افراد درگیر در تله یا طرحواره بی اعتمادی فکر می کنند دیگران قصد دارند به طریقی به آنها آسیب بزنند یا از آنها استفاده کنند و فکر می کنند دیگران به آنها خیانت می کنند، دروغ می گویند، مسخره می کنند یا می خواهند آسیب جسمانی بزنند. معمولاً پشت دیوار بد گمانی هستند و اجازه نمی دهند دیگران بیش از اندازه به آنها نزدیک شوند، تمایلی به روابط صمیمی ندارند و افکار و احساسات خود را معمولاً با دیگران مطرح نمی کنند. شاخصۀ مهم آنها بدرفتاری و قربانی شدن است.
طرحواره درمانی یکی از روشهای علم روانشناسی است که توسط جفری یانگ ابداع شده است. طرحواره ی بی اعتمادی یکی از 18 طرحواره ی یانگ است که در مقاله ی زیر به آن میپردازیم. برای کسب اطلاعات کافی تا انتها با ما همراه شوید.
طرحواره ی بی اعتمادی چیست ؟
آیا احساس میکنید که دیگران میخواهند به شما آسیب بزنند؟
آیا اعضای خانواده، شما را تحقیر و به شما توهین میکردند؟
آیا هیچگاه فرد معتمدی پیدا نکردی تا بتوانی رازهایت را به او بگویی؟
آیا بیشتر افرادی که به آنها اعتماد کردی، از تو سوءاستفاده (جسمی، روحی، مالی و جنسی) کردهاند؟
آیا از دوران کودکی تا الان در خانواده برای شما از القاب زشت و ناپسند استفاده کردهاند؟
آیا خانۀ شما میدان جنگ بوده و دائماً اعضای خانواده با یکدیگر دعوا و جروبحث میکردند؟
در افراطیترین شکل این طرحواره، افراد اعتقاد دارند که دیگران میخواهند آنها را عذاب بدهند و از نظر جنسی، جسمی، عاطفی، مالی و... از آنها سوءاستفاده کنند. « ایساک بشویس سینگر » در کتابی به نام شوشا که دربارۀ قتلعام یهودیان است، نوشته افرادی که در طرحواره بیاعتمادی/ بدرفتاری هستند، جهان را کشتارگاه و فاحشهخانهای بیش نمیدانند.
مشکلاتی که این اشخاص دارند، در اوایل کودکی بهوجودآمده است و مدت زمان زیادی طول میکشد تا درمان شوند. گاهی آسیب آنقدر شدید است که فرد به درمانگر برای تغییر اعتماد نمیکند و گفتار و کارکرد درمانگر را بد برداشت میکند یا میترسد کسی از این اطلاعات علیه او استفاده کند و اینجاست که درمان سخت میشود.
کسانی که با آنها بدرفتاری میشود، احساساتی مثل درد، ترس غضب و... را تجربه کردهاند و در روابط فعلیشان احساس راحتی ندارند و آسیبپذیرند. دیگران برایشان پیشبینینشدنی و خطرناک جلوه میکنند و فکر میکنند صدمه میخورند و همیشه حالت دفاعی دارند. اعتمادکردن برایشان سخت است و فکر میکنند دیگران میخواهند مخفیانه به آنها آسیب بزنند و حتی اگر رفتار کسی با آنها خوب و انسانی باشد، در ذهنشان فکر میکنند کاسهای زیر نیمکاسه است و بر این باورند که سلام گرگ بی طمع نیست.
علل طرحواره بی اعتمادی
1. شخص از طرف والدین یا نزدیکانش تنبیه جسمی شده است.
2. شخص در خانوادهاش مکرر تحقیر یا ناامید شده است.
3. یکی از نزدیکانش به او تجاوز جنسی کرده است.
4. افراد خانواده معتمد نبودهاند و به قولهایشان عمل نکردهاند یا دروغ گفتهاند.
5. فردی از اعضای خانواده از رنجکشیدن فرد آسیبدیده لذت میبرده است.
6. در کودکی از فرد درخواستی شده که با زور، تهدید و تنبیه همراه بوده است.
7. افراد نزدیک او را با نامهایی صدا میکردند که باعث رنجش او شده است.
8. والدین بهدفعات زیاد یادآوری کردهاند که به غریبهها اعتماد نکنند.
9. معمولاً به افرادی که دچار بیاعتمادی هستند، تجاوز شده است؛ چه فیزیکی، چه مالی، چه جنسی و چه روانی. درمان این افراد به سختی انجام میشود؛ چون حتی به درمانگر اعتماد نمی کنند.
بیشتر بخوانید
در این تله، شخص می خواهد همه چیز را به بهترین و بی نقصترین شکل نگه دارد. این افراد به جزئیات اهمیت می دهند و از اینکه اشتباه کوچکی انجام دهند می ترسند. اگر کارها بی نقص و مرتب انجام نشود، احساس سرخوردگی و ناراحتی می کنند.
طرحواره معیارهای سرسختانه
نشانه های طرحواره بی اعتمادی
1. همیشه نگران هستند که دیگران از آنها سوءاستفاده کنند، حتی اگر دلیل واضحی برای این ترس نداشته باشند.
2. حتی اگر به آنها تجاوز نشده باشد، از رابطۀ جنسی لذت نمیبرند. البته در ظاهر شاید لذت ببرند؛ اما در درونشان فشار و اجباری را احساس میکنند.
3. معمولاً از بازگویی قصۀ زندگی خودشان پرهیز میکنند؛ چون میترسند از این اطلاعات علیه شان استفاده شود.
4. به دلیل اینکه از دیگران میترسند یا حس میکنند حقشان است که با آنها بدرفتاری شود، اجازه میدهند که دیگران با آنها بد رفتار کنند.
5. معمولاً ضعف هایشان را پنهان می کنند؛ چون فکر می کنند دیگران از ضعفشان سوء استفاده میکنند.
6. وقتی با دیگران هستند، احساس خوب و راحتی ندارند؛ چون نگراناند که مبادا تحقیر شوند و معمولاً در جمع مضطرب هستند.
7. وارد روابط صمیمی نمیشوند؛ چون نمیتوانند اعتماد کنند.
8. گاهی اوقات با افراد نزدیک خودشان رفتارهای بیرحمانه ای دارند.
9. وقتی از کسی میترسند، کاملاً کر و کور میشوند، انگار آنجا نیستند. قسمت عمدهای از افکار و احساسات و خواستههایشان را سرکوب میکنند و حتی اگر شواهدی بر بی اعتمادی وجود نداشته باشد، باز فکر میکنند که دیگران قصد بدی نسبت به آنها دارند.
10. خیلی از اوقات دربارۀ دگرآزاری و آزارخواهی خیالپردازی و تصویرسازی میکنند، حتی اگر آن را بروز ندهند، در درونشان آن را حس میکنند.
11. به دلیل ترسی که از مردم دارند، بهراحتی در برابر آنان تسلیم میشوند و ممکن است حتی اجازه دهند تا از آنها سوء استفاده شود؛ چون اعتقاد دارند از تنها ماندن بهتر است.
12. در ارتباط با دیگران همیشه مستأصل و نگران هستند.
همچنین بخوانید
آیا هر بار تصمیم میگیرید زندگیتان را تغییر بدهید اتفاقات مشخصی میافتد که شما را از هدفتان ناامید میکند؟ شاید انقدر به این تصادفهای منفی عادت کرده باشید که هیچ وقت به معنای عجیبشان فکر نکنید یا شاید همه چیز را همینطور که هست پذیرفته باشید و از بخت ناسازگار و گردش تقدیر بدانید و از خود بپرسید که آیا برای مشکل من راهحلی وجود ندارد؟
طرحواره درمانی
افراد بیاعتماد گاهی در رابطۀ سالم قرار میگیرند؛ اما دست به کارهایی میزنند که رابطۀ سالم خود را دچار مشکل میکنند؛ یعنی در رابطه چه متجاوز باشند و چه قربانی، در حال تکرار تجاوز دوران کودکی خود هستند، حتی گاهی با آنها بهخوبی رفتار شده؛ ولی ممکن است احساس کنند با آنها بد رفتاری شده است.
هرچه شدت تلۀ بیاعتمادی بیشتر باشد، درمان سختتر میشود و اهمیت بیشتری پیدا میکند. حتماً با درمانگر برای درمان خود مشورت کنید تا با او این مسیر را طی کنید؛ چون این افراد بهواسطۀ بیاعتمادی شان، دنیا را سیاه و سفید میبینند. آنها باید به خودشان یادآوری کنند که همۀ انسانها دارای ویژگیهای مثبت و منفی هستند. شاید فردی با منطق، مهربان نباشد یا آدمی خودمحور و خودخواه باشد؛ اما بذل و بخشش هم داشته باشد.
هیچ انسانی بهطور مطلق خوب یا بد نیست؛ بلکه مجموعهای از خوبیها و بدیهاست و با توجه به موقعیت ممکن است ویژگی خوب خود را تبدیل به بد کند. انسان را باید بهصورت یک طیف دید؛ این تفکر و دیدگاه به فرد کمک میکند با دیدن یک نکتۀ منفی، کلیت فرد به نظرشان بد و بیاعتماد جلوه نکند و تا میتواند باید خوبیهای دیگران را ببیند و با آنها ارتباط برقرار کند.
این افراد هرچه بیشتر از رابطه برقرارکردن دوری کنند؛ این باور که نمیشود به آدمها اعتماد کرد، بیشتر در آنها ریشه میگیرد. در اینجا درمانگر میتواند بفهمد که آیا این فرد دچار تلۀ بیاعتمادی است یا در رابطهای ناسالم وارد شده است؛ زیرا واردشدن در رابطۀ ناسالم، بی اعتمادی این افراد را تشدید می کند. اما رابطۀ سالم در درازمدت به آنها کمک میکند تا رابطۀ امنی را برخلاف تجربۀ گذشتۀ خود ایجاد کنند و کمکم ذهنشان آماده و تربیت میشود که به این باور برسند میشود به آدم ها اعتماد کرد.
افرادی که در طرحواره بیاعتمادی هستند، ممکن است گاهی ذهنخوانی کنند؛ زیرا با توجه به گذشتۀ بد خود تمایل زیادی به بدبینی و سوءتعبیر دارند. این افراد باید به خودشان یادآوری کنند که همیشه نیمۀ خالی لیوان را نبینند؛ بلکه بدانند لیوان نیمۀ پُری هم دارد تا بتوانند رفتار انسانها را فریبکارانه و مشکوک نبینند. از دیگران یا درمانگر خود دربارۀ آن شرایط و موضوع که به آن بدبین و بیاعتماد هستند، سؤال کنند و ببینند نظر آنها چیست، آیا آنها همان تفسیر را دارند یا نظرشان با او فرق میکند.
معمولاً برای درمان این افراد از روش های شناختی و تجربی استفاده می شود. روش های شناختی به فرد کمک میکند تا بی اعتمادی خود را کاهش دهد و برای تغییر و پذیرش شرایط درمان آماده شود. همچنین، آماده شود تا دیدگاه افراطی خودش را که انسانی بیارزش است، تغییر دهد.
راهبردهای درمانی طرحواره بی اعتمادی
روشهای تجربی از طریق تصویرسازی ذهنی آنها، خاطرات بد دوران کودکی را تجسم میکند، در ابتدا برونریزی خشم را انجام میدهد؛ مخصوصاً اگر این خشم را به افرادی که در دوران کودکی با آنها بدرفتاری کردهاند بروز نداده باشند. فرد همۀ هیجانهای خود را که سرکوب کرده، در این فرصت تصویرسازی بروز میدهد. درمانگر در تصویرسازی فرد به او کمک میکند در مقابل کسی که با او بدرفتاری کرده، ایستادگی کند و به او دلداری میدهد و با او همدلی میکند. این کار به فرد کمک میکند تا به درمانگر اعتماد کند و با تصویرسازی از خودش حمایت کند.
بعد از چند بار تکرار این کار، هدف درمانگر تحقق پیدا میکند و کمکم فرد میتواند بین افرادی که در زندگی گذشتۀ او شایستۀ خشم بودهاند و کسانی که در حال حاضر سزاوار خشم او نیستند، تفاوت قائل شود. در جلسههای بعدی به او کمک میکند تا خشمش را به آنهایی که اذیتش کردهاند، بیان کند.
حتما بخوانید
یکی از قدرتمندترین هیجانها در انسان، خشم است، پس به دلیل این قدرتمندی، مدیریت آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
در این مقاله ابتدا به تعریفی از خشم، سپس راههای مدیریت صحیح و تقویت آن میپردازیم.
مهارت کنترل خشم خود را تقویت کنید !
فرد کمکم یاد میگیرد به افرادی که با آنها صادق هستند، اعتماد کند و صمیمیت خود را با آنها و افراد مهم زندگیشان که شایستۀ اعتماد هستند، افزایش دهد و بتواند شریک عاطفی خود را انتخاب کند. همچنین، سعی میکند بهجای کنارهگیری از روابط بینفردی، به آنها نزدیک شود و صمیمیت برقرار کند و این یکی از اهداف مهم درمانگر است.
فرد باید فهرستی از خصوصیات خود را تهیه کند که باعث شده به آدمهای اطرافش بیاعتماد شود و فکر کند که آنها میخواهند به او آسیب بزنند. سپس آن خصوصیات را بررسی کند و اگر بعد از بررسی متوجه و قانع شد که بیاعتمادی او حقیقت دارد، جستوجو کند که چطور و چگونه میتواند این افکار و ذهنیت را تغییر دهد و برنامۀ تغییرش را با درمانگرش در میان بگذارد تا با کمک او به نتیجۀ مطلوب برسد.
سخن پایانی
برای خارج شدن ازطرحواره ( تلۀ ) بیاعتمادی و بدرفتاری، راه کمی سخت و طولانی است؛ اما خروج از این تله بسیار ارزشمند است و شما را به آنجایی که می خواهید میرساند.