افسردگی اساسی، از جمله شایعترین اختلالات روانشناختی است. فردی که دچار این اختلال است، غم و اندوه شدیدی را احساس میکند و عملکرد فرد در زمینه های مختلف به طور چشمگیری کاهش مییابد. اما جالب است بدانید که این نوع اختلال یکی از قابل درمان ترین اختلالات روانی است که در ادامه به توضیح آن میپردازیم.
این مقاله مورد تایید دپارتمان تحقیق و توسعه روانشناسی بارسا میباشد.
تا پایان مقاله با ما همراه باشید.
اختلال افسردگی اساسی، وضعیتی متفاوت با تجربه کردن احساس غم و اندوه است. در این مقاله با علائم افسرگی اساسی و روشهای درمان آن آشنا میشوید.
نوشین، زنی 51 ساله که توسط شوهرش به اورژانس بیمارستان منتقل شده است، می گوید ”احساس می کنم کمر به قتل خودم بسته ام“. او از چهار ماه قبل، علاقه خود به زندگی را از دست داده و در طی این مدت در بیشتر روزها علائم و نشانه هایی به شرح زیر را تجربه کرده است :
کاهش اشتها و عدم تمایل به خوردن غذا به نحوی که به کاهش 6.5 کیلوگرم وزن وی منجر شده است؛ بدون این که رژیم خاص و یا فعالیت بدنی ویژهای داشته باشد.
کاهش شدید کیفیت خواب، شبها به سختی به خواب میرود و پس از نیمه شب (ساعت 3 بامداد) از خواب بیدار میشود، این در حالیست که قبلا ساعت بیداری وی بطور عادی 6:30 صبح بود.
احساس خستگی مفرط و کاهش سطح انرژی در هنگام بیداری.
کاهش علاقه نسبت به انجام اموری که قبلا از انجام آنها لذت میبرد.
عدم تمرکز و کاهش توانایی درانجام امور روزمره و انجام وظایف محوله در محل کار خود.
سرزنش کردن خود و احساس اضطراب بابت صدمه زدن احتمالی به دیگران (او در یک داروخانه مشغول به کار است و مدام به این موضوع فکر میکند که اشتباهات او در حین پیچیدن نسخه ها باعث خواهد شد که انسانهای زیادی آسیب ببینند).
او برای مدت 2 هفته، حداقل 5 علامت را از خود نشان داده است که پزشک مربوطه را برای تشخیص اختلال افسردگی عمده مطمئن میکند.
اختلال افسردگی اساسی MDD (Major Depressive Disorder) :
اختلال افسردگی اساسی ، از جمله شایعترین اختلالات روانشناختی است که بر جنبههای مختلف زندگی فرد، تاثیر منفی چشمگیری میگذارد. بطور کلی فردی که در حال طی کردن دوران افسردگی اساسی است :
احساسات غم و اندوه عمیقی را تجربه میکند.
علاقهی خود به انجام فعالیتهایی که قبلا از آنها لذت میبرده را از دست میدهد.
عملکرد وی در محیط خانه، محل کار و اجتماع به طور قابل ملاحظهای کاهش مییابد.
افسردگی اساسی علاوه بر تاثیری که روی عملکرد زندگی اجتماعی و فردی شخص می گذارد، جوامع و دولتها را از لحاظ اقتصادی متحمل ضرر سنگینی می کند؛ چراکه غیبت از کار و بیحوصلگی در انجام وظایف در نهایت به اقتصاد کشور ضربه بزرگی وارد خواهد کرد.
اختلال افسردگی اساسی یک وضعیت روانشناختی پیچیده است، هم برای فردی که مبتلا به آن شده و هم برای فردی که بعنوان درمانگر مسئولیت درمان شخص مبتلا را برعهده دارد. به طور کلی هدف اصلی درمان این است که فرد بتواند به وضعیت طبیعی و زندگی عادی خود برگردد. با وجود این که عوامل متعددی بر توانایی بیمار در بهبود یافتن و نجات پیدا کردن از این اختلال اثر دارد، اما شناسایی به موقع این اختلال توسط متخصص و دقت زیاد وی در روند درمان به شدت لازم و ضروری است.
این مقاله نیز برای شما مفید است
در این مقاله به بررسی نوعی اختلال افسرگی که افسرده خویی یا افسردگی مزمن است می پردازیم.
افسرده خویی چیست ؟
طبق آمار بدست آمده از سازمان جهانی بهداشت، بیش از 264 میلیون نفر (بدون در نظر گرفتن سن) در سراسر جهان از اختلال افسردگی اساسی رنج میبرند و این اختلال عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است.
میزان شیوع اختلال افسردگی اساسی در افراد بین هجده تا بیست و نه ساله، سه برابر بیشتر از میزان شیوع آن در افراد شصت ساله و مسن تر است. همچنین نسبت شروع این اختلال در زنان، خصوصا در اوایل نوجوانی 1.5 تا 3 برابر مردان گزارش شده است.
عوامل بروز اختلال افسردگی اساسی :
اختلال افسردگی اساسی ، وضعیتی متفاوت با تجربه کردن احساس غم و اندوه است. طبیعی است که از دست دادن یکی از عزیزان، از دست دادن شغل یا پایان یک رابطه و مواردی از این دست که درد و رنج را به همراه میآورد، احساس غم و اندوه را به دنبال داشته باشد، اما این غمگینی میتواند به معنای اختلال افسردگی نباشد، بلکه تجربه کردن هیجانات منفی طبیعی و ذاتیِ انسان است. بنابراین دچار بودن به غم و اندوه و اختلال افسردگی در مواردی با یکدیگر اشتراک دارند؛ از جمله ناتوانی فرد در انجام فعالیتهایی که روزانه و بطور طبیعی انجام میداده است. با وجود اینکه به نظر میرسد اندوه و افسردگی اساسی با هم همپوشانی دارند، اما وجود برخی تفاوتها به متخصص این امکان را میدهد تا به تشخیص درست دست یابد.
بعنوان مثال در سوگواری ناشی از یک مصیبت همچون از دست دادن عزیزی، شخص عزت نفس خود را حفظ میکند اما در افسردگی اساسی فرد احساس ارزشمندی خود را از دست داده و عزت نفس او به شدت کاهش مییابد. البته باید توجه داشت که در برخی اتفاقات ناگوار، اگر شخص به موقع اقدامی جهت بهبود وضعیت خود نکند و از مشاور یا روانشناس کمک نگیرد رفته رفته می تواند دچار اختلال افسردگی اساسی شود.
افسردگی میتواند هر شخصی را گرفتار کند، حتی کسی که به نظر میرسد در شرایط نسبتا ایده آل زندگی میکند و مشکلی ندارد. عوامل مختلفی میتوانند در بروز اختلال افسردگی اساسی نقش داشته باشد از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
تغییر در میزان برخی هورمونها و پیکهای شیمیایی در مغز ممکن است در ایجاد علائم اختلال افسردگی اساسی موثر باشد.
زمینه ژنتیکی در افراد معمولا در بروز افسردگی نقش دارد، در دوقلوهای همسان اگر یکی از آنها دچار افسردگی شود دیگری به احتمال 70 درصد به این اختلال دچار خواهد شد.
افرادی که دارای عزت نفس پایین هستند، تکانشی عمل می کنند و بطور کلی هیجانپذیری منفی بالایی را از خود نشان میدهند، بیشتر در معرض خطر دوره های افسردگی اساسی هنگام رویارویی با شرایط سخت و دشوار زندگی خواهند بود.
قرار گرفتن در معرض خشونت مداوم خصوصا در دوران کودکی، تجربه کردن رویدادهای پرتنش، سوء استفاده جنسی، روانی، بدرفتاری جسمانی و غفلت از کودک میتواند زمینه ساز بروز اختلال افسردگی اساسی در افراد باشد.
اختلالهای دیگر روانشناسی نیز میتواند خطر ابتلا به افسردگی اساسی را افزایش دهد. مواردی چون اختلال مصرف مواد روانگردان، برخی اختلالهای شخصیت، بیماریهای جسمانی مزمن مانند دیابت، چاقی مفرط و بیماریهای قلبی عروقی، اگر همزمان با اختلال افسردگی اساسی باشند، به وخیمتر شدن اختلال و افزایش مدت زمان درمان و بهبودی فرد منجر میشوند.
آیا مایل هستید از سایر مقالات مرکز تحقیق و توسعه روانشناسی بارسا بهرهمند شوید؟
کلیک کنید
علائم و نشانههای اختلال افسردگی اساسی چیست؟
علائم و نشانههای این اختلال از خفیف تا شدید میتواند شامل موارد زیر باشد :
داشتن احساس غم و اندوه شدید، احساس پوچ بودن، نا امیدی شدید، گریه کردن و بطور کلی تجربه کردن خلق افسرده در بیشتر طول روز و تقریبا در تمام روزها طی دو هفته.
از دست دادن علاقه نسبت به انجام اموری که شخص قبلا از انجام دادن آنها لذت میبرد، در بیشتر طول روز و تقریبا در تمام روزها طی دوهفته.
خواب آلودگی و یا بیخوابی شدید در تمام روزها.
تغییرات چشمگیر در میزان اشتها و وزن بدن بدون تغییر در رژیم غذایی. (افزایش و یا کاهش اشتها و وزن، طوریکه شخص تغییر 5 درصدی در وزن بدن خود داشته باشد)
داشتن احساس خستگی مفرط و از دست دادن انرژی در تمام روزها.
داشتن بیقراری و یا کندی روانی – حرکتی در تمام روزها به گونهایی که فرد تنها از لحاظ ذهنی درگیر آن نباشد و نشانه ها و علائم به وضوح دیده شود. در چنین شرایطی فرد یا بیقرار و سراسیمه است، یا کرخت و بدون تحرک.
داشتن احساس گناه مفرط و خودسرزنشی و بی ارزشی تقریبا در تمام روزها.
کاهش قدرت تصمیم گیری، عدم تمرکز و کاهش قدرت تفکر در تمام روزها.
تفکر در باره بیارزش و بی معنا بودن زندگی، که می تواند به افکار خودکشی و یا برنامه ریزی برای آن بیانجامد.
همچنین بخوانید
در این مقاله به عوامل ناشی از افسردگی پس از زایمان و راهکارهایی برای درمان آن خواهیم پرداخت.
افسردگی پس از زایمان
همانطور که قبلا عنوان شد 5 مورد از نشانههای ذکر شده، باید به مدت حداقل دو هفته وجود داشته باشند. این نشانهها می باید ناشی از بیماری جسمانی و یا روانی دیگر نباشند و یا در اثر استفاده از ماده روانگردان یا داروی خاصی ایجاد نشده باشند.
اشاره ای به راههای درمان اختلال افسردگی اساسی :
افسردگی اساسی یکی از قابل درمانترین اختلالات روانی است، بین 80 تا 90 درصد از افرادی که مبتلا به اختلال افسردگی اساسی هستند در نهایت به درمان پاسخ میدهند و نشانه های فروکش کردن علائم در آنها کاملا مشهود است. اما نکته مهم این است که قبل از شروع درمان و تشخیص قطعی افسردگی ، شخص باید توسط یک پزشک ارزیابی شده و تحت معاینه کلی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که این اختلال ناشی از مشکلات جسمی، بعنوان مثال، مشکلات تیروئید نیست؛ همچنین تاریخچهی پزشکی خانواده، عوامل فرهنگی و عوامل محیطی باید بطور کامل بررسی گردد تا بتوان بهترین برنامهریزی کرده و مفیدترین راهکار را برای درمان این اختلال ارائه داد.
دارو درمانی :
تغییرات هورمونی میتواند یکی از عناصری باشد که به افسردگی فرد دامن میزند، بنابراین بعنوان یک گزینه باید بررسیهای لازم در این زمینه توسط متخصص انجام شود. تجویز داروهای ضد افسردگی برای کمک به اصلاح این تغییرات میتواند مفید باشد.
داروهای ضدافسردگی ممکن است یک یا دو هفته پس از استفاده تاثیرات خود را نشان بدهند، اما اثرات بیشتر و سودمند آنها شاید تا 2 الی 3 ماه بعد از مصرف آنها نمایان شود. اگر فرد افسرده پس از گذشت چند هفته هیچگونه اثری از بهبودی را احساس نکند، پزشک معالج میتواند دوز (میزان مصرف روزانه) دارو و یا نوع دارو را تغییر داده و دارویی دیگر را جایگزین کند. در طول درمان اختلال افسردگی اساسی، مانند سایر اختلالات و بیماریها، شخص نه تنها باید پزشک را در جریان اثربخشی واقعی دارو قرار دهد، بلکه باید وی را از عوارض و اثرات جانبی آن نیز با خبر سازد. معمولا پس از بهبود علائم چنانچه پزشک لازم بداند بیمار باید دارودرمانی را به مدت شش ماه و یا بیشتر ادامه دهد، این موضوع خطر عود مجدد اختلال را در افرادی که در معرض آسیب و خطر برگشت این اختلال هستند، کاهش میدهد.
روان درمانی :
برای درمان افسردگی اساسی ، گاه روان درمانی و مشاوره به تنهایی اثربخش خواهد بود، اما روان درمانی اغلب با دارو درمانی میتواند اثرات مفیدتری داشته باشد. درمان شناختی رفتاری CBT (Cognitive Behavioral Therapy)در درمان افسردگی اساسی موثر است، چراکه به شخص کمک میکند تفکرات تحریف شده خود را تشخیص داده و بتواند از چرخۀ معیوب خلق پایین و افکار منفی رها شود. این روش روی لحظه حال و مشکل موجود تمرکز کرده و سعی در حل آن دارد. در حین روان درمانی میتوان تنها به درمان فرد پرداخت و یا خانواده و اطرافیان را در روند درمان شرکت داد. به عنوان مثال خانواده درمانی و یا زوج درمانی میتواند به افرادی که مبتلا به این اختلال هستند کمک بیشتری کند. تعداد جلسات روان درمانی بسته به شدت افسردگی و عوارض آن میتواند تا چندین ماه ادامه داشته باشد و گاه پس از بهبودی جلسات پیگیری و نظارتی تا مدتها ادامه پیدا میکند.
درمان با استفاده از روش ECT (Electroconvulsive therapy) :
روش ECT یک روش درمانی است که بیشتر برای بیماران مبتلا به افسردگی اساسی شدید که به درمانهای دیگر پاسخ نداده اند، استفاده میشود. در این روش در حالیکه بیمار تحت بیهوشی قرار دارد تحریک الکتریکی مختصری در نقاط مربوطهی مغز انجام میشود. این روش دو تا سه بار در هفته برای مدت 12 جلسه و طبق تجویز پزشک انجام میشود. هنگام انجام این عمل تیمی متخصص، متشکل از روانپزشک، پزشک بیهوشی و پرستار و دستیار روانپزشک مراحل درمان را انجام میدهند. روش ECT از دهه 1940 ابداع شد، طی سالها تحقیق بسیاری روی آن انجام شده و پیشرفتهای اساسی در این روش صورت گرفته است.
خودیاری و مقابله :
راههای متعددی برای کاهش نشانهها و یا جلوگیری از بروز مجدد علائم افسردگی اساسی وجود دارد که اشخاص به راحتی میتوانند انجام دهند، مواردی چون :
داشتن برنامهی ورزشی منظم که به بهبود روحیه و ایجاد احساس مثبت در شخص کمک میکند.
داشتن خواب منظم و با کیفیت.
انجام فعالیتهایی که برای فرد لذت بخش بوده و احساس شادی را در وی بوجود آورد.
پیروی از رژیم غذایی سالم میتواند در کاهش و کنترل این اختلال موثر و مفید واقع شود.
آموختن مهارتهای زندگی، افزایش توانایی مقابله با شرایط سخت و دشوار، آموزش برنامههای پیشگیری کننده در مدارس برای تقویت الگوی تفکر مثبت در کودکان و نوجوانان و کمک کردن و آموزش دادن به والدینی که دارای فرزندانی با مشکلات رفتاری هستند، باعث کاهش میزان افسردگی در آنها میشود و میتواند در درمان فرزندانشان به آنها یاری رساند.
با وجود اینکه درمانهای موثری برای اختلال افسردگی اساسی شناخته شده است، اما از دست دادن توانایی کارکردهای روزمره و از دست رفتن فعالیتهای خودیاری در اختلال افسردگی اساسی، نشان از آینده نامطلوبی دارد. بین 76 الی 85 درصد افرادی که در کشورهای کم درآمد و یا با درآمد متوسط زندگی میکنند، درمان موثری برای اختلال خود دریافت نمیکنند، که از دلایل آن میتوان به فقدان و یا کمبود متخصصین و یا ارزیابی نادرست اختلال اشاره کرد. تحت این شرایط گاهی افسردگی به قدری شدید میشود که بعید است فرد جز در موارد محدودی بتواند به فعالیتهای اجتماعی، خانوادگی و شخصی خود ادامه دهد. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه بیشتری داشت اینست که افرادی که تحت درمان هستند و بهبودی مطلوبی در آنها حاصل نمیشود، باید از نظر پایبندی به درمان و همچنین سایر اختلالات روانپزشکی و پزشکی مورد ارزیابی مجدد قرار گیرند. در این گونه موارد باید تغییر روش درمانی را با تعویض، ترکیب و یا تقویت درمان اولیه، همچنین ارجاع دادن بیمار به روانپزشک دیگر جهت معالجه با درمانهای خاص مورد توجه قرار داد.
منابع:
راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (ویراست پنجم)، ترجمه هامایاک آوادیس یانس، حسن هاشمی میناآباد، داود عرب قهرستانی
سایت انجمن روانشناسی آمریکا (APA) – موضوع مورد مطالعه : Major depressive disorder
سایت سازمان بهداشت جهانی (WHO) - موضوع مورد مطالعه : Major depressive disorder