طرحواره های زندگی الگوهایی است که از کودکی شروع میشود و آثار آنها در تمام زندگی تأثیر خود را دارد. رفتارهایی که خانوادهها با کودکان خود میکنند، آغازگر این الگوهاست؛ شاید طرد شویم، حمایت شویم، بیش از اندازه از ما مراقبت کنند، محروم شویم یا ما را سرزنش کنند.
طرحواره درمانی یکی از روشهای علم روانشناسی است که توسط جفری یانگ ابداع شده است. طرحواره بی ارزشی یکی از 18 طرحواره ی یانگ است که در مقاله ی زیر به آن میپردازیم. برای کسب اطلاعات کافی تا انتها با ما همراه شوید.
طرحواره بی ارزشی چیست؟
قبل از اینکه به تعریف طرحواره بی ارزشی بپردازیم، توصیه میکنیم ویدیو زیر را از دوره ۸ ساعته خودپذیری ببینید.
1. آیا شما به سمت افرادی کشیده میشوید که با شما سرد برخورد میکنند؟
2. آیا شما از خودکمبینی و خودخوری در زندگی رنج میبرید؟
خودسرزنش گری در افرادی که باور دارند همیشه یک شکست خورده خواهند بود بسیار بالاست : در خیلی مواقع با وجود اینکه اطرافیان فرد او را برای نگرفتن نتیجه سرزنش و تنبیه نمی کنند اما فرد به دلیل باورهایی که در ذهنش ساخته شده خودش، خودش را با جملاتی مثل : "من نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم!" "من هرگز یاد نخواهم گرفت!" "همه از من باهوش ترند!" "من واقعا احمقم!" سرزنش می کند.و احتمال دارد که همه این برداشت ها منجر به این نتیجه شود که :پس دیگر تلاش کردن فایده ای ندارد.
3. آیا احساس میکنید وقتی در جمعی هستید، حرف مفیدی برای گفتن ندارید؟
4. آیا همیشه شخصیت واقعی خود را از دید دیگران پنهان میکنید؟
5. آیا بیشتر اوقات از خودتان انتقاد میکنید؟
6. آیا فکر میکنید هیچ ویژگی مثبت و باارزشی در شما وجود ندارد؟
«جانت کلسکو» و «جفری یانگ» الگوهای رفتاری را تحت عنوان « تله های زندگی » مطالعه و آنها را معرفی کردهاند. این تلههای زندگی که ما در آن قرار گرفتیم، مشخص میکند که ما چطور فکر میکنیم، چه احساسی داریم و چگونه رفتار میکنیم. بهاینترتیب، به دیگران این الگوها را منتقل مینماییم و این الگوها باعث احساسات قدرتمندی مثل خشم، ناراحتی و اضطراب در ما میشود. گاهی ما همهچیز داریم؛ یعنی موقعیت اجتماعی، شغل، تحصیلات و... اما لذت نمیبریم و احساس می کنیم که از زندگی خود راضی نیستیم یا موفقیتهای خود را باور نداریم.
موفقیــتهای اخیــر تنها نشــاندهنده شروعی درخشان برای کتاب «ش» کو؟!ه است. این اثر توانسته توجه مخاطبان و منتقدان جهانی را به خود جلب کند و در مسیر جهانیشدن پیشرفت قابلتوجهی داشته باشد.
لیلا در جلسۀ مشاوره حرفش را اینطور شروع کرد: احساس میکنم خیلی خودم را دستپایین میگیرم، احساس بی ارزشی میکنم ، با خودم فکر میکنم کسی مرا دوست ندارد و چرا کسی باید من را دوست داشته باشد یا اگر در رابطۀ صمیمی قرار بگیرم، معمولاً من را دوست ندارند. میدانید چرا این را میگویم؟ چون چند ماهی است با «ماهان» وارد رابطه شدم، هروقت تماس میگیرم با هم بیرون برویم، گاهی تلفنش را جواب نمیدهد. برایش پیغام گذاشتم، منتظر ماندم تا با من تماس بگیرد. تا او زنگ بزند، مدام به خودم میگویم: «میدانم که تماس نمیگیرد، او دیگر نمیخواهد من را ببیند، فکر میکنم کار بدی از من سرزده و میخواهم بدانم از من چه میداند.»
یکی از این طرحواره ها ( تله ها )، طرحواره بیارزشی است. وقتی دچار تلۀ بیارزشی میشویم، احساس میکنیم از لحاظ شخصیتی فردی حقیر و بیلیاقت یا آدم بدی هستیم یا از نظر افراد مهم زندگی، فردی منفور و بیارزش به حساب میآییم و در مقابل انتقادها و سرزنشی که افراد نزدیک و اطراف ما میکنند، خیلی حساس میشویم و واکنشهای شدیدی بروز میدهیم و مقایسههای نابجا احساس ناامنی شدیدی در ما ایجاد میکند.
در ادامه پیشنهاد میشود برای آگاهی از شکل گیری تله بی ارزشی ، تست طرحواره بی ارزشی را انجام دهید.
تست آنلاین تله بی ارزشی جفری یانگ : به یاد داشته باشیم که ممکن است در شکلگیری تله بی ارزشی نقشی نداشته باشیم؛ ولی در تداوم آن مسلماً مسئولیم.
ریشههای شکلگیری طرحواره بیارزشی :
_ شخص به شدت از طرف خانواده سرزنش شده یا همیشه برای ظاهر، رفتار و گفتارش نقد یا مجازات شده است.
_ از طرف والدین خود طرد شده یا به او بیمهری شده است.
_ آنها احساس میکنند باعث ناامیدی والدینشان هستند.
_ در خانواده هر مسئلهای بهوجود میآمد، آنها را سرزنش میکردند.
_ پدر ومادر آنها همواره این پیام را به فرزند خود دادهاند که تو بد هستی و بیارزشی و بههیچ دردی نمیخوری.
_ با خواهر و برادرانشان مقایسه شدهاند و همیشه آنها را به او ترجیح دادهاند. _ یکی از اعضای خانواده به آنها تعرض جنسی، فیزیکی یا احساسی کرده است.
-مقایسه فرزندان با یکدیگر یا با همسالانشان می تواند منجر به نا امیدی و عدم تلاش مجدد شود . زمانی که فرد به این نتیجه برسد که هرچقدر هم که تلاش کند، نمی تواند به نتایجی که خواهر و برادرش یا هم کلاسی هایش میگیرند ، برسد احتمالا به تلاشش پایان خواهد داد.
باید توجه داشت که مقایسه به هیچ وجه نمیتواند برانگیزاننده فرزندان برای تلاش بیشتر باشد و اثرات مخرب آن بسیار فراتر از فایده آن است(حتی اگر مفید واقع شود احتمالا برای مدت کمی خواهد بود و اثرات آن مداوم نخواهد بود ) . باید به این نکته توجه داشت که هر فردی، استعداد ها و شرایط خاص خودش را دارد و بهتر است به جای مقایسه افراد با یکدیگر ، فرد را با آن چیزی که قبلا بوده مقایسه کنیم و در صورت بهتر شدن او را تشویق کنیم و در صورت ضعیف تر شدن به جای سرزنش کردن او ،بررسی کنیم که چه عواملی موثر بوده و برای حل کردن ان ها تلاش کنیم .
_ تلۀ بیارزشی با احساس دوست نداشتهشدن یا مورد احترام قرارنگرفتن در زمان کودکی میتواند همراه باشد که همواره پدرو مادر شخص را مورد انتقاد قرار می دادند و یا در نهایت طرد می کردند.
نقش والدین در باورهای فرزندان
شکست ، هم می تواند تلاش را تضعیف کند هم می تواند اراده را برانگیزد. آگاه کردن فرزندان به این که هر شکستی می تواند دو مسیر متفاوت را پیش روی فرد بگذارد و فرد در انتخاب این مسیر ها ازاد است یکی از مهم ترین آموزش هایی است که والدین باید به فرزندان خود بدهند.در کنار آموزش های کلامی ای که والدین به فرزندانشان می دهند نحوه عملکرد خودشان هم در روند عملکرد فرزندان بسیار تاثیرگذار است .(حتی به مراتب تاثیرگذار تر از اموزش کلامی). زمانی که والدین پس از شکست خوردن ،خودشان را سرزنش کنند یا نا امید شوند و دست از تلاش بردارند، فرزندان هم با الگوبرداری از آن ها همین روند را در مورد خودشان تکرار می کنند .-مورد دیگری که می تواند بسیار تاثیرگذار باشد شرطی بودن محبت والدین به فرزندان است . والدینی که فقط زمانی که فرزندانشان نتایج خوب کسب می کنند آن ها را تشویق می کنند و به آن ها محبت می کنند در تقویت این باور در فرزندان که ،دوست داشتنی بودن ان ها مشروط بر عدم شکست خوردن آن هاست ، تاثیر زیادی خواهند داشت.
علائم مخاطرهآمیز تلۀ بی ارزشی در روابط :
روابط عاشقانه منتهی به ازدواج صمیمانهترین و نزدیک ترین نوع رابطه است. وقتی فردی که در تلۀ بیارزشی قرار دارد عاشق میشود، خود دروغینش بیشتر آشکار میشود و فکر میکند تنها خود دروغین شایستۀ عشق و محبت دیگران است. ازآنجاکه این افراد شخصیت واقعی خودشان را پنهان میکنند، هرگز قبول نمیکنند که طرف مقابلشان واقعاً دوستشان دارد و این احساس را در خودشان تقویت میکنند که خود واقعیشان شرمآور است و دوستداشتنی نیست و نگران این هستند که در معرض دید دیگران قرار بگیرند و درنهایت طرف مقابلشان از روی رفتاری که دارند، پی به شخصیت واقعی شان ببرند. تلۀ بیارزشی نشانههای مخاطرهآمیزی دارد که در زیر به آنها اشاره میکنیم :
1. از قرار ملاقات با فردی که با او در رابطۀ عاطفی هستند، امتناع میکنند.
2. دوست دارند روابط کوتاهمدت داشته باشند.
3. معمولاً جذب افرادی میشوند که یا از آنها انتقاد میکنند یا دست به تحقیرشان میزنند.
4. حتی گاهی جذب افرادی میشوند که از نظر ذهنی یا جسمی با آنها بدرفتاری میکنند.
5. جذب افراد جذاب و دلنشین میشوند، حتی اگر بدانند این افراد دائمی و همیشگی نیستند و آنها را حفظ نمیکنند.
کتاب «ش»کو؟!ه اثر علی میرصادقی
ما تا زمانی که نتوانیم آگاهی خود را فعال کنیم، نمی توانیم در مسیر شکوفایی قدم برداریم. اگر محتوا این مقاله برای شما مفید بود، توصیه می کنیم حتما فصل دوم کتاب«ش»کو ؟!ه را مطالعه کنید. 6. به طرف افرادی گرایش پیدا میکنند که تعهدی در قبال رابطهشان ندارند یا نمیتوانند وقتشان را با آنها تنظیم کنند.
7. این افراد معمولاً با کسانی راحت هستند که نمیخواهند آنها را کاملاً بشناسند.
8. با افرادی آشنا میشوند که از نظر سطح طبقاتی از آنها پایین ترند و آنها را عمیقاً دوست ندارند.
در ادامه این باور، ترکیبی از عدم تلاش و تجربه شکست مداوم فرد را متقاعد می کند که تسلیم شدن بهترین کاری است که می تواند انجام دهد. در واقع فرد در یک سیکلی می افتد که به خاطر ترس از شکست دیگر تلاش نمی کند و با توجه به عدم تلاش ، شکست می خورد و به جای اینکه شکست خود را مربوط به تلاش کمش بداند و تلاشش را بیشتر کند ، در عوض باور اینکه حتما شکست خواهد خورد برایش تقویت می شود و با اطمینان بیشتری باورش را درست می داند و زندگی اش را بر اساس آن پیش می برد.
9. در روابطشان شریک عاطفی خود را تحقیر میکنند، با او بدرفتاری مینمایند یا حتی او را نادیده میگیرند.
10. ممکن است هیچ رابطهای برقرار نکنند، روابط کوتاهمدت داشته باشند یا هم زمان وارد چند رابطه شوند. دلیل اینکه وارد روابط بلندمدت نمیشوند، این است که میترسند فردی به آنها نزدیک شود و در بلند مدت پی به نقایصشان ببرد و معایب آنها را بشناسد.
مشکل اساسی این افراد، ایرادگیر بودن مکررشان است. اگر کسی خودخواه باشد، افرادی را انتخاب میکند که پایینتر از او باشند تا دیگر نگران طردشدن یا قضاوت شدن نباشند.
نشانههای طرحواره بیارزشی :
1. به محضاینکه احساس کنند از طرف یار عاطفی خود پذیرفته شدهاند، به او ایراد میگیرند و رابطۀ خود را با او خراب میکنند یا از بین میبرند.
2. در برابر شریک جنسی خود، بهصورت مالکانه رفتار میکنند و به او حسادت میورزند.
3. چون خودشان را با دیگران مقایسه میکنند، احساس بیکفایتی و حسادت میکنند.
4. همیشه به دنبال این هستند که مطمئن شوند برای شریک عاطفیشان ارزش دارند یا نه.
5. با پذیرش انتقادهای درست، مشکل دارند و حالت دفاعی میگیرند و متخاصم میشوند.
6. در کنار شریک عاطفی خود احساس حقارت میکنند یا حتی اجازه میدهند او را تحقیر کند یا با او بدرفتاری نماید و به او انتقاد کند.
7. فرزندانش را خیلی نقد میکند و کارهای آنها را کوچک و ناچیز میشمارد.
8. در زمان موفقیت وانمود میکنند احساس خوبی دارند. در این شرایط بسیار مضطرب میشوند که نمیتوانند موفقیت خود را حفظ کنند.
9. اگر در کارشان شکست بخورند یا رابطۀ آنها منجر به شکست شود، احساس اندوه زیادی میکنند و انگیزۀ خود را از دست می دهند.
11. اگر بخواهند در جمع صحبت کنند به شدت مضطرب می شوند.
12. اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی دارند.
اگر در کارشان برای جبران نقص یا بی ارزشی از موفقیت استفاده کنند این احساس می تواند بسیار شکننده باشد. چون بر اساس این موفقیت بنا شده است.
هر نزول و یا شکستی می تواند آنهارا مضطرب سازد. مثلا اخراج شوید. این اتفاق شما را به همان احساس شرمساری می رساند.
تغییر بی ارزش بودن چگونه اتفاق می افتد؟
_ احساس بی ارزشی دوران کودکی خود را درک کنید کودک آسیب دیده درون خود را حس کنید و به آن شناخت پیدا کنید، و ببینید از کجا آمده است؟ چه کسی از شما انتقاد کرده و باعث شرمساری شما شده است؟ چه کسی باعث شده که احساس بی اعتباری و بی مهری کنید؟
_ تلاش کنید دست از رفتارهای مقابله ای بردارید و فهرستی از شیوه های مقابله ای خود به عنوان مثال اجتناب کردن یا جبران کردن برای اینکه بتوانید با این تله کنار بیایید را تهیه کنید. نسبت به دیگران بیش از حد ایراد گیر هستید؟ آیا در مقابل انتقاد موضع میگیرید؟ این موارد همه برای جبران هستند . آیا به مواد مخدر و یا الکل اعتیاد پیدا کردید؟ آیا از نزدیک شدن به دیگران اجتناب می کنید؟ آیا نسبت به طرد شدن حساس شدید و... اینها از فرایند اجتناب هستند، آنها را بررسی کنید.
_ احساس بی ارزشی و نقص خود را در نظر بگیرید و کنترل کنید. زمانی که احساس ناکار آمدی یا حسادت می کنید و یا زمانی که به بی احترامی حساس می شوید و در برابر انتقاد موضع گیری می کنید، هر موقعیتی که احساس نقص شما را تحریک می کند روی کاغذ بیاورید.
_ فهرستی از مردان / زنانی که بیشترین و یا کمترین جذابیت را برای شما ایجاد می کنند تهیه کنید. نگاهی به انتخاب های خود داشته باشید .
_ فهرستی از نقاط ضعف و نقاط قوت های خود در دوره های کودکی و نوجوانی و همچنین برای دوران کنونی خود تهیه کنی د،سعی کنید دیدگاه عینی تری از خودتان داشته باشید.
_ فهرستی از داشته ها و کمبود های خود هم در دوران کودکی و هم نوجوانی و هم در زمان حال خود را بنویسید.
_ نقاط ضعف خود را بطور جدی ارزیابی کنید و با خودتان فکر کنید اگر کسی این دارایی ها و استعدادهای شما را داشت چه فکری در مورد او می کردید.
_ برنامه ریزی کنید برای معایبی که قابل تغییر هستند کدام یک از محدودیت های شما قابل تغییر هستند.
_ برای روابط صمیمانه خود تلاش کنید و همچنین عشق و محبت افراد نزدیک خود را بپذیرید. یکی از سخت ترین کارها این است که به دیگران اجازه دهید شما را دوست داشته و با شما خوش رفتاری کنند چون برای تان بیگانه است و سعی می کنید حمایت آنها را از خود دور سازید یا آن را کوچک می شمارید.
_ اجازه رفتارهای توهین آمیز و نا محترمانه را به افراد ندهید و اگر در روابط خود به طرف مقابل ایراد می گرفتید یا سرزنش می کردید دست از این کار بردارید.
_ وقتی در مهمانی یا دور همی هستید برای باز کردن سر صحبت با دیگران تلاش کنید تا بتوانید مورد توجه دیگران قرار بگیرید.
راهبرد های درمانی طرحواره بی ارزشی :
برای کمک معمولا از راهبرد شناختی استفاده می شود تا دیدگاه بیمار در مورد خودش را تغییر دهند. زیرا فرد معتقد است که بی ارزش و نا لایق است درمانگر به او کمک می کند تا خودش را مورد تشویق و تمجید قرار دهد و خصوصیات مثبت او را یاد آوری می کند. و گفتگویی را فراهم می کند که فرد یاد بگیرد توانمندی های خود را پر رنگ جلوه دهد و به نقص هایش کمتر توجه کند و کمتر اهمیت دهد و خود را به عنوان انسانی ناقص در نظر نگیرد بلکه خودش را ثمره زندگی با والدینی انتقاد گر بداند. تکنیک های شناختی به بیمار کمک می کند تا احساسات نقص و شرم به را به والدینش استناد بدهد. تهیه فهرستی از آن انتقادها و سرزنش ها می تواند مفید و راه گشا باشد.
از طریق تکنیک تصویر سازی ذهنی می توان به دوران کودکی فرد وارد شد و والدین انتقاد گر و طرد کننده بیمار را با کارهایشان روبرو کرد و فرد طرد شده را تشویق می کند. از او محافظت می کند و به او آرامش می بخشد و خود فرد می تواند با خودش همین کار را انجام دهد. راهبرد های رفتاری می تواند به این افراد در اصلاح بعضی از نقص های واقعی آنها مثل بهبود سبک لباس پوشیدن، کاهش وزن یا افزایش وزن، یاد گیری مهارت های اجتماعی کمک کنند. همچنین آنها تلاش می کنند تا افرادی را برای دوستی و روابط صمیمی انتخاب کنند که حمایت کننده باشند و یا همسری انتخاب کنند که آنها را دوست داشته باشد و بپذیرد.
در نهایت می توان گفت که این افراد از طریق تکنیک های رفتاری یاد می گیرند نسبت به انتقاد، واکنش های افراطی نشان ندهند و انتقاد سازنده را بپذیرند و سعی در تغییر رفتار خود داشته باشند. اگر انتقاد به جا نبود، نظر خودشان را به فرد انتقاد کننده بیان کنند و بگویند که انتقاد آنها برایشان قابل قبول نیست و در مورد افرادی که از آنها عیب جویی می کنند رفتار آنها را تحمل نکنند و به افراد نزدیک خود که قابل اعتماد هستند، بیشتر خود افشایی کنند تا بتوانند خودشان را بپذیرند. و نکته مهم در این راهبرد ها این است که درمان گر باید دیدگاهی پذیرشی که در آن قضاوتی نباشد را در خصوص این افراد اتخاذ کند. درمان گر نباید به عنوان یک انسان کامل جلوه کند و اذعان کند که او هم مثل هر انسان دیگری می تواند اشتباه کند و نقص خودش را می پذیرد.
در پایان، این نکته را مد نظر داشته باشیم، احساس بی ارزشی چندان برای دیگران قابل مشاهده نیست و ماهیت درونی و خصوصی دارد. این خود فرد است که احساس می کند لیاقت عشق و محبت و ...را ندارد، چون عیب ها درونی هست تشخیص آن کار سختی می باشد. در نهایت گوش دادن به پادکست سیستم انتقاد درونی را به شما پیشنهاد میکنیم.
دوره هشتاد ساعته غیرحضوری در ۸ ترم | شکوفایی
این دوره مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر و بر اساس آموزههای رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا و پدر روانشناسی مثبتنگر (دکتر مارتین سلیگمن) میباشد و اکثر درسهای آن توسط پژوهشهای فرا تحلیل و دانشگاهی به اثبات رسیده است. مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید