
5 جنبه مثبت اضطراب
اضطراب همیشه هم مضر نیست؛ در واقع، مقدار متعادلی از آن میتواند ما را بسیار هوشیارتر، مسئولتر و آمادهتر برای زندگی کند. قانون یرکس–دادسون نشان میدهد که برای عملکرد بهینه، به میزانی از اضطراب نیاز داریم. این مقاله توضیح میدهد چگونه اضطراب سازنده میتواند باعث افزایش همدلی، مراقبت از خود، و آمادگی برای چالشهای آینده شود — در حالی که اضطرابِ افراطی، برعکس، عملکرد و آرامش ما را مختل میکند.
روش هایی که به ما کمک می کند بهترین خودمان باشیم
تاثیرات مخرب اضطراب
مطمئناً اضطراب می تواند قلب و ذهن بسیاری از ما را تحت فشار قرار دهد. این موضوع می تواند ناتوان کننده باشد و گذراندن روز و انجام بسیاری از وظایفی که به عهده داریم را بسیار دشوار یا حتی غیرممکن کند.اضطراب می تواند حتی بااستعدادترین و پیگیرترین ما را بی حرکت و فلج کند. هر کسی که از اختلالات اضطرابی رنج می برد، داستان شخصی خود را برای گفتن دارد. بعضی افراد حکایت هایی از عرق کردن در هنگام تلاش برای عبور از یک لحظه دشوار دارند ، بعضی دیگر اجتناب از یک جلسه مهم به دلیل ترس از شکست ، یا خروج ناگهانی از یک موقعیت به دلیل ترس از دست دادن کنترل و …..این ها نمونه هایی از تاثیرات مخرب اضطراب بر عملکرد افراد هستند.

جنبه مثبت اضطراب
همه ما میدانیم که مقادیر بیش از حد اضطراب قطعا خوب نیست و می تواند کارایی عملکرد ما را بسیار پایین ببرد. از سوی دیگر، همه ما برای داشتن بهترین زندگی ممکن به کمی اضطراب نیاز داریم. اما چگونه ؟روانشناسان به قانون یرکس-دادسون اشاره می کنند، که نشان می دهد برای عملکرد بهینه به میزان مناسبی از اضطراب نیاز داریم. با اضطراب خیلی کم یا زیاد، نمیتوانیم در سطح مطلوب عمل کنیم. از آن جایی که نقطه شیرین اضطراب برای هر یک از ما متفاوت است ما باید این نقطه را برای خودمان پیدا کنیم.
اگر به این موضوع علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم پادکست از خشم و دلواپسی تا سکون و آرامش را بشنوید.
برخی جوانب مثبت اضطراب
1)افرادی که کمی اضطراب دارند، تمایل دارند قبل از اقدام فکر کنند. آن ها به دقت تأثیرات رفتار خود را بر دیگران در نظر می گیرند. احتمال همدلی بیشتری برای این افراد وجود دارد.
2)کمی اضطراب ما را از ریسک های بسیار خطرناک باز می دارد و منجر به مراقبت کردن ما از خودمان می شود. قطعا اگر به جهان به عنوان یک مکان کاملاً امن نگاه کنیم در نهایت آسیب های بسیار بدی خواهیم دید.
برای مطالعه کاملتر، پیشنهاد میکنم کتاب من مضطرب رو از دست ندی؛
3)مقداری اضطراب می تواند ما را آگاه کند که مراقب خودمان باشیم. مثلا زمانی که درد و مشکل جسمی برایمان به وجود می اید ، اضطراب ناشی از آن احتمالا منجر به این می شود که به پزشک مراجعه کنیم. بنابراین ما قطعا در بسیاری مواقع اضطراب را تجربه می کنیم و این اصلا چیز بدی نیست، این مقدار بیش از حد اضطراب است که مشکل ساز می شود.

4)اضطراب و احساس گناه دارای اشتراکات زیادی باهم هستند. اگر کمی احساس گناه داشته باشیم و این احساس منجر به این شود که ما بیشتر متوجه نحوه رفتار کردنمان باشیم و به این موضوع آگاه شویم که چگونه رفتار ما ممکن است بر عملکرد و احساسات افراد دیگر تأثیر بگذارد، نه تنها این احساس گناه و در ادامه اضطراب ناشی از آن بد نیست بلکه میتواند کارایی مثبتی هم در کیفیت روابط مان داشته باشد. آن چه مشکل ساز است سطوح بالای احساس گناه است که که منجر به شرم و خجالت می شود، وگرنه احساس گناه و اضطرابی که شما را از انجام کاری مانند شایعه کردن، کنایه زدن و اسیب زدن به دیگران منع کند بسیار هم خوب است.
5)افرادی که به اندازه کافی اضطراب دارند، برای آزمون بعدی، شغل بعدی، روز بعد و به طور کلی زندگی ، آمادگی بهتری خواهند داشت. اضطراب و توجه به مشکلاتی که قبلا پیش آمده یا احتمال دارد در آینده پیش بیاید می تواند باعث بشود ما با آمادگی بیشتری با آن موقعیت ها مواجه بشویم .


