شکست همان باوری است که باعث میشود فکر کنید برای رسیدن به موفقیت بهاندازۀ کافی شایستگی ندارید. فرد در مقایسه با همسالانش در حوزههای ورزشی، تحصیلی، شغلی و... اغلب احساس بیکفایتی میکند و احساس میکند در مقایسه با دیگران، موفقیت کمتری دارد.
در صورتی که به طور دقیق نمی دانید طرحواره چیست ، مقاله طرحواره را مطالعه کنید.
طرحواره درمانی یکی از روشهای علم روانشناسی است که توسط جفری یانگ ابداع شده است. طرحواره ی شکست یکی از 18 طرحواره ی یانگ است که در مقاله ی زیر به آن میپردازیم. برای کسب اطلاعات کافی و راه های درمان تله شکست ، تا انتها با ما همراه شوید.
طرحواره شکست چیست ؟
آیا همیشه این حس را داری که دوستان و نزدیکانت از تو موفقترند؟
آیا وقتی در یک قدمی موفقیت هستی، به شکل عجیبی احساس شکست میکنی؟
آیا احساس میکنی که مثل بقیۀ همسالانت باهوش نبودی و خیلی بداقبال هستی؟
آیا همیشه خودت را قضاوت میکنی و در این قضاوت خودت را بازنده میبینی؟
آیا از مسئولیتپذیری و رویارویی با مسائل جدید، گریزانی و ریسکپذیر نیستی؟
کتاب قله هشتم اثر پیتر ون کیتس
کتاب قله هشتم
نویسنده: پیتر وَن کِیتس برای بشر هیچ قله ای آنقدر بلند نبوده که فتح نشود.
مطالعه کتاب قله هشتم شروع، فتح بزرگ ترین و پرهیجان ترین ماجراجویی قله "خود"است. امیر در شرکت بزرگ تبلیغاتی کار میکند و 35 ساله است. او در کارش موفق است؛ اما احساس میکند فردی شکستخورده است. او دچار ظاهرسازی شده است. افرادی که چنین مشکلی دارند، احساس میکنند موفقیتهایشان قانعکننده نیست. فکر میکنند دیگران فریب خوردهاند و آنطور که آنها میبینند و فکر میکنند، فردی شایسته و موفق نیستند. اگرچه امیر در این شرکت سِمت مدیر داخلی را دارد؛ همچنان احساس شکست میکند و همیشه نگران است.
اگر رئیسش بگوید کارش را بهخوبی انجام داده است، او خیلی خوشحال میشود؛ اما اگر بگوید : « ایراد کوچکی در کار امروزت داشتی » نگران میشود و با خودش میگوید : « حتماً رئیسم من را نمیخواهد و هر لحظه ممکن است مرا اخراج کند. » طرحواره شکست باعث میشود پیشبینی کند که انگار تماممدت ظاهرسازی کرده و دستش رو شده است.
رفتارهای معمول این افراد بدین شکل است که تسلیم طرحوارۀ خود میشوند و همیشه خودشان را ضایع میکنند یا کارهایشان را با بی میلی یا اجتناب از کار یا اهمالکاری انجام می دهند. افرادی که طرحوارۀ شکست دارند، گاهی بهصورت افراطی تکالیفشان را جبران میکنند و باور دارند چون مثل دیگران باهوش نیستند، با تلاش بسیار و پشتکار زیاد به وضع مطلوب خود میرسند. آنها بیشتر اوقات افراد موفقی از کار درمیآیند؛ باوجوداین، احساس موفقیت نمیکنند، در جهان بیرون موفق به نظر میآیند؛ اما احساس زیربنایی آنها این است که در آستانۀ شکست هستند.
طرحواره شکست ( تلۀ شکست ) دو بُعد دارد : بُعد اول بیکفایتی است. این افراد به تصمیمهایشان اعتمادی ندارند و از تغییر و کارهای جدید خودداری میکنند، مانند کودکی هستند که برای زندهماندن، احتیاج به والدینش دارد.
بُعد دوم، وابستگی است که به دنبال بُعد اول میآید. ازآنجاکه افراد درگیر در طرحواره شکست نمیتوانند کارهایشان را مستقل انجام دهند، دنبال افرادی هستند تا به آنها وابسته شوند و نیازشان را برآورده کنند یا در کار جدید، قدم به قدم به آنها بگویند که چه کار کند و چه کار نکند.
بیشتر بخوانید
طرحواره محرومیت هیجانی همان احساسی است که افراد فکر میکنند بهاندازۀ کافی محبت و عشق دیگران را دریافت نمیکنند. احساس میکنند که اطرافیانشان به آنها اهمیت نمیدهند و هیچکس آنها را درک نمیکند. این افراد، آدمهایی سرد و بیمحبت هستند و احساس خشم، خیانت، تنهایی و رنجش میکنند و این احساس و حال بد، آنها را از اطرافیانشان دورتر و کمبودشان را قطعی میکند.
طرحواره محرومیت هیجانی
ریشههای تحولی تلۀ شکست در کجاست؟
1. والدین این افراد، مخصوصاً پدر از عملکرد فرزند خود در زمینۀ تحصیلی، ورزشی و سایر حوزهها ناراضی بوده و فرزندش را سرزنش میکند و میگوید: « تو کودن، احمق، دستوپاچُلفتی هستی! » و رفتارهای توهینآمیز دیگری با فرزندش میکند ( این تله با تلۀ نقص و شرم ارتباط نزدیکی دارد ).
2. ممکن است پدر و مادر یا یکی از آنها فوقالعاده موفق بوده و فرد در مقایسه با او به این نتیجه رسیده است که هیچوقت نمیتواند طبق معیار آنها به موفقیت دست پیدا کند، درنتیجه دست از تلاش برداشته است.
3. این افراد در زمینۀ تحصیلی و ورزشی مثل همسالان خود نیستند و احساس حقارت میکنند. شاید به علت ناتوانی در یادگیری، حواسپرتی یا بینظمی از همسالان خود عقب افتادهاند و برای فرار از تحقیر، دست از تلاش برداشتهاند.
4. در خانواده بهشدت با خواهر و برادرهایش مقایسه میشده و بهمرور زمان به این نتیجه رسیده است که در زمینۀ موفقیت نمیتواند مثل سایر خواهر و برادرهایش موفق شود و به همین علت تلاش را رها کرده است.
5. با بچههای نزدیکان خود احساس بیگانگی میکند؛ چون از نظر سطح درآمد و تحصیلات از همسن و سال هایش پایینتر است و در مقابل آنها حس حقارت میکند. والدین این افراد برای پیشرفت آنها بهاندازۀ کافی محدودیت و نظم قائل نشدهاند؛ بنابراین، فرد مسئولیتپذیری و خویشتنداری را یاد نگرفته است. همچنین، برای یادگیری و کارهای تحصیلی نظم نداشته و بهمحض کوچکترین ناکامی دست از کار کشیده است.
نشانههای طرحواره شکست
1. برای کسب مهارت شغلی، تلاش نمیکنند؛ مثل تمام کردن تحصیلات، مطالعه برای مهارتهای تخصصی. به دنبال موفقیتهای سریع و بزرگ هستند یا با اغراق در ویژگیهایشان وانمود میکنند که موفق هستند.
2. شغلی انتخاب میکنند که در سطح استعدادشان نیست؛ مثلاً تحصیلات عالیه دارد یا در ریاضی استعداد عالی دارد؛ اما شغل رانندگی را انتخاب کرده است.
3. برای پیشرفت و ارتقای شغل خود تلاش نمیکنند.
4. تحمل ندارند برای دیگران کار کنند و بیشتر دوست دارند در کارهای رقابتی شرکت کنند و به همین دلیل در زندگی شغلیشان موفق نیستند.
5. شغل پیدا میکنند؛ اما به دلیل رفتارهای دردسرساز از کار اخراج میشوند.
6. در یک شغل بیش از مدت کوتاهی دوام نمیآورند و دائم شغل عوض میکنند، همهکارۀ هیچکاره هستند. در یک مهارت بهاندازۀ کافی رشد نمیکنند و هر شغلی را چند صباحی دنبال میکنند و به دنبال شرایط بهتر، کار قبلی را رها میکنند.
7. شغلی انتخاب میکنند که دستیابی و موفقیت در آن بسیار سخت است و نمیدانند که چه موقع باید آن شغل را رها کنند؛ مثل ورزش حرفهای یا بازیگری و...
8. احساس میکنند ذاتاً آدم بیاستعداد و احمقی هستند و خودشان را بیاستعداد و بهدردنخور تلقی میکنند.
9. برای تواناییها و مهارتهایشان ارزش قائل نمیشوند و خطا و ضعفشان را بزرگ و پررنگ جلوه میدهند. اگرچه در مقایسه با همسالان خود موفق هستند؛ همچنان از خودشان عیبجویی میکنند که احساس شکست و ضعف و حقارت آنها را رها نمیکند.
10. فردی را به همسری انتخاب میکنند که از آنها موفقتر باشد که مدام دلشان را خالی کند و خطرپذیری را از او بگیرد یا دائم در حال محافظت از او باشد.
11. تلاش میکند با تمرکز بر سایر جنبههای زندگیاش مثل خوشتیپی، جوانی، جذابیت، ایثارگری و زیبایی، کمبودهای درونی خودش را جبران کند؛ اما غافل از اینکه این احساس شکست، دست از سرش برنمی دارد.
همچنین بخوانید
آیا هر بار تصمیم میگیرید زندگیتان را تغییر بدهید اتفاقات مشخصی میافتد که شما را از هدفتان ناامید میکند؟ شاید انقدر به این تصادفهای منفی عادت کرده باشید که هیچ وقت به معنای عجیبشان فکر نکنید یا شاید همه چیز را همینطور که هست پذیرفته باشید و از بخت ناسازگار و گردش تقدیر بدانید و از خود بپرسید که آیا برای مشکل من راهحلی وجود ندارد؟
طرحواره درمانی
چگونه طرحواره شکست را تغییر دهیم؟
بررسی کنید که آیا احساس شکست شما درست بوده است یا نه.
فهرستی از افرادی را تهیه کنید که با آنها به دانشگاه یا دبیرستان میرفتید، جایگاه آنها را بنویسید و پیشرفتشان را ذکر کنید. چقدر حقوق میگیرند، چقدر مسئولیت و چه جایگاهی دارند؟
با کودک درونتان که احساس شکست دارد، ارتباط برقرار کنید.
سعی کنید خاطراتی را از نقدشدن، تحقیرشدن، مقایسهشدن یا دلسردشدن از طرف افراد خانواده یا آنهایی که در ارتباط کاری با شما بودند، به یاد بیاورید تا بتوانید سرچشمۀ تلۀ شکست خود را درک کنید.
به کودک درونتان نشان دهید که با شما به شکل ناعادلانهای رفتار کرده است.
بعضی از پدر و مادرها اصولی را برای موفقیت فرزند خود در نظر دارند و طبق آن میخواهند فرزندشان در آن حوزه مهارت پیدا کند و بدون درنظرگرفتن توانایی و استعداد و تمایلات فرزندشان، او را در شرایطی که در نظر داشتهاند، قرار میدهند.
از افرادی که باعث شدند احساس شکست کنید، با تصویرسازی عصبانی شوید و با تلۀ خود حرف بزنید و از حقتان دفاع کنید.
از استعدادها، مهارتها، تواناییها و آنچه دارید، آگاهی پیدا کنید.
حتما بخوانید
افرادی که گرفتار تلۀ وابستگی هستند، در زندگی بسیار درماندهاند و خود را در برابر مشکلات بیکفایت میبینند. آنها نمیتوانند کارهای جدیدشان را بهتنهایی انجام دهند و فکر میکنند به مشورت دیگران نیاز دارند تا به آنها بگویند چه کار باید کنند.
طرحواره وابستگی
تواناییهای شما چیست؟ هر حوزهای را در آن مهارت دارید، مرور کنید و سعی کنید با تصویرسازی، به مشاهدۀ عینی خود بپردازید. در این تصویرسازی، از کوچک جلوهدادن و شکستخوردن دستبردارید و فهرستی از مهارتها و تواناییها و دستاوردهایتان تهیه کنید و هر روز آن را مرور کنید تا استعداد هایتان را به خودتان یاد آوری کنید.
اگر در برابر هم سن و سالانتان احساس شکست میکنید، از همان ابتدای دوران مدرسه بررسی کنید و ببینید آیا از همان ابتدا شکست خورده بودید. والدینتان چه بر خوردی با شکست و موفقیتهای شما داشتند؛ آیا ایرادگیر، حامی، تشدیدکننده بودند؟ آیا در کودکی در انجام کارها از آنها امتناع می کردید یا آن را انجام می دادید؟ آیا کارها را به تعویق می انداختید؟ آیا از اصول لازم برای گسترش تواناییها و یادگیری بیشتر، دوری می کردید؟ اگر همۀ اینها در شما وجود دارد، شما تمایل به اجتناب داشتید، نه نقص ذاتی و کمبود استعداد یا تنبلی.
سعی کنید الگوی تلۀ شکست خود را بشناسید. سپس برنامهای برای تغییر این الگو تهیه کنید و آن را بنویسید. این مرحله شامل برداشتن گام های لازم برای غلبه بر اجتناب است. بهجای فرار، با چالشها روبهرو شوید و استعداد هایتان را بپذیرید و به دنبال حوزههایی باشید که روی قدرت شما کار کند.
برای غلبه بر تله شکست ، شروع به کارتنویسی کنید. مرحله به مرحله، طبق برنامهای که آماده کردهاید، برای تغییر پیش بروید. روی کارت ابتدا تلۀ شکست خود را بپذیرید و به فرارهایتان در گذشته توجه کنید. فهرستی از شواهدی تهیه کنید که نشان می دهد موفق میشوید. خودتان را به طرف قدم کوچک بعدی به سوی موفقیت راهنمایی کنید و عواقب اجتنابکردن را به خودتان یادآوری کنید.
نزدیکان خود را نیز در این کار دخالت دهید. محیطی چند نفره ایجاد کنید و در آن با تلۀ شکست روبهرو شوید. اگر والدین یا شریک شما خواست انتقاد یا دلسردتان کند، با آنها مبارزه کنید. همینطور که در مسیر تغییر هستید، از دیگران بخواهید شما را حمایت و تشویق کنند. اگر شریک شما فردی بسیار موفق است، شما به دنبال اهمیت موفقیت خودتان باشید، حتی اگر به آن موفقیت نیاز مادی ندارید.
راهکارهای درمانی طرحواره شکست
راهبردهای شناختی به این افراد کمک میکند تا دیدگاهشان را تغییر دهند. درمانگر با استفاده از تصویرسازی ذهنی به او کمک میکند موقعیتهای دوران کودکی را که در شکل گیری طرح وارۀ فرد نقش داشته، به یاد بیاورد و بهعنوان بزرگسال سالم وارد تصویر ذهنی او شود و به کودک بیکفایت کمک کند.
درمانگر با روشهای رفتاری به فرد کمک میکند تا بر اجتناب خود از عملکرد مستقل غلبه کند. همچنین، به او کمک میکند برای انجام کارهای روزمره، برخی از تکالیف خانگی را کمکم طراحی کند؛ بهتر است با آسانترین تکلیف شروع کند. البته خانوادۀ فردی که تحت درمان است، نقش مهمی در ایجاد مشکل و بهبود آن دارد، آنها باید سعی کنند طرح وارۀ او را تقویت نکنند؛ بلکه از ایجاد آن جلوگیری کنند.
سخن آخر
هدف از درمان طرحواره شکست ، در افرادی که در این طرحواره قرار دارند، این است که حس کفایت و کاهش وابستگی آنها به دیگران تغییر پیدا کند. معمولاً این افراد هم احتیاج به آموزش اعتماد به نفس دارند و هم باید مهارت کاهش وابستگی را یاد بگیرند تا بتوانند دست از وابستگی ناسالم خود بردارند. کنارگذاشتن وابستگی ناسالم، کلید طلایی رهایی از این تله است. درمانگر کمک میکند تا فرد بتواند به این اهداف دست پیدا کند؛ اینکه کمکخواهی افراطی از دیگران را قطع کند و وظایفش را خودش انجام دهد، اشتباهات خود در حین یادگیری کارها را بپذیرد، پشتکار نشان دهد تا موفقیت حاصل شود، به خودش ثابت کند که میتواند برای مشکلاتش راهحل پیدا کند و تلاش کند تا با آزمون و خطا یاد بگیرد به جای بیاعتنایی به تصمیمها، قضاوتها و حدسهایش، به آنها اعتماد کند.