باربارا فردریکسون | نویسنده کتاب مثبت‌گرایی

باربارا لی فردریکسون (متولد 15 ژوئن 1964) استاد آمریکایی بخش روانشناسی در دانشگاه کارولینای شمالی در چاپل هیل است. وی همچنین محقق اصلی آزمایشگاه هیجانات و احساسات مثبت و روانشناسی فیزیولوژی در دانشگاه کارولینای شمالی است. باربارا لی فردریکسون یک روانشناس اجتماعی است که در زمینه هیجانات و روانشناسی مثبت گرا تحقیقاتی را انجام می‌دهد. کار اصلی وی مربوط به تئوری گسترش و ساخت هیجانات مثبت است، که نشان می‌دهد احساسات و هیجانات مثبت منجر به یک رفتار بدیع، گسترده یا اکتشافی می‌شود و با گذشت زمان این اقدامات منجر به منابع طولانی مدت مانند دانش و روابط اجتماعی می‌گردد.

عشق چیست؟ این احتمالاً سوالی است که برای افراد در سنین مختلف وجود دارد. روانشناس معروف باربارا لی فردریکسون ، عشق و انواع دیگر احساسات مثبت مانند شادی، الهام و غرور را از دریچه علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار می‌دهد که ریشه در مطالعات تحقیقاتی، فرضیه‌ها و داده‌های او دارد.

باربارا لی فردریکسون و کتاب مثبت گرایی

تحقیقات فردریکسون در سال 2009 در کتاب او (مثبت گرایی)، مثبت بودن و چگونگی تحول در زندگی افراد را تعریف می‌کند. در آن زمان، فردریکسون نسبت تقریبی 3 به 1 مثبت بودن را به عنوان یک عملکرد بالا در روابط و زندگی زناشویی نشان داد (این امر گاهی اوقات به عنوان نسبت لوسادا نیز نامیده می‌شود). فردریکسون توضیح می‌دهد که چگونه تجربه هیجانات مثبت به هیجانات منفی در این نسبت تقریبی، افراد را به دستیابی به سطوح مطلوب رفاه و تاب آوری سوق می‌‎دهد. این کشف علمی در آغاز بحث در مورد اینکه چگونه یک وضعیت مثبت ذهنی می‌تواند روابط را تقویت کند، سلامتی را بهبود بخشد، افسردگی را برطرف کند و ذهن را گسترش دهد، بسیار پیشگام بود.

باربارا لی فردریکسون و کتاب عشق والا

با چنین تحقیقات دقیق و ساختاری درباره هیجانات مثبت، جهش به عشق اجتناب ناپذیر بود. در سال 2013 فردریکسون کتاب عشق والا را منتشر کرد. این کتاب به عنوان یک راهنما برای یادگیری نحوه افزایش فرصت‌ها برای دریافت و فراهم کردن لحظات عشقی پایدار شناخته شد. فردریکسون عشق را به عنوان احساسی توصیف می‌کند که مانند همه احساسات پایداری نیست و می تواند در لحظات خرد تجربه شود. عشق، از طریق این دیدگاه، احساسی فقط برای همسران و یا روابط خانوادگی نیست. کتاب عشق والا عشق را احساسی تعریف می‌کند که می‌تواند چندین بار در روز با افراد مختلفی از جمله اعضای خانواده تا غریبه‌های خیابان به اشتراک گذاشته شود.

باربارا لی فردریکسون و اثر خنثی سازی

فردریکسون فرض می‌کند که هیجانات مثبت احساسات منفی را خنثی می‌کند. هنگامی که افراد دچار استرس می‌شوند، ضربان قلب آنها افزایش می‌یابد، قند خونشان بالاتر می‌رود و سرکوب سیستم ایمنی اتفاق می‌افتد. اگر افراد پس از استرس این تغییرات را تنظیم نکنند، می‌توانند منجر به بیماری‌هایی مانند بیماری عروق و افزایش مرگ و میر شوند. هم تحقیقات آزمایشگاهی و هم تحقیقات پیمایشی نشان می‌دهد که هیجانات مثبت به افرادی که قبلاً تحت استرس بودند کمک می‌کند تا از نظر فیزیولوژیکی به حالت قبلی خود بازگردند.
تحقیقات نشان داده‌اند که عصبانیت، ترس و اندوه هر یک پاسخهای متفاوتی را در سیستم عصبی خودمختار ایجاد می‌‎کنند. در مقابل، به نظر می‌رسد هیجانات و احساسات مثبت هیچ پاسخ متفاوتی ندارند. هیجانات مثبت به خودی خود واکنش قلبی عروقی ایجاد نمی‌کنند، بلکه در عوض واکنش قلبی عروقی موجود را که ناشی از احساسات منفی است فرو می‌نشاند.
با فرض اینکه (مانند اکثر نظریه پردازان احساسات) واکنش قلبی عروقی ناشی از برخی احساسات منفی بدن را برای اقدامات خاصی آماده می‌کند، تئوری گسترش و ساخت نشان می‌دهد که هیجانات مثبت می‌تواند سرعت بهبودی را از این واکنش منفی قلبی عروقی خنثی کند و بدن را به حالت اولیه بازگرداند.

مطابق این دیدگاه، احساسات و هیجانات مثبت توانایی منحصر به فردی در برگرداندن احساسات منفی پایدار و حالات روانی و فیزیولوژیکی ایجاد شده دارند. در یكی از مطالعات، آن‌ها به هر یک از شركت كنندگان فشار روانی حاد - مانند سخنرانی عمومی - دادند. در حالی که شرکت کنندگان برای این سخنرانی آماده می شدند، بدن آن‌ها افزایش سیستم عصبی سمپاتیک را نشان می‌داد (کف دست عرق کرده، ضربان قلب افزایش یافته، فشارخون افزایش یافته). پس از یک دقیقه یا بیشتر از این حالت برانگیخته، شرکت کنندگان متوجه می‌شوند که مجبور نیستند که سخنرانی کنند و در عوض یک کلیپ ویدیویی را پر می‌کنند که در آن احساسات و هیجانات مثبت و منفی‌شان و یا حالت بی‌طرفی‌شان نشان داده می‌شود. فردریکسون و همکارانش مدت زمان رهایی از فشار منفی را در هر شخص اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد که هیجانات مثبت منجر به بازگشت سریع از حالات و احساسات خنثی و منفی می‌شود. این اثر خنثی سازی نامیده می‌شود.

همانگونه که گفته شد، باربارا لی فردریکسون در زمینه روانشناسی مثبت گرا فعالیتهای بسیاری انجام داده است که این تحقیقات در زمینه عشق و هیجانات مثبت زمینه ساز چاپ کتابهای مثبت گرایی و عشق والا گردید.