طرحواره بی ارزشی چیست ؟ از علائم تا درمان

طرحواره های زندگی الگوهایی است که از کودکی شروع می‌شود و آثار آن‌ها در تمام زندگی تأثیر خود را دارد. رفتارهایی که خانواده‌ها با کودکان خود می‌کنند، آغازگر این الگوهاست؛ شاید طرد شویم، حمایت شویم، بیش از اندازه از ما مراقبت کنند، محروم شویم یا ما را سرزنش کنند.

به این post امتیاز دهید

طرحواره درمانی یکی از روش‌های علم روانشناسی است که توسط جفری یانگ ابداع شده است. طرحواره بی ارزشی یکی از 18 طرحواره ی یانگ است که در مقاله ی زیر به آن می‌پردازیم. برای کسب اطلاعات کافی تا انتها با ما همراه شوید.

طرحواره بی ارزشی چیست؟

قبل از اینکه به تعریف طرحواره بی ارزشی بپردازیم، توصیه می‌کنیم ویدیو زیر را از دوره ۸ ساعته خودپذیری ببینید.

 

1. آیا شما به سمت افرادی کشیده می‌شوید که با شما سرد برخورد می‌کنند؟
2. آیا شما از خودکم‌بینی و خودخوری در زندگی رنج می‌برید؟
3. آیا احساس می‌کنید وقتی در جمعی هستید، حرف مفیدی برای گفتن ندارید؟
4. آیا همیشه شخصیت واقعی خود را از دید دیگران پنهان می‌کنید؟
5. آیا بیشتر اوقات از خودتان انتقاد می‌کنید؟
6. آیا فکر می‌‎کنید هیچ ویژگی مثبت و باارزشی در شما وجود ندارد؟
«جانت کلسکو» و «جفری یانگ» الگوهای رفتاری را تحت عنوان « تله های زندگی » مطالعه و آن‌ها را معرفی کرده‌اند. این تله‌های زندگی که ما در آن قرار گرفتیم، مشخص می‌کند که ما چطور فکر می‌کنیم، چه احساسی داریم و چگونه رفتار می‌کنیم. به‌این‌ترتیب، به دیگران این الگوها را منتقل می‌نماییم و این الگوها باعث احساسات قدرتمندی مثل خشم، ناراحتی و اضطراب در ما می‌شود. گاهی ما همه‌چیز داریم؛ یعنی موقعیت اجتماعی، شغل، تحصیلات و… اما لذت نمی‌بریم و احساس می کنیم که از زندگی خود راضی نیستیم یا موفقیت‌های خود را باور نداریم.

صفحه اینستاگرام علی میرصادقی

لیلا در جلسۀ مشاوره حرفش را این‌طور شروع کرد: احساس می‌کنم خیلی خودم را دست‌پایین می‌گیرم، احساس بی ارزشی می‌کنم ، با خودم فکر می‌کنم کسی مرا دوست ندارد و چرا کسی باید من را دوست داشته باشد یا اگر در رابطۀ صمیمی قرار بگیرم، معمولاً من را دوست ندارند. می‌دانید چرا این را می‌گویم؟ چون چند ماهی است با «ماهان» وارد رابطه شدم، هروقت تماس می‌گیرم با هم بیرون برویم، گاهی تلفنش را جواب نمی‌دهد. برایش پیغام گذاشتم، منتظر ماندم تا با من تماس بگیرد. تا او زنگ بزند، مدام به خودم می‌گویم: «می‌دانم که تماس نمی‌گیرد، او دیگر نمی‌خواهد من را ببیند، فکر می‌کنم کار بدی از من سرزده و می‌خواهم بدانم از من چه می‌داند.»

یکی از این طرحواره ها ( تله‌ ها )، طرحواره بی‌ارزشی است. وقتی دچار تلۀ بی‌ارزشی می‌شویم، احساس می‌کنیم از لحاظ شخصیتی فردی حقیر و بی‌لیاقت یا آدم بدی هستیم یا از نظر افراد مهم زندگی، فردی منفور و بی‌ارزش به حساب می‌آییم و در مقابل انتقادها و سرزنشی که افراد نزدیک و اطراف ما می‌کنند، خیلی حساس می‌شویم و واکنش‌های شدیدی بروز می‌دهیم و مقایسه‌های نابجا احساس ناامنی شدیدی در ما ایجاد می‌کند.

در ادامه پیشنهاد میشود برای آگاهی از شکل گیری تله بی ارزشی ، تست طرحواره بی ارزشی را انجام دهید.

تست آنلاین تله بی ارزشی

جفری یانگ : به یاد داشته باشیم که ممکن است در شکل‌گیری تله بی ارزشی نقشی نداشته باشیم؛ ولی در تداوم آن مسلماً مسئولیم.

طرحواره بی ارزشی

ریشه‌های شکل‌گیری طرحواره بی‌ارزشی :

_ شخص به ‌شدت از طرف خانواده سرزنش شده یا همیشه برای ظاهر، رفتار و گفتارش نقد یا مجازات ‌شده است.
_ از طرف والدین خود طرد شده یا به او بی‌مهری ‌شده است.
_ آن‌ها احساس می‌کنند باعث ناامیدی والدینشان هستند.
_ در خانواده هر مسئله‌ای به‌وجود می‌آمد، آن‌ها را سرزنش می‌کردند.
_ پدر ومادر آن‌ها همواره این پیام را به فرزند خود داده‌اند که تو بد هستی و بی‌ارزشی و به‌هیچ‌ دردی‌ نمی‌خوری.
_ با خواهر و برادرانشان مقایسه شده‌اند و همیشه آن‌ها را به او ترجیح داده‌اند. _ یکی از اعضای خانواده به آن‌ها تعرض جنسی، فیزیکی یا احساسی کرده است.
_ تلۀ بی‌ارزشی با احساس دوست نداشته‌شدن یا مورد احترام قرارنگرفتن در زمان کودکی می‌تواند همراه باشد که همواره پدرو مادر شخص را مورد انتقاد قرار می دادند و یا در نهایت طرد می کردند.

علائم مخاطره‌آمیز تلۀ بی ارزشی در روابط :

روابط عاشقانه منتهی به ازدواج صمیمانه‌ترین و نزدیک‌ ترین نوع رابطه است. وقتی فردی که در تلۀ بی‌ارزشی قرار دارد عاشق می‌شود، خود دروغینش بیشتر آشکار می‌شود و فکر می‌کند تنها خود دروغین شایستۀ عشق و محبت دیگران است. ازآنجاکه این افراد شخصیت واقعی خودشان را پنهان می‌کنند، هرگز قبول نمی‌کنند که طرف مقابلشان واقعاً دوستشان دارد و این احساس را در خودشان تقویت می‌کنند که خود واقعی‌شان شرم‌آور است و دوست‌داشتنی نیست و نگران این هستند که در معرض دید دیگران قرار بگیرند و درنهایت طرف مقابلشان از روی رفتاری که دارند، پی به شخصیت واقعی‌ شان ببرند. تلۀ بی‌ارزشی نشانه‌های مخاطره‌آمیزی دارد که در زیر به آن‌ها اشاره می‌کنیم : 
1. از قرار ملاقات با فردی که با او در رابطۀ عاطفی هستند، امتناع می‌کنند.
2. دوست دارند روابط کوتاه‌مدت داشته باشند.
3. معمولاً جذب افرادی می‌شوند که یا از آن‌ها انتقاد می‌کنند یا دست به تحقیرشان می‌زنند.
4. حتی گاهی جذب افرادی می‌شوند که از نظر ذهنی یا جسمی با آن‌ها بدرفتاری می‌کنند.
5. جذب افراد جذاب و دلنشین می‌شوند، حتی اگر بدانند این افراد دائمی و همیشگی نیستند و آن‌ها را حفظ نمی‌کنند.

کتاب-ش-کوه
کتاب «ش»کو؟!ه اثر علی میرصادقی
ما تا زمانی که نتوانیم آگاهی خود را فعال کنیم، نمی توانیم در مسیر شکوفایی قدم برداریم. اگر محتوا این مقاله برای شما مفید بود، توصیه می کنیم حتما فصل دوم کتاب«ش»کو ؟!ه را مطالعه کنید.

6. به طرف افرادی گرایش پیدا می‌‎کنند که تعهدی در قبال رابطه‌شان ندارند یا نمی‌توانند وقتشان را با آن‌ها تنظیم کنند.
7. این افراد معمولاً با کسانی راحت هستند که نمی‌خواهند آن‌ها را کاملاً بشناسند.
8. با افرادی آشنا می‌شوند که از نظر سطح طبقاتی از آن‌ها پایین‌ ترند و آن‌ها را عمیقاً دوست ندارند.
9. در روابطشان شریک عاطفی خود را تحقیر می‌کنند، با او بدرفتاری می‌نمایند یا حتی او را نادیده می‌گیرند.
10. ممکن است هیچ رابطه‌‎ای برقرار نکنند، روابط کوتاه‌مدت داشته باشند یا هم‌ زمان وارد چند رابطه شوند. دلیل اینکه وارد روابط بلندمدت نمی‌شوند، این است که می‌ترسند فردی به آن‌ها نزدیک شود و در بلند مدت پی به نقایصشان ببرد و معایب آن‌ها را بشناسد.
مشکل اساسی این افراد، ایرادگیر بودن مکررشان است. اگر کسی خودخواه باشد، افرادی را انتخاب می‌کند که پایین‌تر از او باشند تا دیگر نگران طردشدن یا قضاوت‌ شدن نباشند.

طرحواره بی ارزشی

نشانه‌های طرحواره بی‌ارزشی :

1. به ‌محض‌اینکه احساس کنند از طرف یار عاطفی خود پذیرفته شده‌اند، به او ایراد می‌گیرند و رابطۀ خود را با او خراب می‌کنند یا از بین می‌برند.
2. در برابر شریک جنسی خود، به‌صورت مالکانه رفتار می‌کنند و به او حسادت می‌ورزند.
3. چون خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند، احساس بی‌کفایتی و حسادت می‌کنند.
4. همیشه به دنبال این هستند که مطمئن شوند برای شریک عاطفی‌شان ارزش دارند یا نه.
5. با پذیرش انتقادهای درست، مشکل دارند و حالت دفاعی می‌گیرند و متخاصم می‌شوند.
6. در کنار شریک عاطفی خود احساس حقارت می‌کنند یا حتی اجازه می‌دهند او را تحقیر کند یا با او بدرفتاری نماید و به او انتقاد کند.
7. فرزندانش را خیلی نقد می‌کند و کارهای آن‌ها را کوچک و ناچیز می‌شمارد.
8. در زمان موفقیت وانمود می‌کنند احساس خوبی دارند. در این شرایط بسیار مضطرب می‌شوند که نمی‌توانند موفقیت خود را حفظ کنند.
9. اگر در کارشان شکست بخورند یا رابطۀ آن‌ها منجر به شکست شود، احساس اندوه زیادی می‌کنند و انگیزۀ خود را از دست می‌ دهند.
11. اگر بخواهند در جمع صحبت کنند به شدت مضطرب می شوند.
12. اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی دارند.
اگر در کارشان برای جبران نقص یا بی ارزشی از موفقیت استفاده کنند این احساس می تواند بسیار شکننده باشد. چون بر اساس این موفقیت بنا شده است.

هر نزول و یا شکستی می تواند آنهارا مضطرب سازد. مثلا اخراج شوید. این اتفاق شما را به همان احساس شرمساری می رساند. 

طرحواره بی ارزشی

تغییر بی ارزش بودن چگونه اتفاق می افتد؟

_ احساس بی ارزشی دوران کودکی خود را درک کنید کودک آسیب دیده درون خود را حس کنید و به آن شناخت پیدا کنید، و ببینید از کجا آمده است؟ چه کسی از شما انتقاد کرده و باعث شرمساری شما شده است؟ چه کسی باعث شده که احساس بی اعتباری و بی مهری کنید؟ 
_ تلاش کنید دست از رفتارهای مقابله ای بردارید و فهرستی از شیوه های مقابله ای خود به عنوان مثال اجتناب کردن یا جبران کردن برای اینکه بتوانید با این تله کنار بیایید را تهیه کنید. نسبت به دیگران بیش از حد ایراد گیر هستید؟ آیا در مقابل انتقاد موضع میگیرید؟ این موارد همه برای جبران هستند . آیا به مواد مخدر و یا الکل اعتیاد پیدا کردید؟ آیا از نزدیک شدن به دیگران اجتناب می کنید؟ آیا نسبت به طرد شدن حساس شدید و… اینها از فرایند اجتناب هستند، آنها را بررسی کنید.

_ احساس بی ارزشی و نقص خود را در نظر بگیرید و کنترل کنید. زمانی که احساس ناکار آمدی یا حسادت می کنید و یا زمانی که به بی احترامی حساس می شوید و در برابر انتقاد موضع گیری می کنید، هر موقعیتی که احساس نقص شما را تحریک می کند روی کاغذ بیاورید.
_ فهرستی از مردان / زنانی که بیشترین و یا کمترین جذابیت را برای شما ایجاد می کنند تهیه کنید. نگاهی به انتخاب های خود داشته باشید . 
_ فهرستی از نقاط ضعف و نقاط قوت های خود در دوره های کودکی و نوجوانی و همچنین برای دوران کنونی خود تهیه کنی د،سعی کنید دیدگاه عینی تری از خودتان داشته باشید.

_ فهرستی از داشته ها و کمبود های خود هم در دوران کودکی و هم نوجوانی و هم در زمان حال خود را بنویسید.
_ نقاط ضعف خود را بطور جدی ارزیابی کنید و با خودتان فکر کنید اگر کسی این دارایی ها و استعدادهای شما را داشت چه فکری در مورد او می کردید.
_ برنامه ریزی کنید برای معایبی که قابل تغییر هستند کدام یک از محدودیت های شما قابل تغییر هستند.
_ برای روابط صمیمانه خود تلاش کنید  و همچنین عشق و محبت افراد نزدیک خود را بپذیرید. یکی از سخت ترین کارها این است که به دیگران اجازه دهید شما را دوست داشته و با شما خوش رفتاری کنند چون برای تان بیگانه است و سعی می کنید حمایت آنها را از خود دور سازید یا آن را کوچک می شمارید.
_ اجازه رفتارهای توهین آمیز و نا محترمانه را به افراد ندهید و اگر در روابط خود به طرف مقابل ایراد می گرفتید یا سرزنش می کردید دست از این کار بردارید.
_ وقتی در مهمانی یا دور همی هستید برای باز کردن سر صحبت با دیگران تلاش کنید تا بتوانید مورد توجه دیگران قرار بگیرید.

طرحواره بی ارزشی

راهبرد های درمانی  طرحواره بی ارزشی :

برای کمک معمولا از راهبرد شناختی استفاده می شود تا دیدگاه بیمار در مورد خودش را تغییر دهند. زیرا فرد معتقد است که بی ارزش و نا لایق است درمانگر به او کمک می کند تا خودش را مورد تشویق و تمجید قرار دهد و خصوصیات مثبت او را یاد آوری می کند. و گفتگویی را فراهم می کند که فرد یاد بگیرد توانمندی های خود را پر رنگ جلوه دهد و به نقص هایش کمتر توجه کند و کمتر اهمیت دهد و خود را به عنوان انسانی ناقص در نظر نگیرد بلکه خودش را ثمره زندگی با والدینی انتقاد گر بداند. تکنیک های شناختی به بیمار کمک می کند تا احساسات نقص و شرم به را به والدینش استناد بدهد.  تهیه فهرستی از آن انتقادها و سرزنش ها می تواند مفید و راه گشا باشد.
از طریق تکنیک تصویر سازی ذهنی می توان به دوران کودکی فرد وارد شد و والدین انتقاد گر و طرد کننده بیمار را با کارهایشان روبرو کرد و فرد طرد شده را تشویق می کند. از او محافظت می کند و به او آرامش می بخشد و خود فرد می تواند با خودش همین کار را انجام دهد. راهبرد های رفتاری می تواند به این افراد در اصلاح بعضی از نقص های واقعی آنها مثل بهبود سبک لباس پوشیدن، کاهش وزن یا افزایش وزن، یاد گیری مهارت های اجتماعی کمک کنند. همچنین آنها تلاش می کنند تا افرادی را برای دوستی و روابط صمیمی انتخاب کنند که حمایت کننده باشند و یا همسری انتخاب کنند که آنها را دوست داشته باشد و بپذیرد.

در نهایت می توان گفت که این افراد از طریق تکنیک های رفتاری یاد می گیرند نسبت به انتقاد، واکنش های افراطی نشان ندهند و انتقاد سازنده را بپذیرند و سعی در تغییر رفتار خود داشته باشند. اگر انتقاد به جا نبود، نظر خودشان را به فرد انتقاد کننده بیان کنند و بگویند که انتقاد آنها برایشان قابل قبول نیست و در مورد افرادی که از آنها عیب جویی می کنند رفتار آنها را تحمل نکنند و به افراد نزدیک خود که قابل اعتماد هستند، بیشتر خود افشایی کنند تا بتوانند خودشان را بپذیرند. و نکته مهم در این راهبرد ها این است که درمان گر باید دیدگاهی پذیرشی که در آن قضاوتی نباشد را در خصوص این افراد اتخاذ کند. درمان گر نباید به عنوان یک انسان کامل جلوه کند و اذعان کند که او هم مثل هر انسان دیگری می تواند اشتباه کند و نقص خودش را می پذیرد.
در پایان، این نکته را مد نظر داشته باشیم، احساس بی ارزشی چندان برای دیگران قابل مشاهده نیست و ماهیت درونی و خصوصی دارد. این خود فرد است که احساس می کند لیاقت عشق و محبت و …را ندارد، چون عیب ها درونی هست تشخیص آن کار سختی می باشد. در نهایت گوش دادن به پادکست سیستم انتقاد درونی را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

دوره ۸۰ ساعته شکوفایی
دوره هشتاد ساعته غیرحضوری در ۸ ترم | شکوفایی
این دوره مبتنی بر روانشناسی مثبت‌نگر و بر اساس آموزه‌های رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا و پدر روانشناسی مثبت‌نگر (دکتر مارتین سلیگمن) می‌باشد و اکثر درس‌های آن توسط پژوهش‌های فرا تحلیل و دانشگاهی به اثبات رسیده است.

تازه‌ترین مقالات
ثبت دیدگاه
ارسال دیدگاه
زهرا
1399/03/13
پاسخ دهید

خیلی متشکرم . واقعا کامل و جامع و ساده و روان توضیح داده بودین. خیلی ممنونم❤❤

Yalda
1399/09/03
پاسخ دهید

عالی بود وتونستم کلی استفاده کنم... خیلی خوب و جامع توضیح داده بودین👍👍

Swallow
1399/10/01
پاسخ دهید

خیلی ممنون عالی بود واقعا به نکات اساسی اشاره کرده بودین که باعث شناخت کافی ما از خودمون میشد و هیچ چیز بالاتر از آگاهی نیست ، خدا قوت

صادق
1399/10/17
پاسخ دهید

خودکشی راه حله

آرزو
1399/12/13
پاسخ دهید

من احساس بی ارزشی دارم که میدونم با واقعیات زندگیم منطبق نیست اما احساسش میکنم. این احساس روی روابطم اثر بدی گذاشته و در زندگی مشترکم داره بحران درست می کنه. این مطلب برای من خیلی مفید بود. نت برداشتم که شروع به اصلاح خودم کنم. ممنونم ازتون.

م
1401/02/11
پاسخ دهید

سلام من به آدمایی که به من بی محلی کنن جذب نمیشم ولی بعد از اینکه احساس میکنن که بهشون دل بسته شدم شروع میکنن به بی محلی کردن و فاصله گرفتن. و این تا حالا توی همه روابطم اتفاق افتاده. یعنی اولش خوبن و خیلی ابراز عشق و توجه میکنن. من نمیفهمم ایراد کار کجاست اینا چه مدل آدمایین که من جذبشون میشم؟ حتی یه بار به یکی الکی گفتم دوستش دارم که ببینم این اتفاق میوفته یا نه یا به خاطر رفتاریه که بعد از علاقه مند شدن واقعی از خودم نشون میدم؟ که دیدم بله تاقچه بالا گذاشتنش شروع شد. بعضی وقتا هم فکر میکنم مربوط به فرهنگ غلط مردمه که فکر میکنن باید توی رابطه کسی که دوستشون داره رو عذاب بدن و این مزخرفات. ولی با یه نفر از یه فرهنگ دیگه دوست شدم و اونم همین کارو کرد. واقعا برام جای سواله که چرا؟ ممکنه فقط حس من باشه؟ ولی کاملا تغییر رفتارشون مشخصه یعنی حسی نیست چون کاری که میکردنو قطع میکنن و دیگه نمیکنن. نمیدونم والا یعنی واقعا شانسه؟

نگین
1401/08/12

سلام، یه راهش اینه که صفت مشترک این افراد رو که تو خیلی بدت میاد پیدا کنی بعد جلوی آینه اون صفتو به خودت نسبت بدی با تلقین زیاد مقاومتت نسبت به اون صفت از بین میره و این شکل افراد دیگه وارد زندگیت نمیشن.(کتاب نیمه تاریک وجود ) رو بخون. من همیشه از این روش کمک گرفتم. خیلی بهتر شدم.

herokarimi.tak@gmail.com
1403/02/01

نه بابت درسیه که باید یادش میگرفتی و تا یاد نگیری ادامه خواهد داشت .
شاید وابستگی و افراط در ابراز احساسات داری شاید خود کمبینی یا...

کسری_روانشناس
1401/03/05
پاسخ دهید

با سلام خدمت شما کسری محمدی کارشناسی روانشناسی هستم و پیامتونو خوندم خواستم در قبال این پیامتون بگم که یکی از کارهایی که باید انجام بدین اینکه سریع دلبسته ی ادم میشی و این خب اشتباه هستش باید کنترل بشه با استفاده از تست های روانشناسی میشه ان رامشخص کرد
اگر دوست داشتید پبام بدید
09396277926

tina
1401/09/06
پاسخ دهید

این مشکلو منم دارم . خیلی خوب توصیفش کردین. نه توهمه نه احساس من به تنهایی. واقعا همین اتفاق می افته. راهی پیدا کردین برای حلش؟

nazi
1402/08/06
پاسخ دهید

اول اینکه باید بگم شما جذب افراد خودشیفته میشید که اونها عادت دارن بعد از اینکه فهمیدن بهشون وابسته شدید بی توجهی نشون بدن تا حالا با التماس های شما عقده گشایی کنن. دوم اینکه شما تله بی ارزشی داری و خودت رو شایسته نمیبینی پس مرزبندی برای خودت نداری یعنی تعریف نمیکنی چی میخوای و چه رفتاری با شما مجاز هست و اینکه بعد از روی برگرداندن افراد تشنه اون حسی که درونت بیدار کردن میشی اما خوبی شما این هست که نسبت به این اتفاق آگاهی ، پیشنهاد میدم بشین احساسی که نسبت به آدم ها داری بنویس و بعد بگو چرا این احساس نسبت به خودت داری یا نداری
اینطوری متوجه میشی حس واقعیت نسبت به خودت چیه و بعد استاندارد مناسب خودت تعریف می کنی و در رفتار نشون میدی و کسایی که میتونن این استاندارد رعایت کنن فقط به تو نزدیک میشن نه ادم های نامناسب.
یادمون باشه مجرم به صحنه جرم و ما ادم ها به دوران کودکیمون برمیگردیم.

keyboard_arrow_up