پیشرفت در زندگی و کار
کارل راجرز روانشناس اومانیستی بود که با مفروضات اصلی آبراهام مزلو موافق بود. با این حال، راجرز اضافه کرد که برای "رشد" فردی، فرد به محیطی نیاز دارد که اصالت (عدم محدودیت و افشای خود)، پذیرش (با توجه مثبت بی قید و شرط دیده شدن) و همدلی (گوش داده شدن و درک شدن) برای او فراهم شود. بدون اینها، روابط و شخصیتهای سالم آنطور که باید شکل نمیگیرد، درست مانند یک درخت که بدون نور خورشید و آب رشد نمیکند.
کارل راجرز برای تحصیل به دانشگاه کلمبیا رفت و در رشته روانشناسی بالینی به تحصیل پرداخت. در ۱۹۲۸ فوق لیسانس و در ۱۹۳۱ دکترا گرفت. تز دکترای کارل راجرز درباره اندازهگیری تنظیم یا سازگاری شخصیت در کودکان بود.
محور اصلی نظریه شخصیت راجرز ، تصور از خود یا مفهوم خود است. این به عنوان "مجموعه سازمان یافته و سازگار با ادراکات و باورهای ما در مورد خود" تعریف میشود.
راجرز معتقد بود که هر فردی میتواند به اهداف و خواستههای خود در زندگی برسد. موقعی که چنین اتفاقی رخ دهد، خودشکوفایی تحقق مییابد. این یکی از مهمترین مشارکتهای کارل راجرز در روانشناسی بود
برخی از مشهورترین کتابهای کارل راجرز عبارتند از: درمان بالینی کودکان دشوار مشاوره و روان درمانی: مفاهیم عملی نوینتر و هنر انسان شدن
راجرز طبیعت قطعی روانکاوی و رفتارگرایی را رد کرد و معتقد بود که ما به دلیل نحوه درکمان از وضعیتی که داریم رفتار میکنیم. ما بهترین متخصص خودمان هستیم به طوریکه که هیچ کس نمیتواند ما را آنگونه که باید درک کند. کارل راجرز باور داشت که انسانها یک انگیزه اساسی دارند و آن تمایل به خودشکوفایی است، یعنی تحقق تواناییهای بالقوه و دستیابی به بالاترین سطح "انسانیت". مانند گلی که در صورت مناسب بودن شرایط به بالاترین حد خود میتواند برسد، اما محدود به محیط است، افراد در صورتی که محیط آنها به اندازه کافی خوب باشد شکوفا میشوند و به پتانسیل خود دست پیدا میکنند.با این حال، بر خلاف یک گل پتانسیل هر فرد منحصر به خودش است و ما بنا به شخصیت خود به طرق مختلف رشد میکنیم. راجرز معتقد بود که افراد ذاتاً خوب و خلاق هستند. افراد تنها زمانی مخرب میشوند که خودپنداری ضعیف داشته باشند یا محدودیتهای بیرونی بر فرآیند ارزش گذاری آنها غلبه کند. کارل راجرز معتقد بود که برای دستیابی به خودکفایی فرد باید در وضعیت سازگاری باشد. این بدان معناست که خودشکوفایی زمانی اتفاق میافتد که "خود ایده آل" فرد (یعنی آنچه که دوست دارد باشد) با تصویر واقعی آنها از خودشان مطابقت داشته باشد. راجرز فردی را توصیف میکند که به عنوان یک فرد کاملاً فعال در حال تحقق و خودشکوفایی است. تعیین کننده اصلی اینکه آیا ما به خودشکوفایی دست پیدا میکنیم، تجربه دوران کودکی است. کارل راجرز معتقد بود که هر فردی میتواند به هدف خود برسد. این بدان معناست که فرد در ارتباط با زمان و لحظه اکنون، تجربیات و احساسات ذهنی خود، به طور مداوم در حال رشد و تغییر است. از بسیاری جهات، راجرز این فرد را فردی کاملا ایده آل میدانست که در نهایت مردم نمیتوانند به آن دست پیدا کنند. این اشتباه است که این را پایان یا تکمیل سفر زندگی بدانیم. بلکه این یک فرایند در حال تغییر است.
راجرز پنج ویژگی فرد کاملاً فعال را مشخص کرد:
تجربه پذیری: احساسات مثبت و منفی پذیرفته شده است. احساسات منفی انکار نمیشوند، بلکه (به جای توسل به مکانیسمهای دفاعی) از آنها استفاده میشود.
زندگی وجودی: تماس با تجربیات مختلف که در زندگی رخ میدهد، اجتناب از تعصب و پیش داوری، این که بتوانیم در زمان حال زندگی کنیم و به طور کامل از زمان حال قدردانی کنیم، نه اینکه همیشه نگاهمان به گذشته یا آینده باشد (یعنی برای لحظهی حال زندگی کنید).
احساس اعتماد: احساس اعتماد موجب میشود که احساسات، غرایز و واکنشها مورد توجه قرار گیرند. ما باید به خود اعتماد کنیم که انتخابهای درست را انجام دهیم.
خلاقیت: تفکر خلاق و ریسک پذیری از ویژگیهای زندگی یک فرد فعال است. یک فرد همیشه نمیتواند تفکر خلاقانه داشته باشد. این شامل توانایی تنظیم و تغییر و جستجوی تجربیات جدید است.
زندگی رضایت بخش: یک فرد خوشحال، از زندگیاش راضی است و همیشه به دنبال چالشها و تجربیات جدید است.
از نظر راجرز ، افراد عمل گرا به خوبی با شرایط تطبیق پیدا میکنند، متعادل هستند و علاقمند به دانستن میباشند. غالباً چنین افرادی موفقترین افراد در جامعه هستند.
خود، اصطلاح انسان گرایانهای است که ما را به عنوان یک فرد تعریف میکند. خود، شخصیت درونی ماست و میتوان آن را به روح یا روان آدمی تشبیه کرد. خود متأثر از تجربیاتی است که شخص در زندگی خود دارد. دو منبع اصلی که بر مفهوم خود تأثیر میگذارد، تجربیات دوران کودکی و ارزیابی دیگران است. به گفته راجرز ، ما میخواهیم احساس کنیم، تجربه کنیم و به گونهای رفتار کنیم که با تصویر خودمان سازگار باشد و منعکس کننده آن چیزی باشد که ما آن را دوست داریم، در حقیقت ما میخواهیم خود ایده آل مان باشیم. هر چه تصور ما از خود و خود ایده آل به یکدیگر نزدیکتر باشند، سازگاری یا هارمونی ما با زندگی بیشتر است و احساس ارزشمندی بیشتری میکنیم.
خود-شکوفایی ، دورهی غیرحضوری ۸۰ساعتهی متفاوتی است که همهی ما به آن احتیاج داریم؛ بله با اطمینان میگوییم همهی ما!! در این دوره با کمک علی میرصادقی و روانشناسان خصوصی خودتان به جای تدریس مباحث سطحی و ابتدایی رشد فردی که همه جا یافت میشود، با کمک یکی از جدیدترین و کاربردیترین سبکهای روان شناسی دنیا (POSITIVE PSYCHOLOGY) به شما کمک میکنیم تا با پیداکردن مشکلات احساسی و فکری خود بتوانید موفقیتهای شغلی، کاری و رابطهای فوق العادهای داشته باشید.
از نظر کارل راجرز کودک دارای دو نیاز اساسی میباشد: توجه مثبت از دیگران و احساس ارزشمندی. چگونه در مورد خودمان فکر میکنیم، احساس ارزشمندی ما هم برای سلامت روانی و هم برای اینکه بتوانیم به اهداف و بلندپروازیهای زندگی برسیم و به خودشکوفایی برسیم از اهمیت اساسی برخوردار است. ارزش خود را میتوان به عنوان یک پیوستار از بسیار بالا تا پایین در نظر گرفت. از نظر کارل راجرز فردی که دارای ارزش شخصی بالایی است، یعنی دارای اعتماد به نفس و احساسات مثبت نسبت به خود است، در زندگی با چالشهایی روبرو میشود، در مواقعی شکست و ناراحتی را میپذیرد و با افراد صریح است. فردی با احساس ارزشمندی پایین ممکن است از چالشهای زندگی اجتناب کند، نپذیرد که زندگی گاهی اوقات دردناک و ناراحت کننده است و حالت تدافعی به خود بگیرد. راجرز معتقد بود احساس ارزشمندی در اوایل کودکی ایجاد میشود و از تعامل کودک با مادر و پدر شکل میگیرد. با بزرگ شدن کودک، تعامل با دیگران بر احساس ارزشمندی او تأثیر میگذارد. راجرز معتقد بود که ما باید از دیگران ارزیابی مثبتی داشته باشیم. ما باید احساس ارزشمندی و احترام کنیم.
شخصیتهای معروف
مقالههای مرتبط
محصولات پیشنهادی
سایـــر نویـــسندگـــان
نویسنده، پژوهشگر، ... اطلاعات بیشتر
استاد روانشناسی و ... اطلاعات بیشتر
وی متولد ۱۲ آگوست ۱۹۴۲ ... اطلاعات بیشتر