طلاق اونقدرها هم که می‌گن راحت نیست...‌‌

همه می‌دونن که موندن در یک رابطه‌ی اشتباه، صدمه‌ی زیادی برای زوجین و بچه‌هاشون داره، اما مساله اینه که رابطه‌ی اشتباه چه تعریفی داره؟ طلاق چقدر زندگی بعد از طلاق رو سخت و طاقت فرسا می‌کنه؟
‌‌یه سری خیلی در مدح و ستایش طلاق می‌گن اما بیشتر این آدم‌ها یا خودشون ازدواج نکردن یا طلاق نگرفتن یا اگه گرفتن اونقدر حمایت داشتن که فشارهای بعداز طلاق رو حس نکردن.
‌‌هیچکس تا دو ماه بعد از محضر طلاق رفتن رو تجربه نکنه، متوجه نمی‌شه که چه فشار روانی عجیبی به یکی یا هر دو طرف رابطه میاد. شاید تا چند روز همه چی جدید و متنوع باشه و آدم‌ها حمایتت کنن اما تنها کوفتی بعد از طلاق، مشکلات سخت بعد از طلاق یواش یواش بدون در زدن، میاد تو اتاقت و خِفتِت می‌کنه‌‌. تنهایی بعد از رابطه خیلی سخت‌تر از تنهایی بعد از تنهاییه...‌‌ حرف‌های من اصلا به معنی بد بودن طلاق نیست، طلاق یک ابزار کاملا صحیح برای یک رابطه‌ی کاملا اشتباهه اما رابطه‌ی اشتباه رابطه‌ای هست که دو طرف یا حداقل یکی از طرفین، برای رابطه تلاش کافی کرده باشه. 
اما اکثر آدم‌هایی که به ما مراجعه می‌کنن برای طلاق با سه – چهار تا سوال خودشونم متوجه می‌شن که تمام تلاششون رو برای حفظ رابطه نکردن:
- آیا دوره‌ی آموزشی یا کتابی برای حفظ و بهبودی رابطه‌ات گذروندی یا خوندی؟!
- آیا به روان‌شناس و زوج درمانگر مراجعه کردی؟!
- آیا از فرد با تجربه و با نفوذی برای بهبود در رابطه‌ات کمک گرفتی؟!‌
‌‌بعضی‌ها فکر می‌کنند طلاق گرفتن چیز مهمی نیست اما تحقیقات زیادی نشان می‌دهد که آثار منفی طلاق (مخصوصا طلاق اشتباه) بسیار بیشتر از چیزی است که مردم فکر می‌کنند. 
به نظر من قبل از طلاق حتما دو مرحله‌ی قبلی را باید انجام دهیم:‌‌
1. کمک از روان‌درمانگر و زوج درمانگران برای بهبود رابطه‌‌.
2. پرسش از روان شناسان برای حائز بودن شرایط لازم طلاق‌‌.
در ترم پنجم دوره‌ی جامع شکوفایی، به یادگیری مهارت‌های روابط مثبت پرداخته شده است.