ها و تفاوت هایی که در روش های خود دارند اما میدانند که در اصل موضوع و ارزش ها باهم اشتراک دارند و این می تواند تا حدود زیادی از تعارضات جلوگیری کند و باعث شود اقدامات یک نفر متضاد و نقض کننده نظرات و ارزش های فرد دیگر نباشد.
اصل شماره 2 : متعادل کردن میزان مشارکت ها و مزایا
آیا تا به حال به گروهی تعلق داشته اید که در آن با برخی از اعضا به ناعادلانه رفتار می شود، یا رهبران آن گروه همه منافع را برای خودشان برمیدارند و همه سختی ها برای اعضای دیگر گروه است؟ اگر چنین است، می دانید که چقدر این می تواند برای همه افراد دردناک باشد و احتمالا باعث شود که کم کم به فکر جدایی از گروه بیفتند. این اصل یعنی که به عدالت اهمیت دهید، تا اطمینان حاصل کنید که افراد گروه شما به شیوه ای متعادل با میزان تلاش ها و مهارت هایشان حقوق و مزایا دریافت می کنند .
اصل شماره 3 : تصمیم گیری منصفانه و فراگیر
اصل سوم این است که به مردم در نحوه تصمیم گیری ها نظر بدهیم. با انجام این کار، افراد انگیزه بیشتری برای تلاش دارند، استرس کمتری در این فرآیند دارند و از نتیجه نهایی خوشحال تر می شوند. به عنوان مثال، در یک کلاس درس، معلمان باید دانش آموزان خود را با مشارکت دادن آنها در تعیین اهداف، مقاصد و قوانین، در فرآیند یادگیری شریک کنند و در عین حال به ان ها در تصمیم گیری هایشان کمک کنند.
اصل 4 : نظارت بر رفتارهای توافقی
مردم زمانی که می دانند دیگران در حال تماشای آن هستند، بیشتر اجتماعی رفتار می کنند، تا حدی به این دلیل که به شهرت خود اهمیت می دهند. اما توجه داشته باشید که نظارت بیش از حد نمی شود یا برای وادار کردن افراد به عمل استفاده نمی شود. هیچ کس دوست ندارد زیر میکروسکوپ زندگی کند. بنابراین باید هم نظارت صورت گیرد هم خیلی سختگیرانه و وسواسی نباشد.
اصل 5 : پاسخگویی به رفتار
هنگامی که افراد مسئولیت های خود را انجام نمی دهند، مهم است که به وضعیت رسیدگی شود، اما به روشی تعدیل شده. به عنوان مثال، زمانی که شخصی عادت کرده است که کار ها را سر زمان توافق شده تحویل ندهد و نظم ندارد ، مهم است که موضوع را با او درمیان بگذارید و در مورد مشکلاتی که ایجاد می کند صحبت شود .ممکن است بخواهید قبل از در نظر گرفتن اقدامات شدیدتر، با یک گفتگوی یک به یک شروع کنید. به همین ترتیب، زمانی که فردی مسئولیت های خود را منظم و درست انجام می دهد، شایسته است که تحسین شود . تذکر و تحسین هرکدام به جای خود بسیار مهم و تاثیرگذار است.
اصل 6 : حل و فصل سریع و عادلانه تعارض
هر کسی که تا به حال در یک رابطه بوده میداند که ما نمیتوانیم از تعارض اجتناب کنیم و به هر حال پیش میاید ، اما وقتی دلیل آن تعارض و بررسی موضوع را برای مدت طولانی نادیده می گیریم یا به تعویق می اندازیم، می تواند وضعیت را بدتر کند. اگر میخواهیم با گروهمان خوب کار کنیم، باید بتوانیم در مورد مسائل سخت صحبت کنیم و هر زمان که لازم باشد باید این کار را انجام دهیم. اصل ششم یافتن راه حل های سریع و عادلانه برای حل تعارضات است.

اصل 7 : اختیار برای خودگردانی
اختیار خودگردانی در مورد توانایی یک گروه برای اداره امور خود بدون دخالت خارجی است. این اصل مشابه اصل سه (در مورد تصمیم گیری منصفانه و فراگیر) اما در سطح گروه است. این به جای آزادی فردی، مربوط به آزادی گروه است. برای مثال، اگر میخواهید یک کسبوکار یا انجمن تعاونی ایجاد کنید، سعی کنید کمیتهها یا گروههای کاری را بدون مدیریت خود تقویت کنید.
اصل 8 : همکاری با سایر گروه ها
آخرین اصل در مورد تشخیص این است که هیچ گروهی برای خود یک جهان، تنها و منقطع نیست. گروه ها باید در یک جامعه بزرگتر از گروه های دیگر فعالیت کنند. برای عملکرد مؤثر، ما باید منافع گروه های دیگر را هم در نظر بگیریم و به روشی مشترک با هم کار کنیم.کسب و کارهایی که می توانند با سایر مشاغل همکاری کنند، احتمال موفقیت بیشتری دارند.
برای پیشرفت باید یاد بگیریم که نیازهای خود را با نیازهای دیگران متعادل کنیم. این می تواند یک طناب کشی مداوم باشد، اما هشت اصل Ostrom می تواند کمک کند. او آن نوبل را به دلیلی دریافت کرد! در گروههایی که در آن عضو هستید، آنها را در جهت تقویت هدف مشترک و ارزشهای مشترک، توزیع عادلانه منابع، تصمیمگیری با یکدیگر، توجه به زمان حفظ یا نقض توافقها، رسیدگی سریع و منصفانه به درگیریها، احترام به اقتدار گروه و همکاری همراهی کنید. با گروه های دیگر با پیروی از این اصول، می توانیم به ایجاد جهانی کمک کنیم که در آن همه سود ببرند و همه پیشرفت کنند. با یکدیگر.


