۱.صداقت
سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده، "دویت. دی. آیزنهاور" یک بار گفت، "عالیترین کیفیت رهبری ، بدون شک، صداقت است. بدون آن، هیچ موفقیت واقعی ممکن نیست، مهم نیست که در یک بخش، یک زمین فوتبال، در یک ارتش یا در یک دفتر باشد. " صداقت ماده مهمی است که یک رهبری خوب را تشکیل میدهد. وقتی خودتان فاقد این خصوصیات هستید چگونه میتوانید انتظار داشته باشید که پیروانتان صادق باشند؟ رهبران زمانی موفق میشوند که به ارزشها و اعتقادات اصلی خود پایبند باشند و بدون اخلاقیات، این امر امکان پذیر نخواهد بود.
۲. اعتماد
برای اینکه یک رهبر موثر باشید، باید اطمینان کافی داشته باشید تا اطمینان حاصل کنید که دیگران از دستورات شما پیروی میکنند. اگر در تصمیمات و خصوصیات خود اعتماد به نفس ندارید، پس زیردستان هرگز شما را دنبال نمیکنند. به عنوان یک رهبر ، شما باید با اعتماد به نفس زیاد چانه بزنید، کمی ابراز وجود داشته باشید تا احترام زیردستان خود را بدست آورید. این به این معنی نیست که باید بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشید، اما حداقل باید میزان اطمینان مورد نیاز را منعکس کنید تا اطمینان حاصل شود که پیروان شما به عنوان یک رهبر به شما اعتماد میکنند.
اسطورههای زندگی و سازمان برای همهی انسانهایی که به رشد تمایل دارند، میخواهند فلسفهی زندگی را درک کنند، میخواهند تاثیرگذارتر از قبل باشند، از زندگیشان رضایت بیشتری داشته باشند، روابط بهتری با دیگران داشته باشند و کسانی که دوست دارند کشف کنند برای چه کاری به دنیا آمدهاند، مناسب است. جهت کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
۳.الهام بخشی به دیگران
احتمالاً سختترین کار برای یک رهبر ترغیب دیگران به پیروی از آن است. این تنها در صورتی امکان پذیر است که با الگوبرداری از پیروان خود به آنها الهام بخشید. وقتی کار سخت میشود، آنها به شما نگاه میکنند و میبینند که شما چگونه نسبت به شرایط واکنش نشان میدهید. اگر به خوبی از عهده آن برآیید، آنها شما را دنبال میکنند. به عنوان یک رهبر ، باید مثبت فکر کنید و این رویکرد مثبت باید از طریق اقدامات شما نمایان شود. تحت فشار آرام باشید و انگیزه را بالا نگه دارید. همانطور که جان کوینسی آدامز میگوید: " اگر اقدامات شما باعث ایجاد انگیزه در دیگران برای رویای بیشتر میشود که بیشتر بدانند و بیشتر کار کنند شما یک رهبر هستید." اگر در الهام بخشیدن به زیردستانتان موفق باشید، میتوانید به راحتی از پس هر چالش فعلی و آینده برآیید.
۴. ارتباط دهنده خوب
تا زمانی که چشم انداز خود را به وضوح به تیم خود اعلام نکنید و به آنها استراتژی رسیدن به هدف را نگویید، دریافت نتایج مورد نظر برای شما بسیار دشوار خواهد بود. به بیان ساده، اگر قادر به برقراری ارتباط موثر با تیم خود نیستید، هرگز نمیتوانید رهبر خوبی باشید. یک ارتباط دهنده خوب میتواند رهبر خوبی باشد. کلمات، قدرت ایجاد انگیزه در افراد را دارند و آنها را وادار به انجام کاری غیرقابل تصور میکنند. اگر به طور موثر از آنها استفاده کنید، میتوانید به نتایج بهتری نیز برسید.
۵.قابلیتهای تصمیم گیری
رهبران خوب جدا از داشتن چشم انداز آینده نگر، توانایی تصمیمگیری درست در زمان مناسب را باید داشته باشند. تصمیماتی که رهبران میگیرند تأثیر زیادی بر زیردستان دارد. یک رهبر باید قبل از تصمیمگیری طولانی، مدتی فکر کند اما پس از تصمیم گیری، در کنار آن بایستد. اگرچه، اکثر رهبران به تنهایی تصمیم میگیرند، اما توصیه میشود قبل از تصمیم گیری با مدیران اصلی مشورت کنید. از این گذشته، آنها کسانی هستند که از تصمیمات شما سود میبرند یا از آن رنج میبرند.
۶. نمایندگی و توانمند سازی (تفویض اختیار و توانمند سازی)
شما نمیتوانید همه کارها را انجام دهید، درست است. برای یک رهبر مهم است که بر روی مسئولیتهای اصلی تمرکز کند در حالی که بقیه کارها را به دیگران بسپارد. منظور از این امر، توانمند سازی پیروان شما و تفویض وظایف به آنها است. اگر همچنان زیرمجموعه خود را به طور كامل مدیریت میكنید، این امر باعث عدم اعتماد خواهد شد. وظایف خود را به زیر دستان خود محول کنید و نحوه عملکرد آنها را ببینید. تمام منابع و پشتیبانی آنها را برای دستیابی به هدف فراهم کنید و به آنها فرصتی بدهید تا مسئولیت را بر عهده بگیرند.
۷. خلاقیت و نوآوری
چه چیزی یک رهبر را از یک پیرو جدا میکند؟ استیو جابز، بزرگترین رهبر زمان ما به این سوال اینگونه پاسخ میدهد: "نوآوری بین رهبر و پیرو تفاوت ایجاد میکند." برای پیشروی در دنیای پر سرعت امروز، یک رهبر باید همزمان خلاق و نوآور باشد. تفکر خلاق و نوآوری مداوم همان چیزی است که باعث میشود شما و تیمتان از جمع متمایز شوید. بیرون از حوزه فعالیتتان فکر کنید تا به ایدههای منحصر به فرد برسید و آن ایدهها و اهداف را به واقعیت تبدیل کنید.
۸.همدلی
رهبران باید با پیروان خود همدلی کنند. متأسفانه، بیشتر رهبران از یک سبک دیکتاتوری پیروی میکنند و به طور کلی از همدلی غافل میشوند. به همین دلیل، آنها نمیتوانند ارتباط نزدیکتر با پیروان خود برقرار کنند. درک مشکلات پیروان خود و احساس درد آنها اولین قدم برای تبدیل شدن به یک رهبر موثر است. حتی این کافی نیست که شما سخت تلاش کنید و به پیروان خود راه حل مناسب برای مشکلات آنها ارائه دهید.
۹.انعطاف پذیری
وقتی کار سخت میشود، سخت هم پیش میرود. شاید این ضرب المثل را بارها شنیده باشید، اما آیا میدانید رهبران بزرگ نیز از این قاعده پیروی میکنند؟ آنها انعطاف پذیر بوده و نگرش مثبتی دارند. صرف نظر از شرایط سخت و دشوار آنها پیروان خود را جمع می کنند. در حالی که بیشتر مردم به شکایت از مشکلات مشغول هستند، رهبران بزرگ همیشه بر روی راه حلها تمرکز میکنند، نه مشکلات.
۱۰.هوش هیجانی
رهبران خوب همیشه از نفوذ بالاتری برخوردار هستند اما چگونه میتوانند نفوذ خود را در جایی افزایش دهند که مردم گفتههای آنها را بپذیرند؟ آنها این کار را با ارتباط عاطفی با مردم انجام میدهند. اینجاست که هوش هیجانی وارد عمل میشود.
در اینجا برخی از دلایل اینکه یک رهبر باید از نظر احساسی هوشمند باشد، آورده شده است.
با هوش هیجانی، رهبران میتوانند احساسات خود را کنترل کنند، که مانع از تأثیرگذاری احساسات منفی بر مهارتهای تصمیمگیری آنها میشود. در نتیجه، احتمال تصمیمگیری عجولانه کمتر است. علاوه بر این، رهبران با هوش عاطفی در درک احساسات و مراقبت از احساسات دیگران بسیار عالی عمل میکنند. این همه ماجرا نیست، رهبرانی که این کیفیت رهبری را دارند نه تنها به درگیریها به روش بهتری رسیدگی میکنند بلکه نقش مهمی در حل تعارضات دارند.